بررسي علل پيدايش و اهميت زيارتگاه هاي زرتشتيان در يزد |
|
خلاصه: احتمالاً مهمترين مكان هاي مذهبي مقدس براي زرتشتيان ايران، پس از آتشكده ها، زيارتگاه هايي است كه در نزديكي عقدا، اردكان، مهريز و شهر يزد، همگي در استان يزد قرار دارند. اين مقاله اهميت و ويژگي هاي جغرافيايي - فرهنگي اين مكان هاي تاريخي و مذهبي را مورد بحث قرار مي دهد. در حاليكه اين مكان ها همه ساله به وسيله صد ها نفر از زرتشتيان زيارت مي گردد ولي آنها را تنها به عنوان مكان هايي مقدس از ديدگاه نيايشي نمي توان تلقي نمود. اگرچه ما هنوز شواهدي مكتوب در دست نداريم كه نشان دهد اين مكان ها در طي دوره هاي تاريخي با نقش خاص و يگانه اي مورد استفاده قرار مي گرفته اند، اما با اين وجود احتمال زيادي وجود دارد كه از آنها به عنوان ايستگاه ها و اقامتگاه هاي موقتي در شرايطي خاص، مثلاً در حين مهاجرت زرتشتيان به سمت شرق استفاده مي شده است. احتمال دارد كه چنان شرايطي بار ها در طول بحران ها و فشار هاي سياسي و اجتماعي اتفاق افتاده باشد. وجود لهجه هاي متفاوت در بين اقليت زرتشتي يزد، اردكان و تفت مي تواند شاهدي باشد بر اين حالت گذرگاه بودن و نقش ايستگاهي منطقه دورافتاده و مركزي يزد در مهاجرت هاي ادواري اين مردم از بخش هاي مختلف ايران به سمت هندوستان. ريشه پيدايش اين اماكن هرچه باشد، اين مكان هاي مقدس در حال حاضر پايگاه هايي را در دامن طبيعت جهت گردهمايي و همبستگي، زنده كردن ياد و خاطره فداكاري هاي گذشتگان، شادماني و در نهايت، نيايش خداوند در پيوند با طبيعت براي اين آخرين بازماندگان ايران كهن فراهم مي آورد كه شناخت هرچه بيشتر و نيز حفظ و نگهداري آنها را به عنوان يك ميراث فرهنگي ضروري مي نمايد. كلمات كليدي: زيارتگاه، پيرانگاه، زرتشتيان، پير ستي، پير سبز، پير هريشت، پير نارستانه، پير بانو، پير ناركي و يزد. |
|
مجله: تحقيقات جفرافيايي بنيانگذار، صاحب امتياز و مدير مسيول: محمد حسين پاپلي يزدي شماره: 1 و 2، بهار و تابستان 1379 سال: 15 شماره پياپي: 56 و 57 صفحه: 102 تا 117 نويسنده: داريوش مهرشاهي |
|
داريوش مهرشاهي دكتراي جغرافي، استاد و عضو هيئت علمي دانشكده جغرافي دانشگاه يزد. |
|
|
1- مقدمه ۩
با اينكه پس از انقلاب اسلامي ايران، ضرورت بيشتري براي پرداختن به فرهنگ اسلامي احساس مي شود ولي تاكيد بيشتر بر شناسايي اين فرهنگ، به معناي فراموش كردن ديگر فرهنگ هاي موجود در سرزمين تاريخي ايران نيست. (1) ۞ اين نوشته به منظور آشنايي با يكي از جنبه هاي فرهنگي كمتر شناخته شده، در بخش كوچك ولي مهمي از ايرانيان يعني زرتشتيان تهيه گرديده است. يكي از سنت هاي موجود مابين زرتشتيان ايران زيارت مكان هايي است كه از ديدگاه آنان داراي اهميت ويژه اي مي باشند. احتمالاً مهمترين مكان هاي مقدس زرتشتيان ايران، زيارتگاه هاي موجود در حوالي يزد، اردكان، عقدا و مهريز مي باشد. اين زيارتگاه ها كه پير (2) ۞ يا پيرانگاه (3) ۞ ناميده مي شود همگي در استان يزد واقع شده اند (شكل 2).
اين اماكن مقدس، همه ساله به وسيله صد ها زرتشتي علاقمند از ايران و ساير كشور هاي جهان مورد بازديد قرار مي گيرند. هدف اين مقاله دسته بندي نظريات موجود در چگونگي پيدايش اين پيرانگاه ها و بررسي ويژگي هاي تاريخي و فرهنگي اين مكان هاي مقدس و ويژه زرتشتيان مي باشد.
