ميهمان گرامي، به غول آباد خوش آمديد! | ايميل: گذر واژه: مرا به ياد بسپار براي يك ماه: وارد شدن: | قلعه
غول آباد / كتابخانه / كتاب هزار سال استواري / ديباچه

كتاب هزار سال استواري

مطالعه قبه دوازده امام (به مناسبت هزارمين سالگرد ساخت آن)

ديباچهفهرستنمايه انسانيكتاب نامهديدگاه ها

ديباچه

رضا ابويي

«رضا ابويي» فرزند «محمد علي» در يزد به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش گذراند. او كارشناسي خود را در رشته «مهندسي راه و ساختمان» از «دانشگاه علم و صنعت ايران» در سال 1368 با رتبه ممتاز گرفت. وي درجه كارشناسي ارشد خود را در رشته «مرمت ابنيه و بافت هاي تاريخي» در سال 1377 با پايان نامه «امكان سنجي احياي ميدان نقش جهان و طراحي فضاي باز ميدان» با رتبه نخست از «دانشكده پرديس اصفهان دانشگاه هنر تهران» گرفت. وي سپس به انگلستان رفت و موفق شد در سال 1384 دكتراي خود را در رشته «مرمت معماري و شهري» با رساله «مرمت شهري در شهر هاي تاريخي با ارجاع به شهر تاريخي يزد» از «دانشگاه شفيلد انگلستان» اخذ كند.
«دكتر رضا ابويي» در مقاطعي استاد دانشگاه هاي شفيلد انگلستان و دانشگاه هاي شهر هاي تهران، همدان، يزد، كرمان و اصفهان بوده و هست و در زمينه هاي معماري و مرمت تدريس مي كند. از وي جزوات دانشگاهي، مقالات فارسي و انگليسي تخصصي زيادي به چاپ رسيده است. همچنين طرح هاي پژوهشي فراواني را انجام داده است. آثار كتابي وي را مي توان چنين بر شمرد: «دكترين هاي مرمت»، «قوانين و تشكيلات مرمت»، «رطوبت در بنا هاي تاريخي»، «The city past and present»، «هزار سال استواري»، «اصفهان بهشت ثاني» و «دفتر جامع مرمت و احياي بنا ها» در 14 مجلد كه اين اثر سترگ هنوز در دست نگارش است و در آينده به چاپ خواهد رسيد.
«استاد ابويي» دستي نيز در هنر موسيقي دارد و تار و سه تار مي نوازد و در اين زمينه از شاگردان «ارشد تهماسبي» و «استاد محمد رضا لطفي» مي باشد. بخشي از فعاليت هاي هنري وي چنين است: راه اندازي و سرپرستي آرشيو صدايي «مكتب خانه ميرزا عبد الله» -هنرستان «استاد محمد رضا لطفي»-، پژوهش در رفتار سازه اي گنبد هاي آجري دوران سلجوقي در يزد، پژوهش در توسعه تاريخي «مهريز»، نظارت بر بازسازي حجره هاي طبقه دوم «ميدان نقش جهان اصفهان»، تدوين و نگارش سلسله سخنراني هاي «استاد لطفي» در زمينه شناخت موسيقي ايران و مرمت خانه هاي «ملك التجار يزد» و «آقا زاده ابرقو».


هزار سال استواري
كتاب هزار سال استواري نوشته دكتر رضا ابويي.

شناسنامه كتاب

عنوان: هزار سال استواري
زير عنوان: مطالعه قبه دوازده امام يزد (به مناسبت هزارمين سالگرد ساخت آن)
نويسنده: رضا ابويي
موضوع: معماري، آثار تاريخي، بقعه دوازده امام، يزد
شابك: 978-964-421-30-0
ناشر: سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد؛ يزد؛ 1387
كتاب: قطع وزيري، جلد سخت، 268 صفحه، مصور، 6500 تومان

پيش گفتار مولف

آغاز سخن

بيش از دوازده سال است كه از نگارش اوليه نوشتار حاضر در مورد «قبه دوازده امام يزد» كه آن را بيشتر با عنوان «بقعه» مي شناسيم، مي گذرد. در آن زمان، بنا به توصيه استاد مرحومم «دكتر باقر آيت الله زاده شيرازي» در «درس مطالعه و شناخت بنا»، مطالعه اين قبه را آغاز نمودم و باز به پيشنهاد ايشان قرار بود مطالب گردآوري شده از سوي «دانشگاه هنر تهران» در دوره رياست «آقاي دكتر زرگر» -سرپرست پيشين «ايكوموس ايران»- چاپ شود.

