ميهمان گرامي، به غول آباد خوش آمديد! | ايميل: گذر واژه: مرا به ياد بسپار براي يك ماه: وارد شدن: | قلعه
غول آباد / كتابخانه / كتاب هنر نساجي در يزد / ديباچه

كتاب هنر نساجي در يزد

ديباچهفهرستكتاب نامهديدگاه ها

ديباچه

صديقه رمضانخاني

«صديقه رمضانخاني» فرزند «رضا» در يزد به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در «مدرسه شمس» گذرانيد و مدرك ديپلم را در «رشته تجربي» و با رتبه ممتاز از «دبيرستان رضويه يزد» گرفت. سپس به سبب علاقه وافر به نويسندگي، در سال 1370 موفق به اخذ مدرك كارشناسي «زبان و ادبيات فارسي» از «دانشگاه يزد» با درجه ممتاز شد. وي پس از پايان تحصيلات، همزمان با كار پژوهش و نويسندگي به تدريس در »دبيرستان علوم و معارف اسلامي» و دبيرستان هاي غير انتفاعي يزد پرداخت.
او در سال 1380، كار پژوهش در فرهنگ عامه مردم يزد را به طور جدي آغاز نمود و با هدف معرفي فرهنگ غني و اصيل شهر تاريخي يزد، پژوهش هاي متعددي در اين راستا انجام داد. مقالات وي در مجلات و نشريات متعدد استاني و كشوري از جمله «مجله فرهنگ يزد»، «فصل نامه ترمه»، «فصل نامه فرهنگ مردم»، «مجله يزدا»، «نشريه سرو ابركوه» و روزنامه هاي «يزد امروز»، «خاتم»، «جام جم» و «پرگار» چاپ شده است. نام برخي از اين مقالات چنين است: «فرهنگ صرفه بري در يزد»، «گزيده تاريخ و هنر نساجي در يزد»، «زندگي نامه غياث الدين نقشبند يزدي»، «جايگاه زن در ايران باستان»، «ترمه، بافت زيباي كوير»، «جايگاه آتش در ميان زرتشتيان»، «نوروز در روزگاران كهن»، «نوروز در يزد»، «درختان اسطوره اي»، «جشن آب»، «حقيقت راستين نماز» و ....
«خانم رمضانخاني» دو پروژه پژوهشي را در سال هاي 1382 و 1385 با نام هاي «فرهنگ رمضان در يزد» و «فرهنگ قناعت در يزد» به پايان رسانيد كه پژوهش دوم در سال 1386 از سوي «اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي»، رتبه برتر استاني، و در سال 1387 در «شانزدهمين جشنواره توليدات صدا و سيماي كشور»، رتبه برتر كشوري را از آن خود كرد.
او از سال 1384 به عنوان مدير «گروه مردم شناسي» در «پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي يزد» و با هدف تدوين كتاب جامع فرهنگ عامه مردم شهر يزد آغاز به كار كرد و در همين راستا تاكنون اين كتاب ها را تاليف و به چاپ رسانده است: «فرهنگ واژگان يزدي»، «فرهنگ ضرب المثل هاي يزدي»، «فرهنگ زرتشتيان»، «هنر نساجي در شهر تاريخي يزد»، «فرهنگ پيشه هاي تاريخي يزد» و ....


ليلا مدرس مصدق

«ليلا مدرس مصدق» پژوهشگر و نويسنده است. وي از پژوهشگران و نويسندگان «كتاب هنر نساجي در يزد» است.


هنر نساجي در شهر يزد
كتاب هنر نساجي در شهر يزد نوشته صديقه رمضان خاني با همكاري ليلا مدرس مصدق.

شناسنامه كتاب

عنوان: هنر نساجي در شهر يزد
نويسنده: صديقه رمضان خاني و ليلا مدرس مصدق
موضوع: صنايع دستي، دست بافي، يزد، ايران
شابك: 978-964-2745-13-5
ناشر: بخش مردم شناسي پايگاه ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري شهر تاريخي يزد
انتشارات: سبحان نور، تهران، 1387
كتاب: قطع وزيري، جلد شوميز، 320 صفحه

ديباچه سخن

به يزد رفتم و سيماي راستان ديدم / صفاي مردم ايران باستان ديدم
مكارمي كه ز چشم جهان شده است نهان / به يزد رفتم و با چشم دل عيان ديدم (1)

