داستان يك زندگي (سيد علي محمد وزيري) |
|
خلاصه: شرح خلاصه اي از زندگينامه حجة الاسلام حاج سيد علي محمد وزيري و كار هايي كه ايشان انجام داده اند مانند: نوسازي مسجد جامع كبير، تاسيس انجمن ادبي يزد و جامعه تعليمات اسلامي يزد و كتابخانه وزيري يزد. كلمات كليدي: مسجد جامع كبير يزد، انجمن ادبي يزد، جامعه تعليمات اسلامي يزد، كتابخانه وزيري يزد، سيد عليمحمد وزيري، يزد. |
|
كتاب: سيماي فضيلت؛ يادواره حجة الاسلام حاج سيد علي محمد وزيري گردآوري: سيد ضيا قريشي ناشر: مركز يزدشناسي |
|
دكتر عبدالحسين جلاليان دكتر عبدالحسين جلاليان متخلص به جلالي در يزد به دنيا آمد. پدرش محمد، مردي معمار و وارسته از تعلقات دنيوي بود. وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرستان يزد به اتمام رسانيد و تحصيلات عالي را در رشته داروسازي و تخصص امور آزمايشگاهي طبي در تهران به پايان رسانيد و از سال 1330 در بهداري يزد به كار آزمايشگاهي مشغول و اكنون به شغل آزاد آزمايشگاهي اشتغال دارد. از سال هاي اول دبيرستان زبانش به شعر باز شد و ديوان شعر او بالغ بر پنج هزار بيت به نام پله هاي سنگي منتشر شده است. همچنين وي شرح جلالي بر حافظ را در چهار جلد به نگارش درآورده است كه شرح جامعي بر اشعار و گوشه اي از زندگي حافظ مي باشد. علاوه بر اين ها، اشعار محلي زيادي در قالب غزل و ترجيع بند سروده است و مقالاتي نيز نگاشته است. |
|
|
1- مقدمه ۩
|
حجة الاسلام حاج سيد علي محمد وزيري، موسس كتابخانه وزيري يزد، باني و همتگر مرمت مسجد جامع كبير يزد، باني جامعه تعليمات اسلامي يزد، خطيب و واعظ توانمند يزدي؛ كتابي كه در دست ايشان است معادن الحكمه في مكاتيب الائمه مي باشد كه اين كتاب را خود ايشان چاپ كرده و برايش زحمت كشيده بودند و روي جلدش نوشته شده كتابخانه وزيري يزد. متن: نقل از محمدرضا انتظاري از كتاب وزيري نوشته حبيب مهرنيا
حجة الاسلام و المسلمين، حاج سيد علي محمد وزيري، يكي از افراد سرشناس خاندان بزرگ موسوي عريضي (1) ۞ يزدي است. نياي بزرگ ايشان در محله مجاور مسجد جامع كبير يزد ساكن و احفاد (2) ۞ و اعقابشان از سال هاي دور در همان محل، سكونت داشتند. آب انبار وزير از مستحدثات وزير بزرگ، نياي ايشان است كه در همان محله واقع و منزل مسكوني مرحوم وزيري نيز در مجاورت اين آب انبار واقع است. منزلي كه مسقط الراس (3) ۞ و مكان ارتحال آن بزرگوار بود.
پدر ايشان «آ مير سيد مهدي وزيري» از احفاد «آيت الله ميرزا علي نقي وقت و ساعتي» از مراجع قرن سيزدم و مادرشان بي بي سكينه، از نواده هاي «آقا مير سيد رياض الدين» از عرفاي همان قرن بودند و اين شخصيت عزيز، يعني وزيري، در حالي ديده به جهان گشود كه خانواده او در سوگ از دست دادن چند فرزند خردسال ذكور به سر مي بردند.
مادر مادرشان، بي بي عابده، از نژاد گرجي و زن هنرمند مشهوري بود كه در زمينه كار هاي دستي و كمك هاي پزشكي و خدمت به اطرافيان، شهره بود و در امر آموزش و پرورش و ارشاد به ويژه درمان مردم سعي بليغ مي داشت و اين هنر مردمي را به دخترش بي بي زهرا، خاله مرحوم حجة الاسلام وزيري، به ارث گذاشت كه ساليان دراز مورد مراجعه متقاضيان و شيفتگان اين هنر بود.
