دورنما و نما هايي از شهر و مردم يزد در دهه 1340
|
|
پيش گفتار
اين تكه فيلم به گمان قوي در دهه 1340 توسط شركت بزرگ «بريتيش پاثي» (1) در فصلي تابستان در يزد فيلم برداري شده است. اين تصاوير در آخرين سال هاي كاري آن شركت، به صورت رنگي و بدون صدا بر روي فيلم 35 م.م فيلم برداري شده است. اين فيلم در آرشيو همين شركت در «لندن» نگهداري مي شود و هم در تارنماي خود شركت در اينجا و هم در شبكه رسمي آن در «يوتيوب» در اينجا قابل ديدن است.
«شركت بريتيش پاثي» در طول دوره كاري خود، علاوه بر توليد فيلم داستاني بلند، در زمينه توليد نيوزريل (2) كه نوعي مستند كوتاه و خبري سينمايي است هم بسيار فعال بوده است. اين تصاوير يزد هم براي توليد نيوزريل فيلم برداري شده است. در نسخه اصلي اين فيلم، پيش از تصاوير مربوط به يزد، تصاويري از «ميدان نقش جهان» و «مسجد شيخ لطف الله» در «اصفهان» وجود دارد.
هر چند اين فيلم در سنجش با تاريخ فيلم برداري در ايران زياد قديمي و تاريخي به شمار نمي رود؛ اما به جهت سرشناسي شركت سازنده اش، رنگي بودن و نمايش صحنه هاي زيبا از شهر و مردم، ارزشمند و ديدني است. موسيقي گذاشته شده روي اين فيلم «رنگ قهر و آشتي» در «دستگاه ماهور» ساخته «غلام حسين درويش خان» است كه با ساز هنرمندان «فرامرز پايور»، «هوشنگ ظريف»، «رحمت الله بديعي» و «محمد اسماعيلي» اجرا شده است. (3)
تاريخچه شركت بريتيش پاثي و تاريخچه نيوزريل
چهار برادر قصاب زاده فرانسوي با مديريت «چارلز پاثي» در 28 سپتامبر 1896 م (7 مهر 1275 ه.ش) «شركت برادران پاثي» را در زمينه موسيقي و سينما در «پاريس» تاسيس كردند. موسسان از همان آغاز، «خروس» را كه نماد ملي «كشور فرانسه» بود به عنوان نشان تجاري خود برگزيدند. «شركت پاثي» هم در زمينه توليد محتوا و هم در زمينه ساخت دستگاه هاي ضبط و پخش موسيقي و فيلم چنان در دنيا پيش رفت كه تا پايان دوره سينماي صامت در پايان دهه 1920 م (1300 ه.ش) پادشاه و پيشروي صنعت سينما بود.
اين شركت پيشگام و نوآور در 1908 م (1287 ه.ش) «نيوزريل» را ابداع كرد تا در برنامه نمايش سينما هايش، پيش از آغاز فيلم اصلي آن ها را به نمايش درآورد. نيوزريل يك گونه از مستند كوتاه خبري يا جذاب بود كه در روزگار خود، مرتب منتشر و در سينما هاي اصلي يا سينما هاي مختص به خود پخش مي شد. در زماني كه تلويزيون هنوز فراگير نشده بود، كاركرد نيوزريل ها مانند مستند هاي خبري يا سرگرم كننده امروزي تلويزيوني بود.
|
پرتره «چارلز پاثي» و نقاشي «چارلز» و «اميل پاثي» از بنيانگذاران «شركت برادران پاثي» در «فرانسه». Adrien Barrère |
«شركت پاثي» در سال 1910 م (1289 ه.ش) يك دفتر سينمايي در «لندن» افتتاح كرد كه امروز با نام «شركت بريتيش پاثي» شناخته مي شود. اين دفتر از سال 1910 تا 1970 م (1289 تا 1349 ه.ش) به توليد و پخش نيوزريل در «بريتانيا» پرداخت. دهه هاي 50 - 1930 م (30 - 1310 ه.ش) با مصوت شدن نيوزريل ها، دوره طلايي اين شركت بود. در دهه 1960 م (1340 ه.ش) اين شركت فيلم هاي خود را رنگي كرد اما سرانجام در سال 1970 م (1349 ه.ش) در رقابت با رسانه تلويزيون ناكام ماند و دست از كار كشيد.