استان يزد در آغازين نگاه هر آدمي، تجسم پهنه اي است از سرزميني خشك و بياباني و چشم اندازي تا بيكران از ريگزار هاي گرم و سوزان كه طبيعت با تنگ چشمي بي اندازه، آب و آباداني را از آن دريغ داشته است. هر چند سيماي اين سرزمين كويري آن چنان با قهر و خشونت طبيعت در هم آميخته است كه نظر هر بيننده اي را در نخستين نگاه از تماشاي زيبايي ها و حقايق پر رمز و راز آن باز مي دارد؛ اما از نگاهي ديگر، يزد را بايد سرزمين جاذبه هاي نهاني و افسون كننده اي دانست كه هنوز در طي قرن ها ناشناخته مانده است.

گستره اين سرزمين كويري، تجلي گاه جلوه هاي ارزشمندي است كه در درازناي تاريخ اين سرزمين در سايه دين و ديانت، تلاش و قناعت، اراده و استقامت و ابتكار و خلاقيت شكل گرفته و انديشمندانه و خردمندانه تداوم يافته است.

تاريخ چندين هزار ساله اين شهر را مي توان گنجينه اي بي بديل از هنرمنداني دانست كه بزرگترين هنر آنها، زيستن در سرزميني است كه رفاه و آسايش از آن ها دريغ شده است. مردماني كه در عرصه زندگي طاقت فرساي خود، بي ترس از بيكراني كوير، ذره ذره خاك اين سرزمين را كاويدند تا قطره قطره آب حيات را بر كالبد بي رمق آن جاري سازند.

هر گوشه اي از اين ديار كهن، حكايتگر مردان و زناني است كه ساليان سال هر روز با طلوع خورشيد با ره سپردن بي وقفه در كوچه هاي تنگ و باريك شهرشان، كارگاه كوچكشان را گشودند و پشت كار شعربافي توانستند دو ويژگي ايمان و تلاش را در پيوند با هم و در زندگي ساده و بي آلايش خويش معنا بخشند؛ آناني كه اكنون زيبا ترين دستباف هايشان با نگاره هاي زربفت در موزه هاي بين المللي، هر انسان هنر دوستي را به تحسين وا مي دارد.

اما جاي بسي تاسف است كه اكنون اين هنروران نامي در خلوت فراموشي ما آن چنان رنگ باخته اند كه حكايت تلاش آنان را تنها بايد در اوراق كتاب ها خواند؛ هنري كه از دل خاك اين سرزمين برخاسته است و در لا به لاي تاريخ، در حال از ياد رفتن است.

كتاب حاضر با اين هدف كه بايد حقيقت تلاش و پايمردي اين كوير نشينان بي ادعا را باز گو كرد، به نگارش در آمده است؛ با اين اميد كه شايد دريچه اي را بگشايد براي آيندگان تا سرگذشت اين مردمان را بخوانند كه چگونه با دستاني ناتوان اما با دلي به گستردگي كوير و ايماني به صلابت كوه ها، تاريخ اين خطه از كشورمان را هنرمندانه نگاشتند و به آيندگان آموختند كه بايد براي بهتر زيستن، صبورانه تلاش كرد، هر چند خورشيد با سوزندگي اش تازيانه بر گرده ات زند و خشكي خاك دستانت را زمخت و ناتوان سازد.

آن چه در اين كتاب آمده است، حاصل پژوهشي است هر چند اندك در تاريخ و هنر نساجي يزد و بر پايه واقعيت هاي موجود اين سرزمين؛ حقيقتي ماندگار از مردماني كه مصداق آيه شريفه "وَ اَن لّيسَ لِلانسانِ الّا ما سَعي" (2) توانستند عالي ترين حماسه حيرت انگيز بشري را در اين ديار گرم و خشك كويري رقم زنند.

در اين گفتار جاي آن است كه از سازمان ها، مراكز و كساني كه مرا در تدوين اين كتاب در طي چندين ماه مساعدت نمودند، تشكر و قدرداني نمايم. نخست از مديريت محترم «پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي يزد» -«آقاي مهندس محمد حسن خادم زاده»- و نيز از «دكتر علي اصغر علمدار» -عضو هيات علمي «دانشكده نساجي دانشگاه يزد»- و «خانم ليلا مدرس مصدق» به سبب همكاري صميمانه شان و از «استاد خليل خجسته»، «استاد رمضان رضايي»، «استاد ملك ثابت» و پژوهشگران محترم «حسين مسرت» و «حسين گرگويي» و همچنين از مراكز «اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان يزد»، «استانداري يزد»، «بنياد ايران شناسي»، «دانشگاه يزد»، «كتابخانه وزيري يزد»، «موزه ملي ايران»، «موزه وزيري»، «مركز اسناد ميراث فرهنگي استان يزد» و «واحد تحقيقات صدا و سيماي مركز يزد».

