مقالهها | غول آباد؛ دانشنامهٔ مردمی یزد |
مهمان گرامی، خوش آمدید! - قلعه - | |
جلوههایی از همزیستی با کلیمیان یزد
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
| |||||||||||||||
۱- مقدمهوقتی بخواهیم بدانیم که حضور جمعیت یهودیان در یزد به چه تاریخی باز میگردد، متوجه میشویم که نهتنها ما از آن بیخبریم، بلکه حتی خود یهودیان یزد نیز اطلاع دقیقی از این موضوع ندارند. منابع تاریخی مکتوب، اطلاعات چندانی به ما نمیدهد. منابع تاریخ شفاهی این همشهریان نیز برای بازسازی این تاریخ، چندان دقیق نیست. برای نشان دادن فقر اطلاعاتی و ضرورت پژوهش در این حوزه، باید سخنان دکتر محمد حسین پاپلی را یادآور شویم که پژوهش در احوال یهودیان یزد را یکی از بایستههای تحقیق در مردمشناسی یزد برشمردهاند. (۱) برای اولین گام در این پژوهش، به سراغ فهرست مقالات فارسی و یادگارهای یزد، این دو رکن اساسی پژوهشهای ایرانشناسی و یزدشناسی اثر استاد ایرج افشار میرویم. ولی با تعجب میبینیم علیرغم اینکه در بخش خاصی از یادگارهای یزد، تعداد بسیار زیادی از آثار و ابنیهٔ همشهریان زردشتی در فصل خاصی ذکر شده، (۲) اما از عمارات و ابنیهٔ کلیمیان یزد یادی نشده است. با توجه به شناختی که از روحیهٔ پژوهشگری و دقت نظر استاد ایرج افشار داریم، این نکته حتماً وجهی دارد که فعلاً بر ما ناشناخته باقی مانده است. این خود، موضوع پژوهشی میتواند باشد که در اوراق و اسناد باقیمانده از ایشان به دنبال یادداشتهای احتمالی در این زمینه بگردیم. به هر حال، کلیمیان در شهر یزد، کنیسه، زیارتگاه، مدرسه، حمام و آرامستانی خاص خود دارند و بخشی از بافت تاریخی یزد را به خود اختصاص دادهاند. آنها برزنی دارند که در گسترش تاریخی خود به دو بخش فرعی یا به عبارتی بهتر به دو محلهٔ کوچکتر تقسیم شده است. در ادامه به همهٔ این موارد اشاره خواهد شد. ۲- منابع تاریخی | |||||||||||||||
۱-۲- تاریخ جهانبرای شناخت تاریخ حضور، زمان ورود و مسیر احتمالی رسیدن کلیمیان به یزد، نیاز به پیجویی در منابع مختلف تاریخی است. در اکثر منابع، بحث بر سر مهاجرت تاریخی بسیار بزرگی است که در آن، یهودیان در دو موج از سرزمین خود در فلسطین به خاک اصلی آسیا کوچانده شدهاند. موج اول این کوچ اجباری به دست آشوربانیپال، پادشاه مقتدر آشوریان، در سدهٔ ۷ پ.م (۱۳ پ.ه.ش) اتفاق افتاده است. در این گزارشها از مهاجرت اجباری یهودیان به بینالنهرین یاد شده است. همچنین در پیجویی از تبار یهودیان ایران، سخنانی دربارهٔ سرنوشت ده سبط گمشده میشنویم که ظاهراً پیش از مهاجرت دوم، در فلات ایران پراکنده شدهاند. در ادامه باید به برخی از منابع اشاره کنیم که میتوانند راهگشای این پیجویی باشند. در بخشهای مختلفی از کتاب مقدس، کتاب استر، کتاب مکابیان دوم و کتاب توبیاس که از جمله کتابهای قانونی ثانی است، یادکردهایی از حضور و مهاجرت یهودیان از سرزمینهای بینالنهرین و همدان به درون سرزمین ماد، یعنی همین ری کنونی، در میان است. البته باید به گستردگیهای این مفاهیم جغرافیایی نیز توجه داشته باشیم. در گروه دیگری از منابع، مانند کتیبهٔ دیوان خشایار شاه، کتیبهٔ کردیر و همین طور کتیبهٔ شاپور ساسانی در کعبهٔ زرتشت نیز به صراحت یا سرپوشیده به یهودیان اشاره شده است. | |||||||||||||||