مرحوم وزيري در سال 1274 شمسي برابر 1312 هجري قمري در خانه ياد شده، ديده به جهان گشود و ديري نگذشت كه اين كودك ابجد خوان از فيض سرپرستي پدر محروم شد. تعليم قرآن و كتابت را در منزل و نزد مادر خود و در كنار كودكان محله كه نزد مادرش تعليم مي ديدند فراگرفت و هنوز نوجواني كم سال بود كه دروس حوزوي و سطح را نزد دايي زاده خود، مرحوم معتمد الاطبا شروع نمود و به زودي در مدرسه شفيعيه، مدرسه خان، مصلاي صفدر خان و نزد اساتيدي مانند «آيت الله حاج شيخ غلامرضا كوچه بيوكي فقيه خراساني»، «آيت الله حاج ميرزا سيد علي مدرسي» و «آيت الله شيخ جلال تفتي آيت اللهي» (4) ۞ به تلمذ پرداخت.
در اين زمان، جواني بالغ با صدايي رسا و گرم بود و با وعاظ مشهور زمان خود از قبيل مرحومان «شيخ محمد مالميري»، «شيخ مهدي كفاش» ملقب به لسان صدق، «شيخ مهدي ملا عبد الرحيم»، «شيخ عبدالحسين عجمين»، «شيخ محمد حسن واعظ»، «حاج سيد يحيي احمد آبادي» مشهور به حكمت (5) ۞، «حاج سيد محمدرضا ميبدي اماميان»، «حاج ميرزا احمد هروي» (6) ۞، «آقا سيد محمد زارچي دعايي» و «آقا شيخ علي مظاهر» همنوا بود و مردم يزد در مجالس وعظ و خطابه و روضه خواني و همچنين در محافل عقد و عروسي و جشن ها و اعياد مذهبي، از سخنراني هاي گرم او بهره و حظ وافر مي بردند.
|
نمايي از خانه اجدادي و شخصي حجة الاسلام علي محمد وزيري.
حجة الاسلام وزيري، مردي فعال و زيرك و دورانديش و در امر تبليغ دين، بسيار كوشا و بي همتا بود. با مراجع و آيات عظام قم حضوراً يا به وسيله مكاتبه، پيوسته در تماس بود و از مراجع بزرگ زمان، خط ارشاد و تبليغ مي گرفت و از مراجع عالي قدري چون مرحوم «حاج شيخ عبدالكريم حايري» -اعلي الله مقامه-، مرحوم «آقا سيد ابوالحسن اصفهاني»، «مرحوم حاج آقا حسين قمي»، «حاج آقا حسين بروجردي» و «حاج سيد محمد تقي خوانساري» صاحب اجازه رسمي بود.
آنها كه پاي منبر وعظ و خطابه اين واعظ شهير به فيض رسيده و در حال حياتند، به خوبي واقف و بهترين گواهند كه سخنراني هاي اين خطيب ديني، هميشه با آيه شريفه "رَبِّ اشْرَح لي صَدْري و يَسِّرلي اَمري ..." شروع مي شد و واجد مباحثي تازه و گيرندگي خاص خود بود؛ بطوريكه دانش آموزان مدارس دولتي آن زمان كه درسي و سوادي آموخته بودند، بيشتر جذب سخنراني هاي جالب او مي شدند و اين به سبب روانشناسي و عمق تعهد آن مرحوم به امر تبليغ و شيوه صحيح گفتار بود.
سهم اعظم وقت مرحوم وزيري در ترويج شعاير دين و در سفر هاي دور و دراز شهرستان هاي مجاور مي گذشت. زماني بود كه در سرزميني بي آب و علف و گرم به نام «دزدآب» (7) ۞ در نزديكي مرز شرقي كشور، بنا به مصالح آن روز كشور، بنيان شهري جديد گذاشته مي شد. در اين سرزمين گرم كه فاقد هرگونه امكانات زيستي بود، فقط يزدي ها بودند كه بناي اين شهر جديد را گذاشتند (8) ۞ و شهري به نام زاهدان ساختند كه مركز پادگان و كانون شيعيان متعهدي گرديد كه تاكنون پا بر جا و در حال توسعه است.
|
مرحوم حاج سيد عليمحمد وزيري در حال سخنراني و اجراي مراسم احياي شب 21 رمضان سال 1376 هجري قمري (1336 ه.ش.) در مسجد جامع كبير يزد.
