ميهمان گرامي، به غول آباد خوش آمديد! | ايميل: گذر واژه: مرا به ياد بسپار براي يك ماه: وارد شدن: | قلعه
غول آباد / كتابخانه / كتاب حُسن حَسن / ديباچه

كتاب حُسن حَسن

مروري بر زندگي زاهدانه شيخ حسن كرباسي يزدي

ديباچهفهرستكتاب نامهديدگاه ها

ديباچه

علي اكبر شيرسليميان

«علي اكبر شيرسليميان» فرزند «غلام حسين» و از نوادگان «آيت الله آخوند ملا حسن طالب يزدي» در يزد متولد شد. او تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش گذراند و پس از گرفتن ديپلم متوسطه در سال 1351 در «آموزش و پرورش» سرگرم كار شد. او در ضمن تدريس در «رشته ادبيات فارسي» ادامه تحصيل داد. وي در 1358 در «رشته زبان و ادبيات فارسي» در «دانشگاه ابوريحان بيروني تهران» پذيرفته شد؛ اما پس از تعطيلي دانشگاه ها به تدريس در دبيرستان و تحقيق در امور اجتماعي و فرهنگي پرداخت. زمينه هاي تخصصي و مورد علاقه وي ادبيات، مذهب و يزد مي باشد.
«استاد شير سليميان» كتابخانه هاي «سيد فتح الدين رضا»، «دبيرستان شهيد بهشتي اشكذر» و «دبيرستان معلم صدوق» را راه اندازي كرده است. او با نشريات محلي همكاري مي كند و مقاله هاي مذهبي زيادي را نوشته است. وي همچنين خاطرات بسياري از علما را گردآوري كرده است. از اين پژوهشگر اين كتاب ها به چاپ رسيده است: «خروش خاموش»، «بارگاه آفتاب»، «صنوبران باغچه خانه ما»، «سراي سپنج»، «تاريخواژه هاي يزد»، «حسن حسن» و ....


حسن حسن
كتاب حُسن حسن، مروري بر زندگي زاهدانه شيخ حسن كرباسي يزدي، به اهتمام علي اكبر شيرسليميان.

شناسنامه كتاب

عنوان: حُسن حَسن
زير عنوان: مروري بر زندگي زاهدانه شيخ حسن كرباسي يزدي
نويسنده: علي اكبر شيرسليميان
موضوع: مجتهدان و علما، سرگذشت نامه
شابك: 978-964-6006-09-3
ناشر: انتشارات شاهنده
كتاب: قطع وزيري، جلد سخت، 370 صفحه

سخن اول، حديث حسن

ميل به قصه گفتن و قصه شنيدن از اميال ديرين انسان ها است. پس از اين كه سالياني چند از اجاره نشيني اين موجود در دار بي قرار دنيا گذشت، آدميان از نقل و شنودن سرگذشت كوتاه خود لذت مي بردند و هرگاه جايي سخن از پيشينيان و رسم و روال زندگي اشان به ميان مي آمد، سراپا گوش بودند تا از گذشته خود هر چه بيشتر بدانند و براي بهتر زيستن آن را به كار گيرند. گويا بدين سبب بوده كه خداوند در كتب آسماني به نقل داستان هاي واقعي مردمي پرداخته كه سرگذشتشان از جنبه هاي مختلف مورد توجه و نقد قرار گرفته است.

اما همه قصه ها، مانا و ماندگار نيستند؛ زيرا بعضي فاقد حقيقت اند و به همين علت خيلي زود از ياد تاريخ مي روند و گرد و غبار فراموشي بر آن ها مي نشيند. ليكن بسياري از نقل ها كه مستند به راستي و درستي است و هم پيامبران خدا راوي آن ها هستند يا در كتب آسماني مكتوب و مضبوط مانده، صبغه اي الهي گرفته و به لطف و مدد او در حافظه تاريخ، محفوظ و ماندگار است.

در مجموع، تاريخ اسلام و به ويژه تاريخ تشيع، حاوي گنجينه هايي گران سنگ از اين دست سرگذشت ها است كه در مكتوبات اديان و ملل ديگر، كمتر سابقه دارد؛ يا اگر مواردي هم وجود داشته باشد، به حجم و حد آثار مكتوب و موجود شيعه نيست.