اما مقتضيات پر فراز و نشيب روزگار، امكان آن را فراهم نياورد؛ تا زماني كه قرار بود اين اندك، بخشي از يك مجموعه اي شود به نام «دفتر جامع مرمت و احياي بنا ها و بافت هاي تاريخي» كه هم اكنون بخش بزرگي از آن را نويسنده تدوين كرده است.

اكنون به دو مناسبت اين كتاب با تغييرات اندك منتشر مي گردد. نخست آن كه قبه در هزارمين سالگرد تولدش است؛ و دوم آن كه نخستين سالگرد رحلت بزرگ مرد تاريخ مرمت و معماري اين مرز و بوم «مرحوم دكتر آيت الله زاده شيرازي» را پشت سر مي گذاريم.

از زمان نگارش اوليه متن تا كنون، چند اتفاق مهم در قبه رخ داده است. اول، گمانه زني در ناحيه ازاره گنبد و ديگر نقاطي بر بدنه داخلي آن، كه منجر به كشف گچبري هاي ايلخاني در ازاره بنا و نيز يادگار هايي از دوران قديم در قبه شد؛ و دوم، متاسفانه به سرقت رفتن سنگ قبر بقعه «شيخ احمد فهادان» كه در محراب «قبه دوازده امام»، سال ها پيش نصب شده بود.

در خصوص اين دو مورد، در متن، توضيحاتي ارايه شده است. اگر چه سعي شده تا مطالب ارايه شده خالي از نقص باشد، اما ضرورت زماني تدوين متن نهايي همراه با اضافاتي كه آمده، متن را از بازنگري دقيق تر بي نياز نمي سازد.

نويسنده از مديريت و معاونت محترم امور فرهنگي و گردشگري «سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد» و از ساير كاركنان صديق اين سازمان كه همكاري لازم را مبذول داشته و مشوق چاپ اين نوشتار بودند، صميمانه سپاسگزاري مي كند. از «سركار خانم شوق الشعرا» نيز كه زحمت ترسيم كامپيوتري طرح ها و نقشه هاي بنا را تقبل نمودند، قدرداني مي شود.

باقر آيت الله زاده شيرازي
دكتر سيد باقر آيت الله زاده شيرازي، پدر مرمت و از اساتيد وارسته و بنام معماري ايران.

تقديم به روح بزرگ استادم، دكتر باقر آيت الله زاده شيرازي

او، آن مهربان نازنيني كه عشق ميراث وطن در جاي جاي جان گهربارش، او را سرگشته كرده بود و شيدا؛ ابرمردي كه به راستي پدر بود مر همگان را؛ پدري مهربان نه براي من كه براي ما و براي همه ايران و فرهنگش و هنرش و ميراثش.

باقر العلوم مرمت اين ديار، همه چيز را براي همگان مي خواست. او هيچ براي خود انباشت نكرد جز كوهي از لعل معرفت و دريايي از صدف عشق و در مهر. او استاد همه ما و شيخ المشايخ مرمت و تاريخ معماري اين ديار كهن بود. او هميشه با من بود و هست؛ در خاطرم و در وجودم؛ در شمال و در جنوب اين مرز و بوم.

نشاني از وي هم در «گنبد شيخ لقمان سرخس» مي يافتي هم در «جامع نطنز» و هم در «تنگ چوگان» ديار اجدادش «پارس» و هم در ويرانه هاي «شوش باستان» و هم در شرق و هم در غرب و در هر جاي اين خاك بزرگ كه شايستگي آن را داشت كه كوه ايمان را امروز در خود جاي دهد. هر چند پيكرت را قبر چون سان جا دهد؟ كوه ايمان را چه جايي در لحد؟

اي جوان مرد كه اين نبشته مي خواني! بدان كه هر جا نشان از ستبري و آرامش در بنايي كهن مي بيني و مي يابي، رد پايي از «باقر شيراز» در آن است. او غريبي آشنا بود؛ غريب در ميان آنان كه نخواستند و نتوانستند او را و آرايش و آرمانش و مرامش را باور كنند؛ و آشنا در ميان انبوهي از ياران و شاگردان و مريدانش كه اين همه را باور داشتند.

او به راستي به ناگهان رفت و از اين جهان پر كشيد. پاي سخنش كه مي نشستي، از آمال و انديشه هايش سخن مي گفت و آن چه هنوز به جاي نياورده، ننوشته، نخوانده و نديده. طرفه آن كه او بسيار به جاي آورده بود، نوشته بود، خوانده بود و يا ديده بود و ما در شگفت مي مانديم از اين همه توكل و توان و اميد. "تو را چنان كه تويي هر نظر كجا بيند؟" (1)

او ديگر در ميان ما نيست. مي توان روح بزرگش را شاد كرد اگر شمه اي از ايمان، معرفت، حلم، عدالت، مهرباني و شجاعتش را الگو قرار داد و راهي را تا ابد رهرو بود كه بنيانگذارش همو بود؛ راه دوستي و مهرباني و مدارا؛ راه شناخت خويش و ديار خويش و مرز خويش و بوم خويش و ميراث فرهنگي خويش.