۲-۲- تاریخ ایرانپیوند بین یزد و کلیمیان را شاید بشود در آثار و احوال یزدگرد اول ساسانی جستجو کرد. از سویی میدانیم که یزدگرد اول همسری یهودی به نام شوشاندخت (۳) داشته و از سوی دیگر بنیان شهر یزد را به یزدگرد نسبت دادهاند. چون یزدگرد سوم مسلماً فرصتی برای بنیان شهری نداشته، یکی از این دو پادشاه ساسانی، یعنی یزدگرد اول یا یزدگرد دوم، باید بنیانگذار یزد تلقی شود. از این میان اگر بتوانیم انتساب یزد به یزدگرد اول را تقویت کنیم، به نحوی میتوانیم سابقهای برای حضور یهودیان در یزد نیز قائل شویم. در رسالهٔ شهرستانهای ایرانشهر که در واپسین سدههای دورهٔ ساسانیان نوشته شده، تنها از یهودیان اصفهان یاد شده است. (۴) از آنجایی که در تاریخ شفاهی یهودیان یزد چنین آمده که گویا این جمعیت از اصفهان به یزد کوچیده باشند، بنابراین چنین حدسی نیز میتواند مطرح باشد. باری، میدانیم که در اقصی نقاط شرقی تمدن ایران، مانند تنگهٔ آزو در غرب افغانستان، یا دنداناویلیق و ختن در غرب چین، آثاری باستانی از حضور یهودیان فارسیزبان باقی مانده است. این را نیز میدانیم که یزد بر سر یکی از محورهای تبادلی بین خوزستان و جنوب عراق با خراسان بوده است؛ چنانکه چند مورد تاریخی کوچ مانند سفر امام علی بن موسی الرضا را در این مسیر میشناسیم. پس یزد به عنوان یکی از کورهها و بخشهای فرعی سرزمین اصلی و اقلیم بزرگ فارس میتوانسته پذیرای سرریز جمعیتی این اقلیم و مسیر مهاجرت به خراسان بزرگ بوده باشد. گویا در دل این مهاجرتها، یزد پذیرای جمعیتی از یهودیان شده است و شاید پس از آن بوده که کلیمیان از همین مسیر تا بخارا کوچیده باشند. | |||||||||||||||
در ضمن، اگر سوابق تاریخی حضور یهودیان در مناطق شرقی فلات ایران، با مدارک یادشده که قدیمیترینشان حدوداً مربوط به سال ۷۵۰ م (۱۳۰ ه.ش) است، مستند میشود، پس حضور یهودیان در یزد باید به روزگارانی پیش از آن دوران تعلق داشته باشد. ۳-۲- تاریخ محلیمتأسفانه در منابع تاریخ محلی یزد، شاهد رد و اثر چندانی از یهودیان نیستیم. در هیچ کدام از منابع سنتی تاریخ یزد مانند وقفنامهٔ جامعالخیرات و کتابهای تاریخ یزد، تاریخ جدید یزد، جامع مفیدی و جامع جعفری، اشارهٔ خاصی به حضور یهودیان در یزد نشده و تنها در مواردی معدود از آنها یاد شده است. | |||||||||||||||