حقيقت آن است كه در تاريخ تشيع، مردان الهي بجز آن كه در زمان حياتشان سنگ نشاني بوده اند كه ره گم نشود، بعد از ارتحالشان نيز همان نقش را ايفا كرده اند؛ يعني سرگذشت زندگي اشان همچون چراغي فروزان، فرا راه دوستان و شيعيان اهل بيت بوده است. به همين جهت در حوزه عالم تشيع، مقوله سيره نويسي، جايگاه و پايگاهي منحصر و مخصوص دارد و يكي از راه هاي دستيابي به توان و تجربه ديني و فهم و درك صحيح از دين، نگاه محققانه و مدبرانه به زندگي انسان هاي نخبه اي است كه در زندگي به سلامت نفس و صفاي باطن زيسته اند و سپس با كارنامه اي مقبول و موفق از دنيا رفته اند.

بنابراين، پس از حيات طيبه انبيا و ايمه اطهار كه الگوي اصلي و اساسي براي هدايت خلق هستند، راه و رسم و مشي و مرام زندگي عالمان عامل و محبان مخلص آن ها در مراتب بعدي قرار گرفته، سرمشق خوبي براي همه كساني است كه پوينده راستين صراط مستقيم حضرت حق هستند.

«حضرت شيخ كرباسي» كه گوشه هايي از زندگي ساده، اما پر خير و بركت او، موضوع كتابي است كه در پيش رو داريد، در زمره مردان نخبه و نيك فرجامي است كه اگر بي نظير نباشد، لااقل از مردمان كم نظير زمان خود بوده است.

اين ناتوان ناقابل، خود بيش از همه اذعان و اعتراف دارد كه دستش به بلنداي نخل محاسن و مكارم وجود شيخ نمي رسد تا از ميوه هاي شيرين زندگي او به ارمغان آورد و پذيراي دل هاي مشتاق و خواستاران زندگي واقعي او باشد. ضمن اين كه بنا ندارد با الفاظ و كلمات به تعريف و تمجيد او بپردازد كه اين نه كار او است و نه زيست سراسر افتخار جناب شيخ به اين تحسين و تقديس ها نياز دارد. پس چه بهتر كه راوي راستين شواهدي گويا و درست باشد و آن چه ديده يا شنيده، بي كم و كاست به ميان آورد؛ "تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد."

علي اكبر شير سليميان
علي اكبر شير سليميان سرگرم زيارت در حرم امامزاده جعفر -ع- در يزد.

اما در ميان عوامل چندي كه در سازندگي يك انسان، موثر است، شيخ از همه آن ها بخش و بهره خوبي داشت و بهتر آن ها را به كار گرفت و قدردان آن نعمت ها بود تا اين كه مراتب و مراحل ترقي و تعالي معنوي را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشت؛ به گونه اي كه شخصيت شاخص او در خانواده كرباسي هاي «مالمير» از چنان اعتباري برخوردار شد كه نه قبلاً مردي به بزرگي او به خود ديده بود و نه بعد از او شاهد چنين مردي خدايي گرديد.

اما آن چه بيش از هر چيز در زندگي او درخشش داشت، همت و تلاش او در راه رضاي خدا و خلق نيازمند او بود و بس. او با طلوع هر صبح، وجهه همتش اين بود كه تكليفش را بشناسد و تا حد ممكن به آن عمل كند و در اين راه، سرما و گرما و برف و باران و دوري راه برايش فرقي نمي كرد و "اين نه حرفي است كه از روي قلم رد باشد،" بلكه مستند به شواهدي گويا است كه در جاي جاي كتاب به آن ها اشاره خواهد شد.

