بازشناسي نام و نام گذاري تفت |
|
چكيده: اين مقاله گفتاري است درباره نام تفت كه طي آن نام هاي گذشته آن شهر برشمرده مي شود و واژه تفت ريشه شناسي مي شود. همچنين درباره دلايل دگرگوني اسامي نيز بحث مي شود كه يك از آن ها اشتباه سهوي كاتبان است و نويسنده مي گويد كه واژه نسري به صورت نصيري ثبت شده و اين اشتباه صد ها سال همگان را در شناخت دو واژه تفت و نسري كه همان نام هاي محله هاي گرمسير و سردسير اين آبادي بوده است گمراه ساخته است. همچنين واژه هاي تفت و نسري بررسي مي شود و درباره اقليم و خرداقليم تفت و همچنين درباره جغرافيا و هويت جغرافيايي اين ديار نيز سخن رانده مي شود. واژگان كليدي: قلعه، قلعه المجوس، دژ گبران، قريه القلعه، سردسير، گرمسير، نسري، نه سيري، نصيري، تفت، يزد. |
|
مجله: فرهنگ يزد صاحب امتياز: شوراي پژوهشي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان يزد مدير مسئول: ميرزا محمد كاظميني سردبير: مهدي ملك ثابت مدير داخلي و اجرايي: محمد فاضلي ويراستار: مهري زيني شماره: 12 و 13، پاييز و زمستان 1380 نويسنده: سيد عبدالعظيم پويا |
|
|
|
1- آشنايي ۩
|
شهر زيباي تفت كه در دامنه شمالي شيركوه جاي گرفته و بسيار خوش آب و هوا است، در 22 كيلو متري يزد و در راه يزد ابرقو شيراز قرار دارد. عكاس: همايون امير يگانه؛ كتاب: يزد، نگين كوير
شهر «تفت» در بيست كيلو متري جنوب غربي يزد واقع شده است. اين شهر شامل دو محله بزرگ است كه در دو سوي شمالي و جنوبي خشك رود «تفت» جاي دارند. در گزارش هاي جغرافيايي قرون اوليه اسلامي، چند جا سخن از رود يا نهري است كه در اين آبادي جريان داشته است. همين منابع، عموماً اين آبادي را با نام «قلعه» يا «قلعة المجوس» (1) ۞ ياد كرده اند. (2) ۞ توضيح تفت از اين منابع چنين بر مي آيد: "جايي كه داراي آب هاي فراوان، آب و هواي خوش و معدن سرب بوده است. اين آبادي در مسير شاهراه كارواني «فارس» به «خراسان»، يك منزل (3) ۞ تا يزد فاصله داشته است." (4) ۞
گفتني است كه هيچ يك از منابع عمومي تاريخي و جغرافيايي موجود، تا پيش از قرن هشتم، اين منطقه را با نام اصلي و كنوني آن يعني «تفت»، نخوانده اند؛ و همه از آن با نام «قلعه» ياد كرده اند. اين عنوان بيشتر توسط غير بوميان و به لحاظ اهميت چشمگير حفاظتي قلعه در اين آبادي زردشتي نشين عنوان شده است.
نخستين منابع مكتوبي كه به دست امروزيان رسيده و كراراً اين آبادي را به نام «تفت» خوانده اند، وقف نامه هاي محلي، يعني «جامع الخيرات» و وقف نامه «ربع رشيدي» است. وقف نامه اخير يعني ربع رشيدي در يكي از فقرات وقف، توضيحاً مي گويد كه قريه تفت را «قرية القلعه» نيز خوانده اند. (5) ۞
2- سنجش ريشه هاي نام گذاري ۩
در پژوهش هاي تاريخي و جغرافيايي، يكي از كليد هاي شناخت علمي، يافتن وجوه اصلي نام گذاري ها است؛ به ويژه نام آبادي ها و شهر هاي كهن كه غالباً در گذر زمان دستخوش انواع دگرگوني ها شده اند. يافتن وجه نام گذاري (6) ۞ از ديرباز مورد توجه پژوهندگان و حتي مردم عادي نيز بوده و امروزه دانش «ريشه شناسي واژگان» (7) ۞ به عنوان يكي از مباحث مهم در مطالعات اجتماعي و تاريخي، اين موضوع را مورد بررسي قرار مي دهد.
