1- چكيده
در اين پژوهش، تاثير خود اثر بخشي بر مشاركت بانوان در فعاليت هاي ورزشي بررسي شد. هدف اصلي اين پژوهش، سنجش گرايش بانوان جوان به مشاركت در فعاليت هاي بدني در شهر «يزد» بود. روش پژوهش، پيمايشي و به صورت مقطعي انجام شده است. داده هاي اين پژوهش از چهار صد و هشتاد و پنچ زن كه ابتدا به صورت نمونه گيري طبقه اي و سپس به شيوه تصادفي از ميان بانوان بين سنين 15 تا 25 ساله شهر يزد انتخاب شده بود، جمع آوري گرديده است. ابزار گردآوري داده ها عبارت از پرسش نامه اصلاح شده مشاركت در فعاليت هاي بدني است كه شامل 15 آيتم بوده كه ضريب آلفاي كرونباخ آن در سطح 0.775 برآورد شده است. نتايج اين بررسي، تفاوت معني دار مشاركت كنندگان در فعاليت هاي بدني را با توجه به گرايش بانوان براي مشاركت در فعاليت هاي بدني نشان داده است. نتايج نشان دهنده آن است كه گرايش بر مشاركت بانوان در فعاليت هاي بدني، تاثير معني داري داشته است. نتايج آزمون سطح معني داري T و F نيز نشان داده است كه دو متغير فعاليت بدني والدين و فعاليت بدني دوستان با متغير تحت مطالعه مشاركت در فعاليت هاي بدني، رابطه معني داري داشته اند.
واژگان كليدي: مشاركت در فعاليت هاي بدني، گرايش، بانوان.
2- مقدمه
3- مدل هاي مفهومي
4- روش شناسي
5- روش هاي آماري
6- نتايج
7- مقايسه بانوان جوان با توجه به نوع گرايش
8- بحث و نتيجه گيري
نتايج به دست آمده از اين پژوهش نشان مي دهد كه از بين متغير هاي اجتماعي و جمعيت شناختي اي كه به نظر مي رسيد با ميزان مشاركت بانوان جوان در فعاليت هاي بدني در كنار متغير اصلي با متغير مشاركت در فعاليت هاي بدني رابطه داشته باشند، متغير هاي فعاليت بدني والدين و فعاليت بدني دوستان، ارتباط معني داري با ميزان مشاركت بانوان جوان در فعاليت هاي بدني داشته اند كه با نتايج به دست آمده توسط «اسمول»، «شوتز»، «وود»، «كونينگهام» (1997) و با نتايج به دست آمده توسط «ساليس»، «سيمون مورتون»، «كوبرين»، «اپستاين»، «فوكت»، «لانوتي»، «كينت» و ديگران (1992) كه بر تاثير والدين و همسالان بر مشاركت افراد در فعاليت هاي ورزشي تاكيد نموده اند، همخواني دارد.
يافته هاي «شوتز» و ديگران (1985) كه مي گويد والدين و همسالان سبب رشد گرايش مثبت و در برخي از مواقع به عنوان مهمترين عامل تاثير گذار بر مشاركت افراد در فعاليت ها ورزشي هستند، با نتايج به دست آمده از اين پژوهش تطابق دارد؛ هر چند بين بقيه متغير هاي يافته هاي پژوهش مطرح شده، ارتباط معني داري با ميزان مشاركت در فعاليت هاي بدني، مشاهده نشده است.
در ارتباط با گرايش بانوان جوان يزدي به مشاركت در فعاليت هاي بدني، يافته هاي اين پژوهش، وجود رابطه اي معني دار بين ميزان گرايش بانوان جوان يزدي با مشاركت آنان در فعاليت هاي بدني را تاييد نموده است. همچنين نتايج به دست آمده از اين پژوهش با يافته هاي پژوهشي «كنيون» (1968)، «تسانگ» و «چان» (1993) كه بر وجود رابطه معني دار و نزديك بين ميزان گرايش بانوان با مشاركت در فعاليت هاي بدني تاكيد كرده اند، همخواني دارد. همچنين با يافته هاي «چو» (1996) كه بر تعيين كنندگي گرايش بر انجام فعاليت بدني تاكيد نموده، يكسان مي باشد.