۱-۳-۲ وقفنامههادر وقفنامهٔ جامعالخیرات، نگارش سال ۷۳۲ ه.ق (۷۱۱ ه.ش)، ضمن برشمردن موقوفات مدرسهٔ رکنیه، برای تحدید حدود مغازههایی موقوفه، حد آنها، دکان اسماعیل یهودی معرفی شده است. (۵) این نکته، علاوه بر آنکه به عنوان قدیمیترین یادکرد از حضور یهودیان در یزد تلقی میشود، میتواند به عنوان یکی از نخستین جلوههای همزیستی یهودیان و مسلمانان در یزد نیز شناخته شود. بسیار قابل توجه است که مسلمانی مغازهای را بر مدرسهٔ دینی رکنیه وقف کرده که در کنار آن، دکان و محل کسب یک کلیمی بوده است. همچنین در وقفنامهٔ مدرسهٔ مصلی، نگارش سال ۱۰۵۳ ه.ق (۱۰۲۲ ه.ش)، در یک جا از مغازهٔ کاغذگری در کوچهٔ حسینیان نام برده شده که حد آن ”راهروی مشترک و مدخل به طاحونهٔ کاغذگری فرج یهودی و خانهٔ عالی حاکوک یهودی“ ذکر شده است. (۶) در جای دیگر این وقفنامه، از زمین باغ جودان محدود به زمین ورثهٔ هارون یهودی نام برده شده است. (۷) | |||||||||||||||
۲-۳-۲ کتابهادر دو تاریخ محلی یزد، یعنی تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد که در سدهٔ ۹ ه.ق (۹ ه.ش) نوشته شدهاند، صحبتی از یهودیان در میان نیست و تا زمان نگارش تاریخ محلی بعدی یعنی جامع مفیدی در سالهای ۱۰۸۲ تا ۱۰۹۰ ه.ق (۱۰۵۰ تا ۱۰۵۸ ه.ش)، با وقفهای دویست ساله روبهرو هستیم. در این کتاب باز صحبت از اقامت یهودیان در یزد و در همین محلهای که میشناسیم، شده است. در جامع مفیدی چنین آمده است که میرزا عبدالله جابری پسر بزرگ میرزا سلمان اعتمادالدولهٔ وزیر که تاجر نیز بوده، در منصب وزارت یزد به تاریخ ۹۹۰ ه.ق (۹۶۲ ه.ش)، ”در حوالی چهارسوق به جنب دارالفتح، باغی مشجر و مکروم (۸) با بسیاری از خانههای یهودیان که در حوالی آن بود را مالک گردیده و طرح کاروانسرایی (۹) عالی انداخت.“ (۱۰) | |||||||||||||||
۴-۲- تاریخ شفاهیتا اینجا تنها حدسی که توانستهایم بزنیم این است که در گذشتههای بسیار دور، کلیمیان در مسیر خود از جنوب بینالنهرین و خوزستان تا آن سوی ماوراءالنهر و بخارا، در یزد ساکن شدهاند. هر چند در تاریخ رسمی، نشانههای بسیار کمی از آنها میبینیم، ولی در تاریخنگاری شفاهی یهودیان یزد، اطلاعاتی قدیمی از این سابقهٔ حضور شنیده میشود. یکی از بزرگان دینی یهودیان یزد به نام ربی داوود اسحاق ملأ یوحنان یزدی، در کتاب تاریخ یهود ایران، تألیف حبیب لَوی، ضمن اشاره به افسانهای، دربارهٔ اقامتگاههای ابتدایی کلیمیان یزد گفته است: ”در اطراف یزد، دهکدههایی وجود دارند به نامهای اسحاقآباد، یعقوبآباد و مریمآباد که سابقاً ساکنان آنها یهودی بودند و امروزه زردشتی و مسلماننشین میباشند.“ (۱۱) تا جایی که میدانیم، در یزد روستایی به نام اسحاقآباد نداریم؛ اما روستای مریمآباد هنوز در یزد با همین نام وجود دارد. یعقوبآباد نیز احتمالاً همان برزن یعقوبی باشد. قنات و ده یعقوبی توسط سرهنگ ابویعقوب، از سرداران ابومنصور فرامرز بن علاءالدوله کالنجار در سال ۴۳۲ ه.ق (۴۱۹ ه.