دگرگوني اسامي گاهي ساز و كار زبان شناختي داشته اند؛ مثلاً در منطقه يزد، «هنزا» شده «خونزا»، «بيده» شده «بيدا»، «پهله» شده «پهره»، «بهره» شده «قهرج»، «هرمز» شده «خورميز» و «كثنوا» شده «كهنو». گاهي اين دگرگوني ها ناشي از نفوذ و تاثير زبان بيگانه بوده اند؛ مانند «ايزد» كه شده «ايساتيس»، «مهرگرد» كه شده «مهرجرد»، «پهره» كه شده «فهرج» و يا «ابركوه» كه شده «ابرقو». گاه هر دو علت ياد شده دليل دگرگوني بوده اند؛ مانند زنجيره دگرگوني ها در «دستكرت» كه در آغاز شده «دسكره» و سپس شده «دستگرد» و در پايان شده «دستجرد». همچنين تحولات اجتماعي و فرهنگي نيز موجب دگرگوني نام ها شده است؛ براي مثال «آبشاهي» شده «نعيم آباد»، «سر آب نو» شده «شيخداد»، «غول آباد» شده «مهدي آباد»، «آريا شهر» شده «آزاد شهر» و يا «خراشه» كه در آغاز شده «فراشاه» و اكنون شده «اسلاميه». گاهي نيز اين تغييرات به علت خرابي و احياي آبادي ها بوده است؛ مانند «بفرو» كه شده «معين آباد» و يا «دزك» كه شده «جلال آباد». (8) ۞
تغييرات ديگري كه در نام هاي اماكن و آبادي ها رخ داده، بيشتر در اسناد مكتوب مشاهده مي شود كه غالباً به علت تصرف ها و يا تصحيف هاي كاتبان و نسخه نويسان قديم، و پاره اي توسط نويسندگان متون و يا اشتباه مترجمان و مترسلان (9) ۞ است. اين دسته از نويسندگان يا كاتبان به ويژه آنان كه اطلاعات شفاهي را يادداشت مي كرده اند، بعضاً اسامي اماكن و ساير واژه هايي را كه از منابع شفاهي نقل مي شده، با املايي كه به ذهنشان نزديك تر بوده مي نوشته اند و يا طبق روال و عادت نويسندگان گذشته، غالباً با املاي عربي و به شكل لفظ قلم و برخي نيز به شيوه مكاتبات ديواني مي نوشته اند. در نتيجه، بعضاً، صورت هاي غير اصيل و غير واقعي نام هاي اماكن و آبادي ها را نوشته و ثبت كرده اند.
ديگر تغييرات اشتباه در ضبط اسامي، ناشي از تعبير هاي متداول و بعضاً ناسنجيده و با تكيه بر وجوه تسميه عاميانه و ساختگي و دور از واقعيت نام ها است؛ كه اين شيوه ها هنوز هم وجود دارد. مثلاً يك وجه تسميه عاميانه در مورد نام «مهريز» وجود دارد كه گفته اند: "آن جا مسكن «مه رويان» است و از آن جا مه مي ريزد؛" همانند تعبير عاميانه اي كه درباره «تبريز» هم گفته اند، "جايي است كه به علت سرما، تب مي ريزد."
|
سبد حصيري پر از انار، نماد شهر تفت، كه در ميدان ورودي يا ميدان امام حسين -ع- اين شهر ساخته شده است؛ چرا كه «علامه دهخدا» يكي از معاني «تفت» را در يادداشتي به خط خود اين چنين نوشته است: "سبدي مدور و كم عمق كه از تركه تر يا برگ كنند و ميوه بر آن نهاده و سر آن نيز بر تركه تر برگدار بافند و محكم كنند؛" همچنين در واژه نامه هاي «غياث الغات» و «آنندراج» معني اي از اين واژه به ترتيب چنين آمده: "سبدي كه براي نهادن گل و ميوه سازند؛" و "خوان و سبد و طبق و امثال آن كه ميوه و گل در آن گذارند." عكاس: م. پهلوان
اين گونه تعبير هاي عاميانه، اغلب به دليل سادگي، زود مورد پسند مردم قرار مي گيرد و نقل مي شود و ممكن است در طول ساليان و سده ها متداول باشد؛ در حالي كه پذيرش يافته هاي سنجيده تر براي ساده پسندان دشوار است. اما مسلم است كه اين گونه تسميه هاي عاميانه و حتي به ظاهر خوشايند، ولي نادرست، مدت هاي مديد ما را از شناخت درست پيشينه هاي تاريخي آن سرزمين، دور خواهد داشت. مثلاً «آب تفت و نسيري» در اسناد مكتوب «آب تفت و نصيري» ضبط شده كه به گمان نگارنده، اشتباه سهوي قلم در ضبط نام اصلي است. اين اشتباه دست كم هفت قرن است كه در اسناد مكتوب استمرار داشته و بسياري و بلكه همه را از توجه به زمينه هاي اصلي و واقعي اين نام گذاري كه در سندي در نام گذاري تفت است، دور داشته است.