امروز پس از چند دهه متروكي، اين شركت در زمينه موزه داري و آرشيو گرداني توليدات گذشته اش فعال شده است. در سال 2002 م (1381 ه.ش) فيلم هاي اين مجموعه ديجيتالي شدند و اين گنجينه در دنيا مطرح و منبع معتبري براي مستند سازان و پژوهشگران شد. اين شركت از سال 2010 م (1389 ه.ش) همه فيلم هاي آرشيو تاريخي اش را بر روي وب براي مشاهده رايگان همگان منتشر كرد و به خاطر همين ارايه درست و سخاوتمندانه در سال 2012 م (1391 ه.ش) «جايزه بين المللي فوكال» (4) را برد.
امروز آرشيو «شركت بريتيش پاثي» غني ترين مجموعه مستند خبري در جهان است. اين مجموعه بيش از 3500 ساعت فيلم تاريخي از 90،000 حلقه فيلم دارد و بيش از 12،000،000 عكس از ثانيه به ثانيه آن ها استخراج كرده است. تمام فيلم هاي ارزشمند آن گنجينه هم از طريق وبسايت خود شركت در اينجا و هم از كانالش در «يوتيوب» در اينجا به طور رايگان قابل مشاهده است.
نما هاي فيلم
اين تكه فيلم يزد از چهار سكانس تشكيل شده است: 1- دور نماي شمالي از فراز «مسجد جامع كبير يزد»، 2- نماي زير بازارچه، 3- نماي زير ساباط و كوچه و 4- نماي خالي كردن بار هندوانه. سكانس اول از نظر تاريخي و معماري و ديگر سكانس ها به ويژه سكانس دوم از نظر مردم شناسي ارزشمند است. بجز سكانس اول، محل فيلم برداري بقيه سكانس ها روشن نيست و شناسايي آن ها سزاوار قدرداني و سپاسگزاري خواهد بود.
|
فهرست تصويري سكانس ها و پلان هاي اين تكه فيلم از يزد در دهه 1340. British Pathé |
سكانس دور نماي شمالي از فراز مسجد جامع كبير يزد
اين سكانس از نمايي پيوسته تشكيل شده كه بريدگي و پرشي در ميانه كار آن را به دو پلان بخش كرده است.
پلان نخست؛ روي راست
در پس زمينه پلان اول «گنبد هشت»، و در پيش زمينه آن، پشت يكي از سردر هاي مسجد و بخشي از زمين باير «مسجد جامع» ديده مي شود. اين سردر و جداره پشت آن بازسازي شده در بين سال هاي 1325 تا 1335 است كه امروز علي رغم ساخته شدن شبستان نو هنوز هم پابرجا است.
اگر اين تكه زمين باير مسجد، زبان داشت، دست كم تاريخ 1500 سال معماري اين سرزمين را برايمان مي گفت. اين زمين با تخريب شتابان ويرانه هاي ارزشمند «مسجد جامع عتيق يزد» تا پيش از دهه 1340 چنين باير شده است. گفته اند كه «استانداري» قصد ساخت سالن اجتماعات يا موزه اي را در اين زمين داشته كه «مرحوم وزيري» پس از مرمت بقيه مسجد، همت كرده و از سال 1351 ساخت شبستاني بهاره و پاييزه را در اين زمين آغاز مي كنند و كار تا پس از وفات ايشان در سال 1356 ادامه مي يابد.