ش) بنا نهاده شده است. (۱۲) این برزن در سدهٔ ۹ ه.ق (۹ ه.ش) همچنان بیرون از حصار شهر قرار داشته است. (۱۳) شاید این محله، نخستین منزلگاه کلیمیان یزد بوده باشد. در همین بخش از تاریخ شفاهی که از راه پژوهش حبیب لوی به ما رسیده، صحبت از کنیسهای در محلهٔ سر سنگ و کوی گازرگاه هم شده است. (۱۴) یعنی یهودیان، علاوه بر اینکه در شارستان یزد میزیستهاند، در بیرون از دیوارهای شهر و در ربض یزد هم حضور داشتهاند. از دیگر مناطقی که طبق تاریخ شفاهی، از دوران پیش از اسلام یهودینشین بوده، روستای خویدک واقع در بیابانی تاریخی در ۱۵ کیلومتری جنوب شرق شهر یزد است. بر اساس اسناد و قبالههای موجود و ”با توجه به اظهار نظر برخی از اهالی، تا اوایل دههٔ ۱۳۳۰ ه.ش، چند خانوار یهودی در روستا ساکن بودهاند.“ (۱۵) جالب آنکه گذرگاه و سرچشمهٔ قناتهای مریمآباد و یعقوبی در خویدک است. (۱۶) | |||||||||||||||
| |||||||||||||||
اینجاست که علیرغم برخی گفتهها میتوان گفت در ایران هیچ گاه با پدیدهای به نام گتو روبهرو نبودهایم. گتو محلهٔ خاص یهودیان در اروپای شرقی است که دیوار و دروازه و قوانین بسیار سختگیرانهای داشته است. حال آنکه یهودیان یزد به شکل پراکندهای در بازار، یعنی در قلب تجارت این شهر، و در نزدیکی مسجد جامع و در همسایگی مسلمانان زندگی میکردهاند؛ هر چند که محلهٔ خاصی هم از خود داشتهاند. ۳- دورههای تاریخی | |||||||||||||||
۱-۳- دورهٔ صفویاندر عصر صفوی گزارشهایی از آزار و اذیت اقلیتهای دینی مختلف میبینیم. در فهرست این گروهها و شهرهای مختلف، به یهودیان یزد هم اشاره شده است. اما نکتهٔ جالب آن است که شاه عباس اول شخصیت محبوبی برای یهودیان است. یهودیان یزد نیز همچون گرجیها، در افسانههایشان وی را نجاتدهنده و قهرمان خود میدانند. دربارهٔ این شاه که حکایت شبگردیهای درویشانهاش در اصفهان جزء قصص ملی شده، در یکی از این افسانههای شفاهی یهودیان یزد چنین آمده: ”شاه عباس به طور ناشناس و قلندر در اطراف یزد گرفتار دشمن شده بود؛ فرار کرده در قنات آبی مخفی شد. تصادفاً یک نفر یهودی گذرش به آن قنات افتاد و چون شاه دانست که آن مرد یهودی است، به وی اعتماد کرده و آن شخص موجب نجات شاه را فراهم کرده و بعد تقاضای او را انجام داد.“ (۱۷) این چنین شد که شاه گرفتاری کلیمیان را برطرف کرد. در دورهٔ شاه عباس دوم باز اتفاق دیگری میافتد که اوج همزیستی مردم یزد با کلیمیان را نشان میدهد. در این دوره، در اکثر نقاط ایران، یهودیان ناچار شدند به اجبار تغییر دین بدهند؛ که به اصطلاح خاص خودشان به روش آنوسی به تغییر دین تظاهر کردند. اما در یزد به دلیل پیوندهای خاص اجتماعی و اقتصادی که مسلمانان با یهودیان داشتند، با مقاومت مردم مسلمان، یهودیان یزد از تغییر دین یا کوچ اجباری معاف شدند. (۱۸) ۲-۳- دورهٔ افشاریاندر دورهٔ کوتاه افشاریان نیز به رد و نشانهای از تعامل با