صديقه رمضانخاني
دوم مهر ماه 1387

مقدمه مدير پايگاه

اگر سخت كوشي و تلاش مداوم براي اصلاح امور و بهره وري هر چه بهتر از منابع از خصلت هايي است كه اهالي ايران براي يزديان قايل اند، ريشه در رفتار هايي دارد كه در طول تاريخ شكل گرفته و رشد پيدا كرده و به بالندگي رسيده و يزدي را آماده نموده تا از كمترين مواهب، بيشترين امكانات را براي خود و ديگران فراهم سازد و در اكثر صنايع و هنر ها دستي توانا داشته باشد.

در زماني كه هنوز مشاغل ايران به اين حد تخصصي نشده بودند و بشر با استفاده از هوش و به كار گيري دانش به اين مرحله از صنعت و تنوع توليد و تكثر شغل دست نيافته بود، وجود نزديك به 250 نوع شغل و حرفه و صنعت در شهري مثل يزد را در همين راستا مي توان ارزيابي نمود. از جمله اين صنايع، موضوع نساجي است. اين كه پنبه و ابريشم در كويري چون يزد چگونه به عمل مي آمده كه محصولات آن در سراسر دنياي آن روزگار و حتي در دربار پادشاهان فرنگ و غير آن ظاهر مي شده و افرادي چون «ماركو پولو» و ديگران را وادار به ستايش نموده، جاي بحث ديگري را طلب مي نمايد.

اما اين هوش و استعداد قابل تقدير، مايه شگفتي است كه براي فقير و غني و پادشاه و گدا در حد وسع و شان هر كدام، محصولي را توليد و عرضه نموده كه هنوز هم بسياري از طرح ها و تركيب بندي رنگ هاي آن را مي توان در زمره هنر هاي مدرن به حساب آورد. تركيب بندي و رنگ بندي پارچه دارايي در اين جا مثال زدني است.

«پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي يزد» از بدو تشكيل، مستند سازي آثار و هنر هاي اين شهر تاريخي را در برنامه كار هاي اساسي خود قرار داده است؛ زيرا كه در اين زمانه بي توجهي و فراموش كاري نسل هاي موجود، سلطه اقتصاد متكي به نفت و وابستگي شديد به صنعت غير بومي، آن چه البته كمتر بدان توجه مي شود و به ظاهر به كار نمي آيد همين هنر ها و صنايع بومي است. چه البته گاهي از سر تفنن و نه آن هم براي استفاده، بلكه براي يادگاري، كسي در قالب گردشگر، احوالي مي پرسد و مي گذرد. و اينجا است كه شاهديم دير زماني است (3) يكي پس از ديگري چراغ كارگاه ها در غروبي خاموش مي شود و صبح دگر كسي قفل از در آن نمي گشايد و هر آن چه تجربه و دانش و فن و فن آوري است در سينه هاي هنرمندان سختي كشيده گمنام باقي مي ماند و اندكي پس از آن در سينه خاك مي آرامد.

نگرانيم روزي همه اين ها به كار آيد و نياز ضروري ما شود و ما دستمان تهي از همه آن ها باشد. كما اينكه در اين وانفساي عدم هويت و تلاش بيگانگان و آشنايان نادان براي خالي كردن عرصه هاي فرهنگي و تاريخي ايران زمين، همين كورسو هاي هنري و فني بسي مايه اميد است. و لذا تلاشي را آغاز نموده ايم براي جمع آوري و نگهداري آن ها براي نسل هاي بعد؛ اگر چه معترفيم كه اين همه آن كاري كه بايد انجام شود نيست.

در پايان، ضرورت مي بينم كه از «سركار خانم صديقه رمضانخاني» كه با تلاش وافر و سخت كوشي توان فرسا با ياري همكارانشان در «پايگاه»، اين مجموعه را گرد آورده اند، صميمانه تقدير و تشكر نمايم كه الحق كاري بس دشوار را به سرانجام رسانيده اند و اميدوارم كه مقبول طبع بلند هنرمندان گمنام اين خطه و ديگر دلسوزان و علاقه مندان و شيفتگان ايران زمين واقع شود.