|
بررسي تاريخچه تصويري وضع قواره زمين شرقي «مسجد جامع يزد» در سده اخير. الف: عكسي از خرابه هاي «مسجد جامع عتيق يزد» در سال 1320. ب: عكس هوايي از «مسجد جامع» در سال 1335. پي هاي ويرانه هنوز در قواره زمين شرقي به چشم مي خورد. ج: عكسي از زمين صاف شده در سال 1350 از همين تكه فيلم. د: عكس هوايي و شمالي از وضع امروز مسجد و ساختمان شبستان نو در اين زمين در سال 1385. ماكسيم سيرو / يزد نگار / بريتيش پاثي / مهدي خبره دست |
مورخان و محققان حداقل از سه بنا در طول تاريخ نام مي برند كه تا پيش از ساختن شبستان نو بر اين زمين باير داير بوده است:
1- آتشكده اي باستاني كه از دوران دور پيش از اسلام تا سده دوم يا سوم هجري بر پا بوده است. محققان نامي شرق و غرب «محمد كريم پيرنيا»، «ايرج افشار»، «ماكسيم سيرو» و «آرتور پوپ» همه وجود اين آتشكده را بنا بر دلايل و شواهدي اثبات كرده اند. (5) 2- مسجد جامع عتيق يزد كه در سده دوم يا سوم هجري احتمالاً بر روي آتشكده ساخته شده و ويرانه هاي آن تا دهه 1330 در همين زمين بر پا بوده است. خوشبختانه «ماكسيم سيرو» آن را به خوبي پژوهش و ثبت كرده است. 3- گنبد و صفه دختران كه در سده ششم توسط دختران «فرامرز بن علي بن فرامرز كاكويي» چسبيده به «مسجد جامع عتيق» و تا جلوخان امروزي مسجد ساخته شده است. از آن بنا قبر هاي آن دو خواهر بازيابي و بازسازي شده است.
|
پانوراماي ميان شكسته دورنماي شمالي از فراز «مسجد جامع يزد» در دهه 1340 به دست آمده از تصاوير همين تكه فيلم. در اين نما ها زمين وا افتاده شرقي و صحن به همراه دو سردر اين مسجد ديده مي شود. British Pathé |
پلان دوم؛ روي چپ
در پس زمينه پلان دوم «زندان اسكندر» و «قبه دوازده امام»، و در پيش زمينه آن، پشت سردر شمالي و گوشه اي از رواق هاي دورادور صحن مسجد ديده مي شود. جلوي سردر شمالي، «حسينيه تپو سازان» است و پشت آن، يكي از گنبد هاي دو يخچال خشتي به چشم مي خورد. كمي دورتر سردر سرافراز خانه «حجت الاسلام مرحوم حاج سيد علي محمد وزيري» پايه گذار و رهبر «هيات حاميان مسجد جامع» و «كتابخانه وزيري» نمايان است.
سكانس نماي زير بازارچه
اين سكانس زيبا گوشه اي از جريان زندگي در بافت زنده يزد را نمايش مي دهد. در سراسر اين سكانس مردي ميوه فروش روبروي دكان خود نشسته و سرگرم حساب و كتاب است. رفت و آمد همسايگان، عبور زنان، مرد دوچرخه سوار و مرد گاريچي هم ديدني است. از همه زيبا تر رفت و آمد دختران و پسران يزدي در زير بازارچه است.
|
عكس هايي از رفت و آمد دختران و پسران يزدي در زير بازارچه اي در دهه 1340. British Pathé |
پس گفتار
پس از ديجيتالي و برخط شدن بسياري از كتاب ها و عكس هاي تاريخي، امروز نوبت به فيلم ها رسيده است. در اين انبوه داده هاي نو، فيلم هاي منتشر شده زيادي از كشور ايران هم هست كه البته بيشتر آن ها خبري، سياسي و درباره دربار و حاكمان گذشته است. متاسفانه فيلم ها معمولاً درست عنوان بندي و برچسب گذاري نشده است و جستجو در ميان آن ها آسان نيست. لازم است كه سازماني بزرگ و علمي مانند «كتابخانه مجلس» يا «كتابخانه ملي» همت كرده و فيلم هاي تاريخي ايران را جمع آوري، شناسايي، دسته بندي و برچسب گذاري كند.