یهودیان، برمیخوریم. میدانیم که نادر شاه برای بهبود شرایط خاصی که به میراث برده بود، سیاستهایی خاص را دنبال میکرد و سعی در تقریب مذاهب یا وحدت ملی داشت. بدین منظور، او دستور داده بود تا تورات و زبور به فارسی ترجمه شوند. (۱۹) ما در یزد در گنجینهٔ کتابخانهٔ وزیری شاهد حضور ”نسخهٔ منحصر به فرد تورات مقدس، به زبان عبری با خط نسخ و ترجمهٔ فارسی، نوشتهٔ محمد کاظم الحسینی“ (۲۰) هستیم که میتواند نشانهای از این تعامل و همزیستی و به اصطلاح گفتگوی عالمانه باشد. | |||||||||||||||
۳-۳- دورهٔ زندیان به بعددر دورهٔ زندیان و در اواخر سدهٔ ۱۸ م (اواسط سدهٔ ۱۲ ه.ش) قحطیهای زیادی در ایران و یزد رخ داد. ”تا سال ۱۷۷۰ م (۱۱۴۹ ه.ش) و پس از قحطی یزد، خانوادههای یهودی بیشتری به مشهد مهاجرت کردند“. (۲۱) این خود میتواند شاهدی بر درستی شناخت ما از مسیر کوچ یهودیان از خوزستان و فارس تا بخارا نیز تلقی شود. در اواخر دورهٔ زندیان و اوایل دورهٔ قاجاریان ”عدهای زیاد از یهودیان یزد در قحطی و بیپولی از شهر یزد فرار کرده، به رفسنجان و سیرجان و دهات اطراف کرمان پناه بردند.“ (۲۲) در منابع دورهٔ قاجار، نیز با شواهد دیگری از حضور و انواع دیگر تعامل با یهودیان روبهرو میشویم. در اواخر سدهٔ ۱۹ م (اواخر سدهٔ ۱۳ ه.ش)، گروه زیادی از یهودیان یزد به فلسطین مهاجرت کردند. بحث مهاجرت یهودیان از ایران در دوران معاصر نیز نیاز به بازگو کردن ندارد. ۴- حیات اجتماعی | |||||||||||||||
۱-۴- یهودیان ایرانامروزه در ایران، یهودیان در شهرهای مختلفی سکونت دارند. این شهرها را میتوانیم به دو گروه تقسیم کنیم. گروه اول، شهرهایی هستند که حضور یهودیان در آنها سابقهٔ دیرینهای ندارد مثل مشهد و تهران. گروه دوم، شهرهایی هستند که در این زمینه، سابقهٔ بسیار دیرینهای دارند مثل اصفهان، همدان، خوانسار، گلپایگان، شیراز، یزد و حتی کاشان. شهر یزد نیز از همان موقع کوچ یهودیان، در قلب بافت تاریخی خود، شاهد حضور و سکنی گزیدن یهودیان بوده است. یهودیان از بدو ورود به هر شهری، در درون بافت قدیمی آن، محلاتی خاص خود داشتهاند. مثلاً در تهران محلههای سر چال و عودلاجان، در شیراز محلهٔ زیر طاق و در اصفهان محلهٔ جویباره و البته محلههای مشهور یهودیه و جی، یهودینشین بوده است. همان طور که گفته شد، این محلهها به هیچ وجه گتو نبودند، بلکه محلههایی بودند که تعامل و رفتوآمد در آنها وجود داشته است. | |||||||||||||||