3- واژه هاي تفت و نسري ۩
«تفت» يك واژه پهلوي و به معناي "گرم، گرمي و گرما" است. (10) ۞ در اوستا نيز «تفته» به معناي "گرم شده" آمده است. (11) ۞ فرهنگ هاي معتبر فارسي چون «نفيسي» و «دهخدا» نيز همين مفهوم "گرم و سوخته و تند و با شتاب و تب و تاب" را نوشته اند. همين مراجع به معناي ديگر واژه از قبيل "نام نوعي گياه"، "طبق تركه اي" (12) ۞ و "سبدي براي نهادن گل و ميوه" نيز اشاره كرده اند. ضمناً در فرهنگ عامه و تداول مردم «اصفهان»، تفت به معني حجله هايي است كه به ياد درگذشتگان بر پا مي دارند.
واژه «نسري» (/ne.se.rI/) منسوب به «نسر» (/ne.ser/) است. «نَسَر» (/nā.sar/)، «نِسُر» (/ne.sor/) يا «نِسار» (/ne.sAr/)، صورت هايي از يك واژه فارسي قديم اند و به معني كلي "سايه، سايه بان، جاي سرد، جاي هميشه سايه، آفتاب نگير و سايه كوه" است. در زبان كردي كه ريشه هاي فارسي باستان دارد، اين واژه به صورت «نَسار» (/nā.sAr/) و به معني "جاي هميشه سايه و آفتاب نگير" آمده است. (13) ۞ در «برهان قاطع»، معناي "سايه گاه، مقابل بر آفتاب و جايي در كوهستان و جز آن كه آفتاب كمتر در آن بتابد" از اين واژه ايفاد شده است. (14) ۞ «فرهنگ نفيسي»، معناي "جايي كه آفتاب بر آن نتابد، سايه بان، سايه كوه و جايي كه شعاع خورشيد هرگز بر آن نتابد" را براي اين واژه آورده است. در «لغت نامه دهخدا» از صورت هاي مختلف و معني هاي متعدد اين واژه در سراسر ايران ياد شده و نشان مي دهد كه بار معنايي اين واژه عمدتاً جغرافيايي است و به معني كلي "طرف سايه و جايي كه كمتر آفتاب برسد و جاي سرد" است. (15) ۞
در منطقه يزد كه مورد بررسي اين گفتار است، اين واژه به صورت «نِسِر» (/ne.ser/) و «نِسَر» (/ne.sar/) به معني "طرف سايه، طرف جنوب، جايي كه معمولاً در زمستان سايه سار و در تابستان معتدل است" از ديرباز در فرهنگ مردم رايج بوده است. مخصوصاً در معماري خانه ها و بنا هاي سقفي، معمولاً سمت جنوب را كه سرد است، «نسر»، و سمت شمال را كه معمولاً گرم تر است را «پناه» به معني "در پناه آفتاب" مي نامند. (16) ۞
4- ويژگي هاي اقليمي و خرد اقليمي ايران ۩
در ايران به ويژه در مناطق شرق و مركزي يا همان نواحي گرم و خشك، شرايط اقليمي به ويژه وضعيت تابش آفتاب و تفاوت هاي آب و هوايي در فصول مختلف و نوسان هاي شديد دما در طول سال و ماه و شبانه روز، و به خصوص همان موقعيت هاي گوناگون تابش خورشيد، به گونه اي است كه در اغلب مناطق، جايگاه هايي با آب و هواي متفاوت پديد آمده است. يكي از اين نمونه ها، پيدايش ناحيه هاي بسيار كوچكي است كه وضعيت خاص قرار گرفتن كوه ها و بلندي ها در امتداد شرقي غربي، مانع تابش آفتاب كج و مايل زمستان به پشت آن در دامنه شمالي مي گردد و همين سايه سار، موجب سردي نسبي آن ناحيه و پيدايش نقاطي است كه اصطلاحاً آن را «نسار» و «نسر» ناميده اند.