در پايان، ضمن فرستادن درود و با داشتن آرزوي سلامتي براي همه يزدي هاي اين فيلم، خواهشمنديم چنانچه به نكته اي در اين فيلم پي برديد و يا فيلم هاي تاريخي ديگري از يزد را در آرشيوي پيدا كرديد، ما را نيز آگاه بفرماييد. پاورقي:
(1) British Pathé (/brɪtɪʃ paθeɪ/) (2) Newsreel (3) راديو ملي؛ گل هاي تازه؛ شماره 185
(4) Focal International Awards (5) بررسي تاريخچه مسجد جامع كبير؛ صديقه گلشن؛ فصلنامه فرهنگ يزد، سال سوم، شماره 10 و 11، بهار و تابستان 1380
|
|
امتياز شما به اين مقاله چيست؟ |
ديدگاه شما درباره اين مقاله چيست؟ |
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله4 ديدگاه واپسين از 4 ديدگاه | اطلاعات جالبي بود ولي من آخرش نتونستم فيلمو ببينم، كاش ميشد دانلودش كنم به هر حال ممنون 12/24/2014 6:19:10 AM
وحيد ذوالفقاري | vahid...@yahoo.com |
بسيار زيبا و دقيق! در دو سوي شبستان يا گرمخانه اي كه فرموديد, اكنون دو حياط كوچك بوجود آمده. چند سال پيش به ميراث فرهنگي رفتم و گفتم در حفاريها و لايه برداريهايي كه بنظر مي رسد براي باستانشناسي در محوطه پشتي انجام شده بوده دارند آشغال و گچ مي ريزند و ترسم اينستكه بعدها در پژوهشهاي باستانشناختي تداخل كند. كسي را همراهم كردند و پس از چندي اين محوطه را كه گويا درگاه مسجد گرشاسب را در خود دارد فرش كردند. همچنين در محوطه جلويي مقداري كاشيهاي بسيار زيباي زرين فام و ... مربوط به ساخت و ساز يا حفاري پيشين تلنبار بود كه از برخي نشاني در كاشي كنوني مسجد ديده نمي شد. اينها را هم نشان دادم و بردند و جاي آن دارد كه اكنون كه موزه مسجد جامع باز شده به نمايش بگذارند. 12/25/2014 8:11:45 PM
وحيد ذوالفقاري | vahid...@yahoo.com |
گمان مي كنم "وا افتاده" و "خرابه" و "بين" ي كه در آغاز مي بينيم و با يك پرش به سكانس حياط مسجد جامع مي پيوندد اصلا از خرابه هايي كه بعدا گرمخانه شده ربطي ندارد; مثلا برخلاف سكانس دوم اثري از حسينيه خشتمالها در كنار آن ديده نميشود. 12/25/2014 8:27:37 PM
وحيد ذوالفقاري | vahid...@yahoo.com |
تصحيح: نظر شما درست است; "وا افتيده" و "خرابه" و "غلفتي" و "بين"ي كه مي بينيم, جزو مسجد جمعه است و دو در از هفت در مسجد نيز ديده مي شود; درگاه مسجد گرشاسب و دري كه به ميدانچه پشت مسجد باز ميشود و آن نيز در اصل بايد از آن مسجد گرشاسب بوده باشد و در كنار آن در پلان بعدي كرياس و درگاه ديگر مسجد -روبروي حسينيه تپوسازان مشخص است. 12/31/2014 11:44:10 AM |
|
ويژگي هاي اين مقاله
هنگام چاپ: 12/23/2014 8:42:17 PM | امتياز: 4.75 از 5 در 8 راي () | شمار بازديد: 5402 | شمار ديدگاه: 4 |
|
|