۲-۴- یهودیان یزدحیات اجتماعی یهودیان یزد بسیار جالب و قابل ارزیابی است. در شهر یزد، برزن خاص یهودیها، در بین خودشان به صورت محله (ma.¹lā) نامیده میشده است. این محله خود به دو بخش با نامهای این محله (Iñ ma.¹lā) و آن محله (Uñ ma.¹lā) تقسیم شده است. بخش شرقی که به خیابان امام خمینی کنونی نزدیکتر است و به کوچههای مشروطه و نقیبالاشراف محدود میشود، آن محله خوانده میشده است. میتوان نتیجه گرفت که یهودیان اصیل و دیرینه، در این محله، یعنی اطراف گنبد چهارسوق و مسجد جامع سکنی داشتهاند. شغل یهودیان یزد نیز مانند شغل مرسوم و متداول همهٔ یزدیها، اغلب پارچهبافی یا به اصطلاح مردمان یزد شعربافی و همچنین مغازهداری، کار در بازار و پیلهوری بوده است. یهودیان یزد از گذشتههای دور در کار ابریشمبافی و بخشهای خاصی از نساجی مانند وَردتابی تخصص داشتهاند. (۲۳) گفتهاند روزگاری در بازار خان یزد، از هر شش مغازه، یکی به یهودیان تعلق داشته است. در آن زمان، آنها جمعیت قابل توجه و نسبتاً چشمگیری از جمعیت یزد را به خود اختصاص داده بودند؛ چنانکه در سال ۱۹۲۶ م (۱۳۰۴ ه.ش) شاهد تأسیس مدرسهٔ آلیانس یزد هستیم. (۲۴) ولی جمعیت آنها بنا به دلایلی که همه میدانیم اندک اندک رو به افول گذاشت تا به کمتر از ۵۰ نفر در امروز رسید. | |||||||||||||||
| |||||||||||||||
همچنین باید گفت که یهودیان یزد روزگاری ۱۲ کنیسهٔ پررونق داشتهاند. (۲۵) وجود و رونق این تعداد کنیسه از لحاظ آماری اشاره به جمعیت چشمگیری دارد. برای ملموس شدن این آمار باید اشاره کرد که در شریعت یهود برای ادای نماز جماعت، به حضور ده نفر مرد بالغ نیاز است. امروزه برخی از این کنیسهها خراب و بسته شدهاند و یهودیان یزد برای حفظ و حراست از آنها، آیینهای خود را به صورت نوبتی در برخی از آنها برگزار میکنند. (۲۶) ۵- بزرگانکلیمیان سرشناس و بزرگی از یزد برخاستهاند. همین علاقهای که رشیدالدین فضلالله همدانی، پزشک و وزیر بزرگ دوران ایلخانیان، به یزد داشته و موقوفات گستردهای که در یزد و توابع آن از خود به جا گذاشته، میتواند نشانهای از وابستگی او به تباری که به آن منتسب بوده، باشد. فهرست این موقوفات را در کتابش الوقفیة الرشیدیه، نگارش سال ۷۰۹ ه.ق (۶۸۸ ه.ش)، میتوانیم سراغ بگیریم. (۲۷) جالب است بدانیم که بخشی از مرکز محلهٔ یهودیان یزد، تا همین روزگار اخیر محل سکونت خاندانهای یهودی همدانی بوده است. | |||||||||||||||
۱-۵- چهرههای دینیبرجستهترین شخصیت دینی یهودیان یزد هاراو اورشرگا، فرزند ملأ شموییل و یکصد و سی و پنجمین نوادهٔ حضرت داوود نبی است. اجداد او در اوایل سدهٔ ۱۶ م (اواخر سدهٔ ۹ ه.ش) از اروپا به روسیه آمدند. بعدها پدر جد او از روسیه به سبزوار و پدرش در اواخر سدهٔ ۱۲ ه.ش و در دورهٔ سلطنت آخرین شاه صفوی از سبزوار به یزد کوچید. این خاندان، پشت در پشت، فقیه و مدرس تورات بودند. اورشرگا در یزد به دنیا آمد. او در نوجوانی به مقام حاخامی رسید و از جوانی رهبر دینی یهودیان یزد شد. مقام دینی و عرفانی او چنان بود که در زمرهٔ بزرگترین فقیهان و عارفان عصر خود جای داشت. با این همه، او زادگاه خود را ترک نکرد و خدمات فراوانی به جامعهٔ یهودان یزد و ایران نمود. تأسیس مکتبخانه و مدرسهای دینی که شهرتی فراگیر یافت، یکی از خدمات او است. از کرامات او چنین گفتهاند که تورات را مستقیماً از محضر الیاس نبی فرا گرفته بود. این عالم ربانی در ۲۸ حشوان ۵۵۵۴ عبری (۱۳ آبان ۱۱۷۴ ه.