يزدي هاي مقيم زاهدان به تدريج اقدام به بناي حسينيه و مسجد و حمام عمومي نموده و دست استعانت به سوي روحانيون يزد دراز كردند تا آنها را در امر ترويج شعاير دين ياري دهند و مرحوم حجة الاسلام وزيري، از مبلغين جوان و از افراد پيشگام و نادري بود كه بنا به روايت مكرري كه نويسنده اين سطور از دهان خاله و دايي خود كه ساكن زاهدان بودند شنيده است، همه ساله در ايام و ليالي متبركه به ويژه رمضان به زاهدان سفر مي كرد و در امر ارشاد مردم آن محل با حساسيت ويژه اي كه بر محيط حكمفرما بود به نحو شايسته اي كوشا بود.
باري، خدمات آن زمان مرحوم وزيري به مانند نقش و اهميت سنگ هاي زيربناي عمارتي است كه در زيرزمين، دور از نظر بيننده، بار اصلي عمارت را تا به آخر خواهد كشيد.
اجمالاً اين واعظ جوان و كوشا و مبلغ بي ريا، در حضر و سفر در حال ارشاد مردم به ويژه اجتماعات يزدي هاي ساكن ديار ديگر مي بود. او حتي در جيرفت كه مردمش در طول حيات خود تا آن زمان، روي حمام و مسجد و غسالخانه را نديده بودند، مسجد و حمام و غسالخانه ساخت و از اينگونه كار هاي خير و صدقات جاريه از ايشان در شهرستان هاي مجاور فراوان است.
عاقبت، زماني فرا رسيد كه سنين عمر واعظ جوان و مشهور شهر ما، اقتضاي تاهل و تشكيل عايله را مي نمود. در سال 1297 شمسي، با دختر مرحوم «سيد ابراهيم افصح الملك» به نام «بي بي تاج» ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج سه دختر و يك پسر است كه بحمد الله تا اين لحظه، همگي در قيد حيات و هر يك صاحب فرزند و نوادگان متعدد مي باشند و به نيكنامي و عزت، روزگار مي گذرانند.
|
مسجد جامع كبير يزد، از درخشان ترين بناي يزد و ايران و يادگاري هزار ساله كه بناي ابتدايي آن را علاء الدوله كالينجار در دوره كاكويه بر جاي آتشكده اي قديمي نهاد. عكس: همايون امير يگانه
2- نوسازي مسجد جامع كبير ۩
از اقدامات مهم و چشمگير مرحوم وزيري، يكي، نوسازي مسجد جامع يزد است. در يكي از ليلالي قدر سال 1312 شمسي، هنگامي كه آن مرحوم، ديرگاه از مجلس احياء به منزل مراجعت مي فرمود، نگاهشان به مسجد خاموش و بي رونق مسجد جامع افتاد كه در آن زمان رضاخاني تقريباً به خرابه اي تبديل شده و جز مشتي كبوتر، ذي حياتي در رواق هاي آن به ذكر خدا مشغول نبود. در آن لحظه با تاثر شديد در نزد خداي خود متعهد شد كه در راه تعمير و آباداني و ترويج اين مسجد كمر همت بربندد. در آن دل شب در دل مردي با اراده آهنين، چنين تصميمي شكل گرفت و صبح روز بعد گام اول برداشته شد و سالي چند نگذشت كه در مسجد از لحاظ وضع ظاهر و باطن، تغييراتي شگرف انجام پذيرفت.