پروردگارا! به ما و همه شاگردانش عنايتي كن تا رهروان صديق راهش باشيم. خدايش رحمت و روح مطهرش را با ارواح طيبه طاهره اش محشور كناد. آمين.

رضا ابويي
30 مرداد 1386

تقديم نامچه

تاريخ دار العباده يزد و خاطرات و مخاطر بسياري از بنا هاي تاريخي اين شهر و ديار كهن در كنج كتاب خانه ها و در زير خروار ها خاك فراموشي و بي توجهي باقي ماند، اگر بزرگ مردي از اين ديار اوستايي و باستاني از دير باز، در جواني و عمر پربارش كه بيش باد، زنگار بي مهري و بي توجهي از آن ها نمي زدود و براي شناسايي آن ها اقدامات موثري نمي كرد.

او، استاد بزرگ «ايرج افشار» است كه نام او ده ها سال است در كنار صد ها متن تاريخي، ادبي و فرهنگي ايران عزيز، استوار ايستاده است. اين كتاب را با نهايت ادب و تواضع به محضر پرمايه اش تقديم مي دارم.

رضا ابويي
دانشگاه هنر اصفهان، دانشكده مرمت
تابستان 1387 خورشيدي

پايان سخن

«قبه دوازده امام يزد» يكي از قديمي ترين بنا هاي كتيبه دار ايران پس از اسلام است كه در اين كتاب مورد بررسي قرار گرفت. مطالعات تاريخي در مورد اين قبه كه نويسنده با توجه به حساسيت موضوع، آن را به تفصيل آورده است، نشان مي دهد كه اين بنا به احتمال زياد ممكن است مدفن «ابو جعفر علاء الدوله بن كاكويه ديلمي» باشد كه «ابن سينا» -دانشمند، پزشك و فيلسوف بزرگ سده هاي چهارم و پنجم ه.ق- مدتي وزارت او را بر عهده داشت.

براي مطالعه و شناخت بنا هاي تاريخي، علاوه بر بررسي جزييات معماري، سازه اي و تزييني آن ها، نياز به مطالعات تاريخي مستقيم و غير مستقيم نيز هست. نويسنده، سال ها تجربه تدريس دروس «مطالعه، شناخت و مرمت بنا هاي تاريخي» و «آشنايي با معماري اسلامي» را در دانشگاه هاي مختلف كشور داشته و بر اين باور است كه اين كتاب تا حدي مي تواند ان شاء الله كمبود موجود در اين زمينه را برطرف سازد.

اين كتاب در هزارمين سالگرد احداث اين بناي ارزشمند كشور عزيزمان ايران، به پيشگاه دوست داران هنر و معماري ايران زمين و به ويژه علاقه مندان فرهنگ و تاريخ يزد تقديم مي گردد.

رضا ابويي
يزد؛ تير ماه 1388

ايرج افشار
استاد ايرج افشار، كتاب شناس و ايران شناس برجسته.
عكاس: مهرداد اسكويي

فرد نامه دوازده امام

كهن ترين ساختمان تاريخ دار شهر يزد، بقعه اي (2) است چهار ضلعي با نماي آجري آرايه گرايانه به نام «دوازده امام» در «محله يُزّارون» (3) كه در كتيبه رنگ آميزي شده آن، تاريخ 429 ه.ق (417 ه.ش) ديده مي شود و كتيبه به خط كوفي آرايشي است.

فاضل گرامي «آقاي دكتر رضا ابويي» در فرد نامه اي برجسته، پژوهشي تاريخي و باستان شناسانه درباره اين بقعه نوشته اند كه در اين صحايف از نگاه خوانندگان مي گذرد. كاري كرده اند كه براي هر يك از ساختمان هاي پدر مادر دار مي بايد بشود.

ايشان با ديدي پژوهانه به اين بقعه هزار ساله نگريسته و با رسيدگي به همه متوني كه درباره يزد هست و نوشته هايي كه تاكنون از كار هاي معاصران راجع به آن ساختمان داريم، در بخش اول كتاب به اين نتيجه كلي رسيده است كه بقعه ممكن است مدفن «ابو جعفر علاء الدوله بن كاكويه ديلمي» -مخدوم «ابن سينا» -وزير، پزشك و فلسفي-- باشد كه به تاريخ 433 ه.ق (420 ه.ش) درگذشته است و در بقعه اي كه پيشتر براي خود احداث نموده، دفن شده باشد.