|
عكس ماهواره اي و نماي سه بعدي باغ شهر تفت؛ اين شهر در دره اي شكل گرفته و خشكه رودي كه از كف آن مي گذرد شهر را به دو ناحيه با خرد اقليم ها گوناگون بخش كرده است؛ ناحيه شمالي كه در دامنه اي جنوبي برپا شده و نور خورشيد را مستقيم و بيشتر مي گيرد به محله گرمسير، و ناحيه جنوبي كه در دامنه اي شمالي است و آفتاب را كج و كمتر مي گيرد به محله سردسير نامور گشته اند. Google Earth |
ساكنان اين نواحي، حتي با آگاهي و شناخت اين قاعده آب و هوايي، يخچال هاي خشتي مصنوعي اي ساخته اند كه دقيقاً بر همين ساز و كار استوار است و پشت ديوار هاي بلند آن، يك ناحيه كوچك نسر پديد مي آيد كه زمستان در آن جا آب، يخ مي بندد؛ حال آن كه در صد قدمي مقابل آن، چنين اتفاقي نمي افتد. منطقه نسر هم همين طور، اگر در آن نقطه روبرويش، دامنه طبيعي رو به آفتاب باشد، يا ساختماني مناسب ساخته شود، آن جا چند درجه گرم تر از نسر و در پرتو آفتاب، جايي است به اصطلاح، پناه و گرم و تفت.
در دره كوچكي كه شهر تفت در آن جاي گرفته است، موقعيت طبيعي دو رشته كوه و رويارويي دامنه هاي آن ها در برابر هم و شرايط ويژه تابش آفتاب فراوان در يك سو، و سايه گاه كم آفتاب در سوي ديگر، دقيقاً چنين شرايطي دارد؛ چنان كه از ديرباز دو ناحيه متمايز و دگرگونه آب و هوايي بسيار كوچك يا خرد اقليم (17) ۞ را پديد آورده است. دامنه هاي واقع در جنوب رودخانه، پرسايه، كم آفتاب و سرد و به اصطلاح «نسر» است؛ در حالي كه دامنه هاي واقع در شمال رودخانه، آفتاب گير و به اصطلاح پناه و گرم و «تفت» است.
|
عكس هوايي از تفت؛ مسيلي كه از لاي اين شهر اين مي گذرد اين شهر را به دو محله بزرگ بخش كرده است؛ در اين عكس زيبا، محله گرمسير يا تفت با رنگ هاي گرم و محله سردسير يا نسري با رنگ هاي سرد خود را نشان مي دهند. علي فرنام
5- هويت جغرافيايي تفت ۩
تفت از آبادي هاي كهن منطقه يزد و كانوني است كه اساساً زاييده شرايط ويژه جغرافيايي خويش است. دامنه هاي آفتاب گير شمالي و سايه سار جنوبي و خشك رودي كه زماني بستر رودي روان بوده، اجزاي هستي اين آبادي تاريخي به شمار مي رود. منابع نسبتاً غني آب در نواحي بالا دست تفت نه تنها حيات طبيعي اين ناحيه را همواره پايداري بخشيده، بلكه سهم عمده اي در استمرار حيات طبيعي و انساني يزد داشته است. ساكنان اين ناحيه محدود، همواره با همان عوامل شاخص جغرافيايي به سر برده اند؛ هم از آن، سامان گرفته و هم به آن سامان داده اند.
نكته اي كه در اين جستار، مورد بررسي ما است، وجود دو ناحيه جداگانه در اين مجموعه كوچك جغرافيايي است. ساكنان اين منطقه از آغاز با همين واقعيت اقليمي سر و كار داشته و در اين خانه مشترك، دو سمت گرم و سرد را شناخته اند. ناحيه گرم، همان «تفت»، و ناحيه سرد، همان «نسري» است. تاريخ نويسان يزد نيز از قديم، تفت را با همين شناسنامه معرفي كرده اند.