نويسنده به خاطر دارد كه 10، 12 ساله بودم كه يك روز پنجشنبه، مرحوم پدرم گفت: "شب پنجشنبه عده اي مهمان داريم و آ سيد عليمحمد وزيري و هيئتي به اينجا مي آيند." آن شب، عده اي به منزل ما آمدند. پدرم معمار و كارفرماي تعداد زيادي بنّا در سطح شهر بود. او اكثر معمار ها و بنايان را در آن شب دعوت كرده بود. به هنگاه تشكيل جلسه، چند نفر معمار سرشناس ديگر، حضور نيافته بودند و پدرم عصباني بود. يك آقاي سيد بلند قد باريك اندام با چشماني نافذ و يك نوجوان دفتردار و چند نفر ديگر در يك اطاق نشسته بودند و به خاطر دارم كه صحبت از تعمير مسجد جامع يزد بود و مرحوم وزيري مي گفت: "ما حتي از كليه اصناف استمداد مي كنيم." پدرم شخصاً تعهد كرد كه تعدادي استادكار و عمله، به صورت رايگان، طبق برنامه، در اختيار آقا قرار دهد و اين جلسه در زماني تشكيل شده بود كه روضه خواني قدغن و آمدن روحاني به منزل، براي صاحبخانه ايجاد اشكال مي كرد و همين امر سبب غيبت يك عده معمار محافظه كار در جلسه شده بود و با چنين همتي، تعميرات مسجد انجام و رونق خود را از سر گرفت.
|
دو عكس از وضع پيش و پس از تعمير مسجد جامع كبير به همت سيد علي محمد وزيري؛ عكس از سردر مسجد، به تنهايي، بزرگي كار و همت ايشان و اهميت امر مرمت آثار باستاني را نشان مي دهد. عكس چپ: وضع شكستگي و ويراني سردر مسجد جامع كبير يزد، عكسبرداري شده در حدود سال 1314. عكس راست: وضع حال و پس از تعمير مسجد در حدود سال 1320 به همت حاج سيد عليمحمد وزيري و كمك خيرين و مردم. عكس چپ: آرتور اپهام پوپ در كتاب بررسي هنر ايران؛ متن: برداشتي از مقاله ايرج افشار |
3- تشكيل انجمن ادبي در يزد ۩
در دوره سلطنت رضا خان، به دستور مقامات فرهنگي، اول در تهران و به تدريج در شهرستان ها، انجمن نطق و خطابه و تبليغاتي به نام انجمن پرورش افكار تشكيل شد كه سخنرانان، رؤساء فرهنگ و وكلاء مجلس و مقامات وابسته به دولت بودند. در شهرستان يزد در مسجد اميرچخماق چنين جلساتي گاهگاه تشكيل مي شد كه سخنگو و شركت كنندگان كلاً از افراد دولتي و رؤساي ادارات بودند. در چنين حال و هوايي، انجمن ادبي يزد تشكيل شد. شخصيت روحاني و اديب مشهور آن زمان، مرحوم «آيت الله فرساد» و مرحوم «غلام رضا مرشد» و «عبدالحسين آيتي» (9) ۞ و تعدادي از دوستداران شعر و ادب، پايه گذار اين انجمن بودند و جلسات انجمن موعظه، دوشنبه شب ها، منزل مرحوم فرساد تشكيل مي شد. اين انجمن، جلسات پرورش افكار را تحت الشعاع خود قرار داده بود و منشاء خدمات گرانبهايي در راه ترويج شعر و ادب فارسي شد؛ از جمله انتشار كتاب «تاريخ يزد» يا «آتشكده يزدان» كه توسط مرحوم آيتي تاليف شد. اين انجمن در طول ايام، تحولاتي يافت؛ تا اينكه پس از درگذشت مرحوم فرساد، توسط مرحوم حجة الاسلام وزيري به صورت جلسات هفتگي ثابت در كتابخانه وزيري يزد واقع در جنب مسجد جامع مستقر شد و تاكنون هر هفته يك شب داير است.
|
يكي از جلسات انجمن ادبي يزد كه در كتابخانه وزيري يزد تشكيل شده است؛ در عكس، مرحوم دكتر رسا، ملك الشعراي آستان قدس رضوي هستند و نفر سوم از چپ، مرحوم سيد علي محمد وزيري. |
4- جامعه تعليمات ديني ۩
زماني كه تاسيس مدارس اختصاصي و ملي به صورت مجاز در آمد و از طرف وزارت آموزش و پرورش، تاسيس آن مجاز شناخته شد، حجة الاسلام وزيري با مراجعه به آيت الله العظمي بروجردي، مرجع عالي قدر، براي افتتاح جامعه تعليمات اسلامي كسب اجازه نمودند. مرحوم بروجردي كتب درسي اي را كه بايستي دانش آموزان در طول سال هاي دوره تحصيل فراگيرند، شخصاً مطالعه و به مرحوم وزيري فرمودند: "لازم است ولي كافي نيست و بايستي نواقص را با برنامه هاي مذهبي و اسلامي رفع كرد؛ در اين صورت جايز است و سعي شود دانش آموزان، با اخلاق و آداب اسلامي آشنا شوند و در فراگرفتن قرآن اهتمام ورزند." و بدين طريق در شهر يزد، مدرسه اسلامي تاسيس و با سرپرستي ايشان، دانش آموزان متعهد و عميق، تربيت و تحويل جامعه گرديدند.