ساختمان، هم از نظر طراحي و آرايه گري بيروني و هم از نظر كتابه پردازي و نگاره هاي دروني براي شهر يزد، سندي معتبر و يادگاري باستاني و نمادي هنري است. دلپذير است كه شمايل عمومي آن يادگار، گور «اسماعيل ساماني» در «بخارا» و «پير تاكستان» در «سيادُهُن» (4) نزديك «قزوين» را به ياد مي آورد. پس اين شايستگي را داشت كه دانايي به چشم استادانه آن را بيش از پيش به ما بشناساند و كاش اين رساله مجتمع پيش از «يادگار هاي يزد» نشر گرديده بود كه من بهره وري هاي خود را از آن، در كتابم مي آوردم و سردرگم نمانده بودم.

هزار سال گذشته است كه اين بقعه در شهر يزد بر پاي مانده است و تصاريف طبيعي عمده مانند سيل و زلزله آن را در كام خود فرو نبرده است. اما عجب تر براي من آن است كه چرا در متون كهن تاريخي يزد تاليف «جعفري»، «كاتب» و «مستوفي بافقي»، تسميه «دوازده امام» ديده نمي شود. پس، آن چه در نام گذاري بقعه به «دوازده امام» پيش آمده است، مربوط مي شود به روزگار پس از «مستوفي بافقي» (5) و طبعاً متاخر.

پس بايد در پي آن برآمد كه چرا چنين نامي به اين بقعه داده اند. شايد از راه دست يابي به قباله هاي ملكي و استيجاري اطراف آن و وقف نامه هايي از دوره «افشاري» و «زندي» به بعد به دست آورده شود، بتوان نام «دوازده امام» را در آن گونه نوشته ها يافت تا بتوان گفت كه به چه مناسبت و در چه هنگام اين نام جا افتاده است. آن چه اكنون بر ما مجهول است، چگونگي اين نام گذاري است. باز اميد است كه فاضل گرامي با پيگيري كار خود روزي روزگاري به چنان سندي دست پيدا كنند.

«آقاي ابويي» براي اين فرد نامه سزاوار آفرين بسيار است.

ايرج افشار
يازدهم آذر ماه 1387

اين بخش، مقدمه اي كوتاه بود از «حضرت استاد ايرج افشار» مطابق با عين دستخط ايشان.

بافت تاريخي يزد
دورنمايي از بافت تاريخي يزد و محله فهادان؛ دو گنبد بقعه دوازده امام و زندان اسكندر يا مدرسه ضياييه در دوردست نمايان است.

مقدمه رييس سازمان ميراث فرهنگي

هزار سال پيش، دستان هنرمند معماران ايران زمين در خطه كويري دار العباده يزد، خشت بر روي خشت و آجر بر آجر، اثري بي بديل به نام «قبه دوازده امام» آفريدند. اين بناي منحصر به فرد، غير از بار عظيم تاريخي، از ويژگي هاي معماري ايراني نيز بهره ها دارد و داخل آن مزين به نقوش گچبري و طرح هاي رنگي است كه چونان كتابي مذهب، اوراقي از تاريخ اسلامي ايراني را به نمايش گذارده و به رخ جهانيان مي كشاند.

نگارش درباره اين اثر تاريخي و ارزشمند دوران اميران شيعي «ديالمه»، همواره دغدغه فكري مسيولان اين سازمان و ساير پژوهشگران و علاقه مندان مباحث تاريخي اين ديار بوده. گام برداشتن در اين وادي جرات و جسارت علمي بسياري مي طلبد.

كتاب حاضر كه حاصل تلاش چندين ساله «آقاي دكتر رضا ابويي» -استاد ارجمند و پژوهشگر عرصه معماري و مرمت تاريخي- است، نگاهي جامع به قبه هزار ساله «دوازده امام» يزد داشته است.

مولف، كه شاگردي استاد ارجمندي چون شيخ معماري ايران «مرحوم دكتر باقر آيت الله زاده شيرازي» را كرده و تجربه تحقيق و سال ها تدريس در دانشگاه هاي مختلف را دارد، با دقت و تامل و با ديدي از زواياي مختلف تاريخي و معماري، به تاليف اين اثر همت گمارده است.

«سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد» اين تلاش را با نشر پژوهش انجام شده، ارج نهاده، آن را به جهت معرفي اثري يگانه از مواريث فرهنگي يزد، تحت عنوان «هزار سال استواري» به مردم سختكوش اين ديار و عموم علاقه مندان تقديم مي دارد.

عزيز الله سيفي
رييس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان يزد
تابستان 1388

Yazd and the Davazdeh Imam mausoleum

Yazd

During the «Achaemenid Empire» (549 - 331 B.C), the old city of Yazd, central Iran, became a trade city on the crossroad of two important commercial routes of the ancient world: one extending from the «Far East» and «India» to the heart of the «Empire in Susa», and the road branching from the «Silk Road», stretching from the northern part of Empire to «Persian Gulf». According to some historians, the new city of Yazd was founded and given the names of «Eazadan» (6) or «Yazdangerd» by command of «Emperor Yazdgerd I» (339 - 421 A.D) in «Sasanian era» (226 - 651 A.D). The city was conquered by Muslims in 642 A.D.

It was in the middle of the tenth century that the «Abbasid Caliphs» lost control of the main part of the Islamic Empire and were appointed by the Iranian rulers who established the «Buyid Dynasty» in 946 A.D. One of Buyid rulers, named «Ala-odowle Kakuya», gained the control of Yazd. A large rampart with four iron-clad gates, located at the four entrances to the city was built by the generals of the «Kakuya government».

According to the fifteenth-century historians, «Kateb», in his «The New History of Yazd», in the early 1040s A.D many essential facilities and urban infrastructures such as qanats and public buildings were constructed for inhabitants.

Unlike many historic cities in Iran, the old quarters of Yazd have been relatively conserved and despite the construction of new routes and buildings, there are still thousands of historic residential buildings in the city. The city also contains the largest uninterrupted historic urban fabric in Iran. One of the oldest and most important historic quarters of Yazd is the «Fahadan quarter», there are still many historic residential and commercial buildings, dating back from at least 200 years to one thousand years.

قبه دوازده امام
قبه دوازده امام يزد در محله فهادان يزد.
Twelve Imams dome in Fahadan quarter in Yazd.
David Lewis; Flickr

Fahadan quarter

The «Davazdeh Imam mausoleum» is one of the historic building, which according to its invaluable inscription, was built in June 1038 A.D during the «Kakuya Rule». This building is located in the heart of the historic quarter of «Fahadan» and lies in close vicinity of «Ziaeieh Seminary», dating back the fourteenth century.

The «Fahadan quarter» has identifiable centre and edge, composed of several smaller neighborhoods which are defined by a particular quality of the urban forms such as local squares (7) and small shopping centers (8). The quarter, while still having a life of its own, has also been dependent on its relations with other similar adjoining quarters such as the «Seyed Gole Sorkh» and «Shah Abolghasem» quarters.

Because of the existence of an individual roofscape, full of the badgirs, brick and sun-baked brick domes and other structures in various architectural style, designs and forms, the historic monuments of the city might be considered among the main potentials of these traditional areas of the city for either permanent inhabitants or temporary residents such as tourists.

Davazdeh Imam mausoleum

The «Davazdeh Imam mausoleum» is an outstanding architectural pattern of the Iranian domes, in which the tri-lobed squinch could be considered as the prototype of its own form and style, named «toronbe patkane». This structure tackles the problem of placing a dome on a square chamber. The building has an entrance in the northern side, a brick dome decorated by the koofi inscription, a mihrab (9) and glazed tiles around it, dating back to the fourteenth century.

It is worthy of mention that the materials of which the majority of historic buildings in Yazd, such as the «Davazdeh Imam mausoleum», were traditionally built are mainly mud bricks, backed bricks, clay and straw and white lime plasters.

The last restoration work on the dome was carried out by a number of famous traditional architects of the city under «Master Pirnia», in the 1960s A.D. Well known as the «Father of the Iranian Architecture», the late «Dr. Mohammad Karim Pirnia», born in Yazd in 1992 A.D, was discoverer the oldest mosque in Iran which has been located in the eastern part of Yazd, in village of «Fahraj». «Pirnia» passed away in 1997 A.D in Tehran, and according to his will, he was buried in basement of a historic vacant building which now serves the «Faculty of Art and Architecture» in the «Sahl-ebne Ali quarter».

پاورقي:
(1) خواجه حافظ شيرازي؛ غزل: هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك / گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك
(2) در كتيبه بنا، ساختمان با عنوان قبه آمده است.
(3) = يوزداران، فهادان
(4) نام قديمي و محلي تاكستان
(5) شاعر و مورخ سده 11 ه.ق
(6) «Easatis» in Greek
(7) lard
(8) bazarcheh
(9) = alter