معمولاً رسم است براي شناختن امثال شيخ، به مراحل تحصيل و معرفي مدرسان و مربيان وي پرداخته شود و اين كه طالب علمي چون او، مقدمات را از چه كسي فرا گرفت؟ «معالم» را از كه درس گرفت؟ «مكاسب» را كجا خواند و اين كه «كفايه» را خواند يا نه؟! اما راقم اين سطور بر آن است به اين نكته اشاره كند كه صرف نظر از همه اين موارد، او هر چه خواند و هر استادي ديد و هر چه روز و شب دوندگي كرد، با اخلاص و اعتقاد انجام داد و شبانه روزش بنا به اين اصل اساسي سپري شد كه دو روزش مساوي نباشد، بلكه هر روزش از روز قبل، مقبول و مرغوب تر باشد و در اين راه با استعانت از خدايش، موفق و مويد بود.

براي پيش زمينه كساني كه مي خواهند از او بيشتر و بهتر بدانند، شايد همين مختصر كافي باشد و سزاوار است خوانندگان محترم و معزز، بيش از آن كه در مقدمه معطل شوند، به بوستان متن بروند تا مستقيماً در جريان رشد و بالندگي و توفيق و تقواي او قرار گيرند كه اين پسنديده تر از تعاريف و تمجيد هاي اين حقير است.

اميد است همان گونه كه در صفحات كتاب در نهايت صراحت و به دور از تعريف و تحسين غيرواقعي و تعاريف مآبانه و خارج از گزافه گويي، سخن از صفات و كمالات وي به ميان آورده شده، آن چه از دل برآمده، لاجرم بر دل نشيند و همه كساني را كه دل در گرو راستي و درستي و خير و صلاح دارند، موثر و مفيد افتد؛ ان شاء الله.

در خاتمه سزاوار است از همه كساني كه به انحاي مختلف، معين و مددرسان اين حقير بوده اند، تشكر و قدرداني كنم؛ اما جمع اين نيك انديشان نيك نهاد، بسيار است و تنها به چند مورد اشاره مي كنم:

1- «آقاي سيد احمد اخوان دستمالچي» كه اولاً بر حسب سابقه ديريني كه با «جناب شيخ كرباسي» داشتند، از احوال و اقوال وي صحبت كردند كه در جاي جاي كتاب به آن ها اشاره شده؛ ثانياً كار طبع و نشر كتاب به همت و فتوت ايشان به سامان رسيد.

2- «جناب حجت الاسلام شيخ احمد اخوان كرباسي» كه ضمن موافقت با تدوين كتاب، در هر حال، معاضد و مدد كار اين اثر ماندگار بودند.

3- «حجت الاسلام و المسلمين سيد احمد دعايي» كه پيشنهاد و پشتيباني ايشان، سرمايه اي گران بود.

4- برادر محترم، «استاد محمد رضا وصال» كه در بازخواني و تصحيح كار، مجدانه كوشيدند و مثل هميشه در نهايت اخلاص از آن چه به نظرشان رسيد، دريغ نكردند.

5- هنرمندان ديارمان، «استاد محمود رهبران» و «استاد محمود شيرسليميان» و «سركار خانم بتول خاتم زاده» كه عهده دار كار خوشنويسي و تحرير و صفحه بندي بودند.

با سپاس فراوان به درگاه كردگار كارساز كه توفيق ذكر جميل حضرت شيخ كرباسي را عنايت و مرحمت فرمود، و ضمن آرزوي غفران براي آن متدين مخلص، از بارگاه كبريايي اش استدعا دارد، ما و نسل و نبيرگان ما را در راه بندگان خوب و خالص خودش، موفق بدارد؛ ان شاء الله.

علي اكبر شيرسليميان
بهار 1390 ه.ش

علي اكبر شيرسليميان و آ شيخ احمد كرباسي
استاد علي اكبر شيرسليميان -نگارنده كتاب- و حاج شيخ احمد اخوان كرباسي -فرزند آ شيخ حسن كرباسي- در حياط خانه كرباسي.

به ياد پدر

با آغاز بهار سال 1390 ه.ش، 45 سال از ارتحال اندوه بار سلمان زمان و يگانه دوران، «مرحوم آ شيخ حسن كرباسي» مي گذرد؛ شخصيتي كه بيشتر از آن كه در بين مردم دار العباده يزد، به اسم و رسم معروف باشد، به راستي و درستي موصوف بود و به پاكي و پاك دامني مشهور؛ بزرگ مردي كه خواص و عوام به قول و فعل او ايمان راسخ داشتند و در امر دنيا و آخرت، او را امين و عادل مي دانستند.