|
نماز جماعت در دبستان جامعه تعليمات اسلامي رمضاني يزد به امامت حجة الاسلام علاقه بند و همراهي مرحوم سيد عليمحد وزيري موسس اين جامعه. |
5- تشكيل كتابخانه وزيري ۩
پس از كودتاي 28 مرداد، سالياني چند، گاهگاه به حضور حجة الاسلام وزيري مي رسيدم. روزي انگيزه تشكيل كتابخانه را از زبان ايشان شنيدم؛ به اين معني كه روزي در برنامه ادبي راديو، مجري برنامه شعر معروف:
|
| ...................................نادره مـردي ز عـرب، هوشـمـنـد ...................................................................... | ......................... 1 ............................................. | ...................................گفت به عبد الملـك از روي پـنـد ...................................................................... | |
|
را قرايت و از شنوندگان درخواست كرد هر كس سراينده اين اشعار را مي شناسد، با وي مكاتبه كند. اين جانب روز بعد در منزل مرحوم وزيري حضور يافته و از ايشان كه قدرت حافظه غريبي داشتند، نام گوينده شعر را جويا شدم. ايشان به كارمند كتابخانه كه حضور داشت فرمودند: "از كتابخانه، كتاب شماره ... را كه در قفسه ... رديف ... گذاشته، بياوريد." لحظاتي بعد، كتاب در پيش روي ما قرار داشت و مرحوم وزيري چنين گفتند كه: "اين كتاب، داستاني دارد و اگر فراغت داريد آن را شرح دهم." بنده با كمال ميل تقاضاي اصغاء (10) ۞ داستان را كردم و ايشان چنين فرمود:
|
نمايي از مخزن كتابخانه وزيري يزد در حالي كه خود حجة الاسلام سيد علي محمد وزيري در ميان عكس و در سمت چپ عكس آقاي محمد شيرواني و سمت راست آقاي محمود حرازي، خوشنويس و خطاط شهير يزدي ايستاده اند.
"در ايام جواني، زماني كه طلبه بودم، شبي به عنوان مستمع در حسينيه شاهدباز در مجلس عزاداري حضرت سيد الشهداء (ع) شركت كرده و در گوشه اي نشسته بودم. در كنار من، مرد محترمي نشسته و هنگام صرف چاي ضمن تعارف، با من سر سخن را باز و از من احوال پرسي نمود؛ كه كجايي هستم و كجا درس مي خوانم و مدرس من كيست و آيا كتاب به اندازه كافي در دسترس ما هست يا نه؟ و من به پاسخ هاي آن مرد جواب مقتضي داده، گفتم متاسفانه از لحاظ كتاب، ما طلبه ها در مضيقه هستيم و هر چند نفر، از يك كتاب استفاده مي كنيم.