تحليل واريانس يك راهه استفاده شده در اين پژوهش، سهم معني داري از پانزده آيتم گرايش بانوان به مشاركت در فعاليت بدني را نشان داده است. نتايج نشان داده كه پانزده آيتم قادر به برآورد بخشي از سهم مشاركت بانوان در فعاليت هاي بدني هستند.
در بين پانزده آيتم كه به سه مقوله شناختي، رفتاري و عاطفي تقسيم بندي شدند، دو مقوله رفتاري و عاطفي تاثير مهم تري روي بانوان براي مشاركت در فعاليت هاي بدني داشته اند. يافته ها نشان داده اند كه بين سه بعد تمايل، بعد تمايل رفتاري و بعد عاطفي رابطه قوي تري با مشاركت بانوان جوان يزدي در فعاليت هاي بدني داشته اند، ولي بعد شناختي، رابطه معني داري را نشان نداده است.
اين نتايج نشان دهنده آن است كه هر يك از ابعاد تمايل در بين بانوان به طور جداگانه اثر يكساني بر مشاركت آنان در فعاليت هاي بدني نداشته است؛ هر چند گرايش بانوان در كل به مشاركت در فعاليت بدني با توجه به منافع گوناگون آن مثبت بوده ولي توجه به ابعاد رفتاري و عاطفي گرايش و رشد و تقويت اين ابعاد از گرايش مي تواند زمينه هاي مشاركت بيشتر بانوان را در فعاليت هاي بدني فراهم آورد.
لذا براي مشاركت بيشتر بانوان در فعاليت هاي بدني علاوه بر توجه به ميزان گرايش بانوان به مشاركت در فعاليت هاي بدني، بايد زمينه هاي مختلف تاثير گذار بر گرايش بانوان را بهتر مورد شناخت و كنكاش قرار داد تا با افزايش گرايش بانوان شرايط لازم براي مشاركت بيشتر آنان در فعاليت هاي بدني فراهم آيد.
به طور خلاصه نتايج به دست آمده نشان داده است كه بانوان جوان يزدي گرايش قوي اي به مشاركت در فعاليت هاي بدني دارند؛ اما گرايش بانوان به مشاركت در فعاليت هاي بدني، خود، تحت تاثير متغير هاي ديگري مي باشد كه مي توان با شناخت متغير هاي تاثير گذار بر آن، شرايط مناسب تري را براي مشاركت بيشتر بانوان فراهم نمود. لذا علاوه بر شناخت ميزان تمايل بانوان به فعاليت هاي بدني، بايد متغير هاي تاثير گذار بر آن را نيز براي مشاركت بيشتر بانوان در فعاليت هاي بدني مورد توجه قرار داد. ديگر اينكه به پديده مشاركت در فعاليت هاي بدني بايد با رويكردي چند وجهي و در ارتباط متقابل با ديگر عوامل، توجهي بيشتر مبذول داشت تا امكان شناخت همه متغير هاي تاثير گذار بر مشاركت زنان در فعاليت هاي بدني فراهم آيد.
Evaluating the Trending of Young Women towards Participation in Physical Activities in Yazd City
Abstract
The aim of this study is to investigate the impact of attitude on the women participation in physical activities. The cross-sectional survey has been used to conduct this research. The data has been collected from 485 women selected via stratified sampling and then random sampling from 15-to-25-year women in the city of «Yazd». The data collection instrument has been a revised questionnaire of participation in physical activities with Cronbach alpha coefficient or reliability test of 0.775. The findings indicate significant difference among physical activities participations regarding the impact of attitude provided for physical activities participation of women. The F & T Test analysis results show that the two studied variables, namely, parents`s physical activities and the friend`s physical activities have significant relationship with women participation in physical activities.
Keywords: Attitude, Participation in physical activity, Youth Women. |