والد ماجد، كه اين حقير بيش از 30 سال محضرش را درك كردم و در يك حصار زيست نموديم، چنان بود كه به راستي دشوار است به زبان و بيان، گوشه هايي از زندگي عارفانه اش را شرح و تقرير كرد و يا به قوه قلم به رشته تحرير درآورد.

ابعاد عرفاني و عبادي اين بنده صالح و صادق خدا، به گونه اي بود كه راه يافتن به آن چه درونش مي گذشت، سخت و صعب است؛ زيرا در آن چه از وي سر مي زد، جز رضاي خدا مد نظرش نبود و نمي خواست اطرافيانش، از خودي و بيگانه، از امور شخصي و اجتماعي اش باخبر باشند؛ و به همين جهت، از ظهور و بروز آن چه بين خود و خدايش مي گذشت، پرهيز مي كرد و پيوسته مصر بود تا حالات و حركاتش مكتوم بماند و اين چنين بود كه مواردي كه در سند ها و سينه ها مانده، اندكي از بسيار است.

اين حقير، بعد از درگذشت پدر، مورد مراجعه عده زيادي از اهل تحقيق بودم و پيوسته از من خواسته مي شد تا درباره آن چه كه مستقيم و غيرمستقيم مي دانم، شمه اي بگويم؛ اما به عذر اين كه شايد ايشان همچنان راضي به گشوده شدن آن راز هاي سر به مهر نباشد، از پاسخ به درخواست هاي آن بزرگواران امتناع مي كردم.

اخيراً برادر بزرگوار، «آقاي علي اكبر شيرسليميان» كه دستي در تحرير و تحقيق دارد، بار ديگر و با اصرار و اين استدلال كه "بسياري از اقشار مختلف مردم، مايل به آشنايي بيشتر با زندگي سراسر سرمشق ايشان هستند و در صورت موافقت، هم پاسخي به خواسته مشروع مشتاقان اين تقاضا داده مي شود و هم اميد است بسياري از آن حركات و حسنات در زندگي شخصي و اجتماعي آنان موثر باشد، كه البته مقبول درگاه خداوند و مرضي جناب شيخ -عليه الرحمه- نيز خواهد بود،" اين جانب به پاس احترام و تجليل از مقام شامخ مرحوم والد، خواهش اين دوست ديرين را كه از تبار «آخوند ملا حسن مالميري» است و هدفش از اين اقدام جز خدمت به اهل معنا و معرفت نيست، اجابت كردم و اميد آن دارم حركت خدا پسندانه وي نزد خداي متعال، ماجور و مقبول افتد.

همچنين شايسته است از مساعي صديق مكرم «آقاي حاج سيد احمد اخوان دستمالچي» كه از آغاز تا انجام، مددكار مادي و معنوي اين اثر بودند، تقدير و تشكر نمايم. نيز لازم است از همه كساني كه به انحاي گوناگون در به سامان رسيدن كار، مشوق و مويد مولف بوده اند به ويژه اهالي خوب و خير انديش «محله مالمير يزد»، قدرداني كنم.

در خاتمه، از همه كساني كه با مطالعه اين مكتوب، شور و شوقي به اصلاح امر دنيا و آخرت خود احساس مي كنند، مي خواهم ضمن استفاده هر چه بيشتر در به كار گيري رفتار و رويه خدا پسندانه آن مومن متدين، همت به خرج دهند و اين حقير را نيز كه عمري با وي مانوس و محشور بوده ام، حيّاً و ميّتاً، از دعاي خير فراموش نفرمايند.

خاضعانه از بارگاه كبريايي حضرت حق مي خواهم، همان گونه كه در دنيا مرا از وجود نعمت پدري با آن جلالت قدر بانصيب گردانيد، در آخرت نيز مرا از حشر و حضور با جنابش محروم نفرمايد؛ بمنّه و كرمه.

احمد اخوان كرباسي