ساعاتي بعد كه جلسه روضه خواني به پايان رسيد، آن مرد رو به من كرد و گفت: ´آقا با من بياييد؛ يكي دو كتاب به رسم امانت به شما مي دهم؛ استفاده كنيد و بعد مسترد داريد.´ من پا به پاي آن مرد تا منزل مشارٌ اليه رفتم. آن مرد وارد منزل شده، لحظاتي بعد با كتابي مراجعت و آن را به من به رسم امانت سپرد و گفت: ´آدرس اين منزل را ياد بگير و هر وقت خواستي، براي تعويض كتاب مراجعه كن.´ نام اين مرد محترم حاج «غلامعلي رييس» (11) ۞ بود و بعد ها دانستم كه اهل مطالعه و صاحب كتب فراوان است. اين داد و ستد كتاب، چند مرتبه انجام گرفت و در هر مرتبه، من در مقابل ورودي منزل، كتاب هاي خوانده شده را تحويل و كتاب جديدي دريافت مي كردم. سالي گذشت و يك روز جهت گرفتن كتاب به منزل او مراجعه كردم. در باز شد و صاحب خانه آواز داد كه: ´بفرماييد داخل؛ كسالت دارم.´
من به داخل منزل رفته و به دنبال صداي دعوت صاحبخانه، وارد اطاقي شدم كه ناگاه چشمم به انبوهي از كتاب افتاد كه تا آن روز به عمرم اين همه كتاب در يك جا نديده بودم. لحظاتي ايستاده به اطراف اطاق نگاه مي كردم و غرق حيرت و شادي بودم كه مرحوم رييس با احوال پرسي، كتاب مورد درخواست مرا داده و با كمال تواضع گفت: ´اينها حاصل عمر من هستند.´ و بدين ترتيب، پاي من براي اولين مرتبه به كتابخانه خصوصي رييس باز شد.
|
نماي گوشه اي از سالن مطالعه كتابخانه وزيري يزد.
بعد ها موفق شدم نام بيشتر اين كتاب ها را به حافظه بسپارم و از آن روز، اين حس و اين آرزو در من پيدا شد كه اي كاش من هم صاحب كتابخانه اي مي شدم." حجة الاسلام وزيري، آنگاه افزودند: "اين كتابي را كه شما الآن در پيش رو داريد يكي از كتاب هاي منحصر به فرد كتابخانه رييس است كه نسخه ثاني ندارد و من بعد ها موفق شدم از ايشان بگيرم و نام شاعر آن سيد محمد صادق تفرشي است كه در اواخر عهد صفويه و اوايل دوره نادري به مشهد عزيمت و پس از چندي، حين مراجعت، در بين راه، مرحوم و در حرم حضرت عبد العظيم مدفون گشته است و در شعر، صادق تخلص مي كرده است. و انگيزه تشكيل كتابخانه در من در آن لحظه ايجاد شد كه چشمم به كتاب هاي كتابخانه مرحوم غلام علي رييس -رحمة الله عليه- افتاد."
بعد از آن جلسه نيز به دفعات شرح جمع آوري كتب و تهيه كتاب هاي خطي نادر و اوراق و اسناد پراكنده و وقفنامه، و اين كه براي هر كدام چه زحماتي متحمل شده اند را از زبان ايشان شنيدم كه ذكر همه آنها باعث تطويل كلام خواهد شد.
|
گوشه اي از مراسم تشييع جنازه مرحوم حجة الاسلام حاج سيد علي محمد وزيري در ميدان اميرچخماق و ابتداي خيابان شاه يا قيام امروزي در ارديبهشت 1356.
6- موخره ۩
سرانجام در روز سوم ارديبهشت 1356 شمسي، برابر چهارم جمادي الاولي 1369 هجري، پس از يك عمر پربركت 82 ساله و بيماري چند ماهه، در همان منزل مسكوني جنب آب انبار وزير در محله مسجد جامع كبير، دعوت حق را لبيك گفته و روح تابناكش از اين خاكدان به سوي غرفات جنان، پرواز و جسم پاكش در جوار كتابخانه وزيري و مسجد جامع، در ايواني به خاك سپرده شد.
چنين بود داستان زندگاني پربركت مردي كه در تمام مدت حيات خود، در راه اعتلاي دين مبين اسلام و ترقي و رفاهيت توده مردم گام برداشت و لحظه اي از كوشش در اين راه، باز نايستاد.
خدمات اين مرد بزرگ به فرهنگ اين استان به حدي است كه اگر هرآينه كسي از اين ناتوان، نام يك نفر را كه بيشترين خدمت را به مردم يزد نموده است، بپرسد، با اطمينان كامل، نام حجة الاسلام سيد عل محمد وزيري -طاب ثراه- را به زبان جاري خواهد كرد.