«احمد كاتب» در قرن نهم درباره تفت چنين گفته است: "بدان كه تفت، قريه اي است در پنج فرسخي يزد كه در ميان كوه واقع گشته و اصل اين قريه، دو محله است؛ يكي بر دامن كوه پيوسته، بيوتات و باغات متصل يكديگر، طولاني و به قرب يك فرسنگ كه آن را محله «گرمسير» خوانند و بيوتات و بساتين و مسجد جمعه و حمام و آسيا در آن محله است و مردم، بيشتر در آن محله باشند. بر يسار (18) ۞ اين محله، محله اي ديگر هست كه آن را «سردسير» خوانند كه محلتي معظم و معمور است و در ميان اين دو محله، رودخانه اي عظيم است و هر محله بر طرفي از رود خانه واقع گشته است." (19) ۞
نويسنده «جامع مفيدي» در قرن يازدهم نيز تقسيم گرمسير و سردسير را مهم ترين مشخصه تفت شناخته و به آب هاي جاري در هر دو ناحيه نيز اشاره كرده است. (20) ۞ نويسنده «مرآت البلدان» نيز با شگفتي مي نويسد كه "در تفت، دو محله سردسير و گرمسير به فاصله صد الي دويست قدمي هم قرار گرفته و دو آب و هواي متفاوت دارد." (21) ۞ «عبد الحسين آيتي» كه خود اهل اين آبادي بوده، در «آتشكده يزدان» مي نويسد: "شگفت انگيز تر از همه، گرمسير و سردسير تفت است كه يك قصبه سمت شمالش گرمسير ناميده مي شود و طرف جنوبش سردسير؛ و درست بيست روز بلكه در بعضي سال ها يك ماه تفاوت هوا دارند و حاصل گرمسير زود تر از سردسير مي رسد." (22) ۞
|
| ..............................................در تفت كه خلد بي نظير است ............................................................................................ | ........................................ 1 ...................................................................... | ..............................................ييلاق جدا ز گرمسير است ............................................................................................ | |
|
محلات قديمي اين دو ناحيه به قرار زير است: (23) ۞
● ناحيه سردسير: «سرده»، «شوده بالا»، «شوده پايين»، «برسه» يا «بر السويه»، «حوض بلبل»، «خلف خانقاه»، «حاج ابراهيم»، «پا چنار»، «ابو الحسني»، «باغ كوشك»، «باغ گلابدان» و «غياث آباد». ● ناحيه گرمسير: «ده نو»، «باغ مورتين»، «تل مختار»، «راحت آباد» و «باغ خندان».
|
نماي يكي از كوچه باغ هاي روح افزاي تفت.
6- يك لغزش هفتصد ساله ۩
تفت را به ويژه در يزد، به آب هاي آن مي شناسند. انتقال بخشي از آب هاي تفت به يزد، قرن ها است كه موجب تداوم حيات طبيعي و انساني در يزد شده است. هنوز كوچه اي در يزد به نام «كوچه آب تفت» خوانده مي شود. گفتني است كه آب هاي تفت نيز مُهر و نشاني از تقسيمات جغرافيايي و محله اي تفت دارد؛ يعني آب هاي محله سردسير و آب هاي محله گرمسير. نويسندگان متون تاريخي يزد نيز بار ها از آب سردسير و آب گرمسير تفت نام برده اند. اين دو آب همان «آب تفت و نصيري» يا «آب تفت و نسري» است. «مستوفي» ضمن برشمردن تقسيمات و مسير هاي آب هاي دو محله، مي گويد: "در مُقام «چم»، آب سردسير و آب گرمسير داخل هم مي شوند." (24) ۞
البته واژه هاي «گرمسير» و «سردسير» در اين منطقه، اصطلاحي نسبتاً متاخر است و پيش تر آن ها را «تفت» و «نسري» مي خوانده اند. از قرن هشتم كه اسناد مكتوب متعددي از يزد مانده، اين آب ها را بار ها آب هاي جدا گانه «تفت» و «نصيري» ضبط كرده اند. به گمان قوي، يك لغزش در ضبط واژه «نسري» به صورت «نصيري» كه توسط كاتبان روي داده، دست كم از قرن هشتم به بعد در بسياري از اسناد مكتوب تكرار شده و تا امروز ادامه يافته است. گفتني است كه چند تن از نويسندگان متون تاريخي يزد، گويا به اين لغزش كاتبان پي برده و در جاي خود يادآور شده اند:
● احمد كاتب در قرن نهم ضمن توصيف محله سردسير و آب اين محله، چنين نوشته است: "و گويند كه اين دو چشمه را يك كس جاري گردانيده است و اسم جاري كننده، «نصير الدين» بوده است. قولي ديگر آن است كه جاري كننده چون اين دو چشمه جاري گردانيد، خواست كه به حكم `لا تثني الا و قد تثلث`، چشمه سومي جاري كند. چون به كار مشغول شد از غيب آواز شنيد كه `نه؛ سيري!` از اين صدا، وهمي بر او غالب شد و دست از كار بداشت. از آن رو آن چشمه را چشمه «نسيري» خواندند و در كتابت «نصيري» نوشتند." (25) ۞ ● مستوفي در قرن يازدهم در توصيف آب «سعد آباد» و «نصيري» صريحاً درباره اين تصحيف و لغزش كاتبان مي گويد: "قنات اول را «سعد آباد» و ثاني را «نسيري» نام مي گذارند و الحال در دفاتر و استاد، «نصيري» به صاد مرقوم مي گردانند." (26) ۞ با اين شرح مستوفي درباره تغيير املاي واژه «نسري» و صراحتي كه درباره وجود صورت املايي «نسري» در قرون پيش دارد، مي توان به احتمال قريب به يقين گفت كه صورت صحيح «آب نصيري» همان «آب نسري» و مربوط به بخش سردسير تفت است و «آب تفت» نيز همان آب گرمسير. ● از متاخرين، آيتي نيز نوشته است كه "قنات «نصيري» سال ها است كه خشكيده است و املاي «نصيري» را «نه سيري» هم نوشته اند." (27) ۞
7- سخن پاياني ۩
«تفت» در اصل و در پيشينه هاي دور تر، نام توصيف گر نيمه آفتاب گير و نسبتاً گرم آن آبادي است كه در سمت شمالي رودخانه جاي دارد؛ يعني همان «محله گرمسير». با شناختي كه از مفهوم اصلي و كهن اين واژه داريم، «تفت» همان گرمسير است و نقطه مقابل آن يعني «نسري» همان سردسير است.
|
عكسي قديمي از باغ ها و خرابه هايي در بيرون از روستاي تفت و گذر دو زن كه به دست «بانو اينگه موراث» و در سال 1335 گرفته شده است؛ شناسايي جا و بنا ها بماند بر دوش مردم بزرگوار تفت. Inge Morath |
محله تفت، يعني گرمسير، چنانكه در متون تاريخي قديم نوشته اند، پيدا است كه نسبت به محله سردسير، بزرگ تر و برخوردار از آباداني و اهميت بيشتر بوده است. بيشترين باغستان ها و خانه ها و محلات و اماكن عمومي و به ويژه مسجد جمعه و استحكامات حفاظتي و دفاعي قديم در اين قسمت قرار داشته و بيشترين ساكنان آبادي نيز در اين قسمت ساكن بوده اند. بنابراين پذيرفتني است كه نام محله آباد تر، بزرگ تر و مهم تر آبادي و نام آشنا و كوتاه و رساي آن يعني «تفت» بر همه آبادي اطلاق گرديده باشد. |
|
فصلنامه فرهنگي پژوهشي فرهنگ يزد؛ شماره 12 و 13
اين نشريه زير نظر اعضاي شوراي پژوهشي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان يزد به انعكاس مقالات، رويداد ها و پژوهش هاي فرهنگي سطح استان يزد پرداخته و در سطح كشور توزيع مي شود. فهرست مقاله هاي شماره 12 و 13 اين مجله كه براي پاييز و زمستان 1380 مي باشد اين چنين است: فاضل اردكاني / ضايعات كارخانه هاي نساجي و كاربرد هاي آن / از خنكاي جوي تا پله هاي آسمان / يزد، شهر سقا خانه ها / خاطرات خواهر جانباز از دوران دفاع مقدس / بازشناسي و نامگذاري تفت / گزارش مصور از روستاي شواز / خرده فرهنگ چوپاني / اردكان در گذرگاه تاريخ / موزه اردكان، گنجينه اي ماندگار / موزه اردكان از نگاه ديگران / روابط سياسي پيامبر -ص- و يهوديان / آيين اشو زرتشت، پيامبر باستاني ايران / عشق الهي و عرق ايماني در كارگاه معرق كاري / بررسي وضعيت كنوني هنر نمايش در يزد / تازه هاي كتاب استان يزد / نكوداشت مهدي آذر يزدي / سومين كنگره بزرگ يزدي تباران. |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 1 ديدگاه واپسين از 1 ديدگاه |
مناقبي از تفت | ira...@yahoo.com |
با كمال تشكر پيشنهد مي كنم كه خلاصه اين مقالهرا در جشناره بهار تفت در سوم فروردين در كانون هلال احمر تفت به تفتي تباران ارائه فرماييد 3/9/2014 12:18:01 PM |
|
هنگام چاپ: 9/15/2011 1:18:50 AM | امتياز: 3.91 از 5 در 11 راي | شمار بازديد: 10147 | شمار ديدگاه: 1 |
|
|