محمد حسن خادم زاده
مدير پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي يزد

مقدمه معاون هنر هاي سنتي و صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي كشور

امروزه يكي از افتخارات هر ملتي دست آورد هاي فني و هنري اي است كه نياكان آنان توانسته اند در طول تاريخ و تمدن خويش بدان دست يابند. دست آورد هايي كه تاثيرات زيادي در تكامل حيات و تمدن بشري در كل جهان از خود بر جاي گذاشته اند.

در اين ميان، هنر و صنعت نساجي، جايگاه ويژه اي را در افتخارات هر ملتي به خود اختصاص داده است. كاربرد هاي ويژه نساجي در پوشش و ساير نياز هاي بشر و همچنين تاثير آن در اقتصاد محلي و ميزان درآمد هر كشوري در طول تاريخ، زبانزد تاريخ نگاران مي باشد. چرا كه در مقطعي از تاريخ، نشان رونق اقتصادي يك كشور، ميزان توسعه اين صنعت و همچنين كيفيت پارچه هاي توليدي آن كشور بوده است.

كشور ما ايران در دوره هاي مختلف تاريخي، سهم عمده اي در پيشرفت و تكامل اين صنعت در دنيا داشته و يكي از مناطقي بوده است كه محل پيدايش و تكامل نساجي در دنيا به شمار رفته و نقش عظيمي در صدور اين فن آوري به كشور هاي منطقه و جهان داشته است. امروزه پيشرفت علم و تكنولوژي كه حاصل نياز روز افزون بشر به اين فرآورده مي باشد، صدمات زيادي به توليدات سنتي و مخصوصاً جنبه هاي هنري و زيبا شناسي و همچنين كاربرد مواد طبيعي در اين رشته وارد نموده است؛ به گونه اي كه امروزه طيف عظيمي از نقوش و دستگاه هاي بافت و مهم تر از آن، هنرمندان و صنعتگراني كه نقش عمده اي در خلق اين محصولات داشتند از چرخه توليد و همچنين ايجاد اثر خارج شده اند.

بررسي هاي تاريخي نشان مي دهد يكي از عمده ترين مناطق تاثير گذار در ايران در زمينه توليد منسوجات، شهر يزد مي باشد كه پارچه ها و دست بافت هاي آن در دوران مختلف، زبانزد عام و خاص بوده است و امروزه ما شاهد فعاليت و همچنين توليد معدود نسل بازمانده از دوران رونق اين هنر صنعت در شهر يزد مي باشيم.

با نگاهي گذرا به وضعيت موجود، لزوم معرفي، حفظ و احياي اين رشته به خوبي احساس مي شود. اين كتاب توانسته است علاوه بر بررسي تاريخ اين هنر و صنعت در خطه يزد، بررسي هاي قابل توجهي نيز در زمينه تنوع محصولات و كاربرد هاي آن مصنوعات توليد شده در اين سرزمين به عمل آورد. همچنين كتاب حاضر نقش بسزايي را در ثبت و نگهداري اين رشته هنري و صنعتي از خود نشان مي دهد. چرا كه يكي از بهترين شيوه ها براي حفظ و احياي هنر هاي سنتي و صنايع دستي اين مرز و بوم، برخورد هنري و علمي با موضوع و استفاده از تجارب و اندوخته هاي علمي فرهيختگان اين سرزمين مي باشد.

اين مجموعه مي تواند به عنوان يك منبع قابل توجه و قابل اتكا، مورد استفاده پژوهشگران، دانشجويان و علاقه مندان به آشنايي با هنر و صنعت ايران زمين و مخصوصاً هنر نساجي در شهر يزد قرار گيرد. جا دارد از زحمات نگارنده كتاب «سركار خانم صديقه رمضانخاني» كه زحمات فراواني در گردآوري اين مجموعه تحمل نموده اند قدرداني نمايم.

حسين هاتفي فارمد
معاون سازمان

پاورقي:
(1) بقاي يزدي
(2) سوره مباركه نجم؛ آيه 39؛ ترجمه: آدمي هيچ بهره اي نمي گيرد مگر از كوشش خود.
(3) البته در اينجا مقياس زمان، عمر ما است.