رحمة الله عليه، رحمةً واسعه. |
|
كتاب سيماي فضيلت؛ يادواره حجة الاسلام حاج سيد علي محمد وزيري اين كتاب، همه، ذكر ياد و خاطره، سجاياي اخلاقي و خدمات مرحوم سيد علي محمد وزيري است كه توسط نويسندگاني فاضل و دوستدار وي نگاشته شده است و توسط مرحوم دكتر سيد ضيا قريشي در مركز يزدشناسي گردآوري شده و به چاپ رسيده است. نويسندگان مقالات اين كتاب در مقالات خويش ضمن اشاره به خصايص حميده و ملكات فاضله معظم له، هر يك به سهم خود به خدمات برجسته و اثرات وجودي فوق العاده مرحوم وزيري هم فهرست وار اشاره كرده اند. در اين كتاب علاوه بر بخش هايي چون «گزيده كتابشناسي حجة الاسلام وزيري» نوشته حسين مسرت، «خدمات وزيري از ديد بازديدكنندگان»، «در رثاي مرحوم وزيري»، «به سوي معبود»، «مجمع الجواهر»، «آيات عظام و حجة الاسلام وزيري»، «چند نمونه از گفته ها و نوشته هاي مرحوم وزيري» و «مسجد جامع كبير و شرح تعميرات آن» مقالاتي چند نيز وجود دارند كه در بين آنها مي توان نام برد از: «ياد پدر» نوشته دكتر سيد محمد حسين وزيري، «گوشه هايي از زندگي حجة الاسلام وزيري» اثر سيد ضياء قريشي، «سيماي فضيلت» نگاشته مصطفي فرساد، «بر اين رواق زبرجد نوشته اند به زر» از سيد ابوالقاسم آيت اللهي، «كتابخانه وزيري يزد و بند هايي از وقفنامه» نوشته احمد آرامش، «حجة الاسلام وزيري» نوشته ايرج افشار، «خاطراتي از حجة الاسلام وزيري» اثر محمدرضا انتظاري، «شعر» سروده علي باقر زاده (بقا)، «غلام همت آن نازنينم» نگاشته يدالله جلالي پنداري، «داستان يك زندگي» از عبد الحسين جلاليان، خلاصه اي از مصاحبه حضرت آيت الله خاتم يزدي پيرامون شخصيت حجة الاسلام وزيري، «ابعادي از زندگاني پر فروغ حجة الاسلام وزيري» اثر سيد احمد دعايي، «حجة الاسلام وزيري، شخصيتي گسترده و جامع اما ناشناخته» نوشته علي اكبر رئوف، «شعر چشم و چراغ مردم يزد» سروده محمد علي فني، «تنديس ايمان و خدمت» اثر محمد مهدي ركني يزدي، «چند خاطره درباره حجة الاسلام وزيري» نگاشته سيد ابوالفضل سعيدي، «فقير و غني او را مددكار» نوشته محمد شيرواني، «ياد و خاطره اي از شادروان حجة الاسلام وزيري» از محمد علي صادقيان، «زمزمه پرداز محبت» نوشته سيد محمود قريشي، «شعر حلوا به كسي ده كه محبت نچشيده است» سروده قاسم رسا، «جايگاه و نقش كتابخانه وزيري در شكوفايي و رشد فرهنگ ايران به ويژه يزد» از حسين مسرت، «چهره درخشان تبليغ» نوشته ابوالقاسم مناقب و «سيماي صلابت» نگاشته محمد نواب رضوي. |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 2 ديدگاه واپسين از 2 ديدگاه |
بسيار عالي بود. 1/31/2010 12:14:09 AM
علي ساوجي | sav...@ g....com |
با توچه به دقتي كه نويسنده ي محترم مبني بر ارائه ي ريفرنس ها و مستند نگاري بيان كرده اند ، به حق بسيار پر بار و مرجع است. اين مقاله كمك بسيار شاياني در امر پژوهش و تحقيق ، مردم شناسي و جامعه شناختي جغرافيايي بيان داشته و براي پژوهشگران، انديشمندان و مورخين مقاله اي مرجع محسوب ميشود . اميدوارم ديگر شخصيت ها و نام آوران بزرگ ديار كهن يزد به همين ظرافت و دقت براي معرفي به نسل معاصر ، راه گشايي و معرفي شوند . 10/13/2024 11:41:35 AM |
|
هنگام چاپ: 5/15/2008 2:25:32 PM | امتياز: 3.68 از 5 در 25 راي | شمار بازديد: 42818 | شمار ديدگاه: 2 |
|
|