ش) در یزد درگذشت. آرامگاه او در کنار مقبرهٔ دانیال نبی در شوش، آرامگاه حبقوق نبی در تویسرکان، آرامگاه استر و مردخای در همدان، یادبود سارا بت آشر در لنجان و مقبرهٔ ملأ موشه در کاشان، جزء پنج شش بقعهٔ مورد احترام یهودیان است. کلیمیان سراسر ایران و جهان، هر ساله طبق تقویم عبری در روز ۲۸ حشوان (بین ۱۰ آبان تا ۱۰ آذر) برای زیارت او به یزد میآیند. از این رو یزد هم یکی از بزرگترین زیارتگاههای یهودیان ایران شمرده میشود. | |||||||||||||||
۲-۵- چهرههای ادبییکی از کسانی که در قحطیهای دورهٔ زندیان از یزد به مشهد کوچید، ملأ سیمانطوب مِلَمِد متخلص به طوبیا است. این عالم و عارف بزرگ، از شاگردان برجستهٔ هاراو اورشرگا بود. وی آثار زیادی را در نظم و نثر به زبانهای فارسی، عبری و آرامی تألیف کرد. مشهورترین اثر او کتاب صوفیانهٔ حیات الروح است که بعدها در بخارا به چاپ رسید. منابع مختلف، درگذشت وی را حوالی سال ۱۲۰۵ ه.ش در مشهد ذکر کردهاند. (۲۸) دیگر چهرهٔ ادبی سرشناس از میان یهودیان یزد، شهاب یزدی، سرایندهٔ اشعار عارفانه، است. او احتمالاً در سدهٔ ۱۲ ه.ش در یزد میزیسته است. مسمط ترجیعی ای قادر قدرتنما، شاهکار او است. گویا در قدیم این مناجاتنامهٔ زیبا و معروف، در مراسم مذهبی یهودیان ایران با آهنگی مخصوص خوانده میشده است. (۲۹) | |||||||||||||||
۳-۵- چهرههای معاصردر دوران معاصر نیز شاهد حضور شخصیتهای برجستهٔ کلیمی یزدی هستیم. برای نمونه میتوان از حاخام یوسف حییم همدانی کُهِن، رهبر دینی کلیمیان ایران از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۶ و درگذشته به سال ۱۳۹۳ ه.ش، نام برد. وی یکی از کسانی بوده که در جوانی در تعامل با مرحوم حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، برای حل و فصل اختلافات بین یهودیان و مردم یزد، تلاشهای فراوانی کرده است. امروز نیز رهبر دینی کلیمیان ایران، حاخام دکتر یونس حمامی لالهزار، یزدی است. وی، حاخام، پزشک متخصص داخلی و کارشناس برجستهٔ زبان عبری است. یاد کردن از تجربهٔ دیدار و گفتگوی شخصی بنده با ایشان خالی از لطف نیست. سال گذشته که برای تهیهٔ همین پژوهش به دفتر ایشان در انجمن کلیمیان تهران رفتم، هیچ حس غرابتی نداشتم و انگار در قلب شهر تهران پا به دفتر یکی از همشهریانم در یزد گذاشته بودم. ۶- سخن پایانییزد در طول دوران، تجلیگاه همزیستی اقوام و ادیان مختلف بوده است. هنوز هم میتوانیم این نمایش باشکوه را بدون هیچ گونه دروغ و ریا و تزویر در این شهر ببینیم. بجاست که مردم دنیا را نیز به مشاهدهٔ آن دعوت کنیم. مسلماً این شیوهٔ زیستی، ارزشی بیش از هر افتخار دیگری در تاریخ دارد. | |||||||||||||||
|