پيرانگاه هايي كه در اين مقاله مورد نظر هستند عبارتند از: پير ستي پير، پير سبز، پير هريشت، پير نارستانه، پير بانو و پير ناركي.
|
شكل 1: ستي پير واقع در قلعه معروف به اسدان يا هستبندان در نزديكي محله مريم آباد در يزد. عكس: همايون امير يگانه؛ كتاب: يزد نگين كوير
2- موقعيت جغرافيايي ۩
بجز ستي پير، پيرانگاه ها در دامنه كوه يا بر روي تپه هاي صخره اي باقيمانده از كوه بلند (پير هريشت) شكل گرفته اند. موقعيت نسبي و فاصله اين اماكن از شهر هاي مهم در جدول 1 نشان داده شده است. نزديكترين آنها به يزد، ستي پير در شمال يزد مي باشد و دورترين آنها به يزد پير بانو يا بانو پارس در فاصله 112 كيلومتري شمال غرب يزد قرار دارد.
ستي پير در مجاورت محله مريم آباد، در حومه يزد واقع شده است و درون مجموعه قلعه مانندي، معروف به قلعه اسدان يا هستبندان قرار دارد (شكل 1). اين قلعه داراي چاه آبي بوده است كه امروزه خشك افتاده است. خود محوطه چاه نيز بسيار مقدس شمرده مي شود و در واقع زيارت اين پير دو بخش دارد: يكي بخش زيارت مكان چاه و ديگر زيارت خود پيرون.
در مكان پير نه آتشي هميشه جاويد روشن است و نه مزاري خاص وجود دارد و اين ويژگي همگي پيرانگاه هاست. البته به گاه زيارت در مكان اصلي پير مجمر هاي آتش برافروخته مي شود كه مردم بر آنها كندر و بوي خوش مي نهند. پير سبز يا چك چك در دامنه كوه چك چك قرار دارد و جاده فرعي اردكان به خورانق (خرونه يا خرانق) از حدود 20 كيلومتري آن مي گذرد. پير هريشت بر روي تپه كم ارتفاعي در فاصله حدود پنج كيلومتري از جاده اردكان به خور، در كوير مركزي قرار دارد. نزديكترين شهر به اين محل، اردكان است به فاصله حدود پانزده كيلومتر از جنوب غربي آن؛ يك مزرعه كوچك مرسوم به حوض گور، با يك چشمه، باغ خرما و يك استخر بزرگ آب پر ماهي در 15 كيلومتري شمال غربي آن وجود دارد كه امروزه نام آن به مزرعه مهدي آباد تغيير كرده است (شكل 2). اسم اصلي اين مزرعه و وجود آب انباري به نام آب انبار گور، در سر راه قديمي اردكان به سمت خور و خراسان و نيز ناميده شدن كوه مجاور آن به نام كوه انبار كه در واقع از نام آن آب انبار گرفته شده است، همگي شايد بيانگر اهميت پيشين اين مزرعه و آب انبار از لحاظ موقعيت بين راهي آنها باشد و نقش يك فرد يا افراد زرتشتي در احداث آنها.
|
پيرانگاه | فاصله تا نزديكترين شهر | فاصله تا يزد | بانو پارس | 15 كيلومتر تا عقدا | 112 كيلومتر | پير هريشت | 12 كيلومتر تا اردكان | 90 كيلومتر | پير سبز (چك چك) | 50 كيلومتر تا اردكان | 70 كيلومتر | پير ناركي | 28 كيلومتر تا مهريز | 58 كيلومتر | پير نارستانه | - | 31 كيلومتر |
جدول 1: مسافت زيارتگاه هاي زرتشتيان نسبت به شهر يزد و آبادي هاي نزديك
نارستانه در دامنه دره اي در كوه نارستانه بنا نهاده شده است كه حدود سي كيلومتر از شمال يزد فاصله دارد؛ مكاني است دورافتاده و دور از دسترس با چشمه هاي آب. نزديكترين آبادي به اين محل، روستاي تقريباً متروكه اي است به نام دربيد (4) ۞ در فاصله 7 كيلومتري شمال آن كه آخرين باري كه در سال 1370 شمسي آن را ديدم، تنها ساكنين آن، دو خانوار چوپان بودند. يكي از اين چوپان ها جايي تقريباً صاف شده را به من نشان داد كه آثاري از يك زيربناي چهارگوشه در آن به چشم مي خورد و او مي گفت كه اينجا محل يك دخمه (5) ۞ قديمي بوده است كه آن را خراب كرده اند و اميدوارند به كمك مردم شهري، به جاي آن يك مسجد بسازند.
پير بانو كه در نزديكي شهر عقدا قرار دارد در داخل يكي از دره هاي فرعي، جنب آبادي اي به نام زرجوع واقع شده است. در دره هاي مجاور، روستا هايي كه مردم آنها بيشتر به كشاورزي، چوپاني و شكار مشغولند ديده مي شود. منطقه كوهستاني عقدا پر است از نام هاي ايراني و احتمالاً بسيار قديمي مانند: ارموده، اشتيجه (6) ۞، دسگين، پرپر، هفتادر (7) ۞.
پير ناركي كه تنها پيرانگاهي است كه در سمت جنوب شرقي يزد پديد آمده است در پاي كوه بهوروك در غرب مهريز قرار دارد. مهريز كه شهري است با سابقه باستاني، در حدود سي كيلومتري جنوب شرقي يزد واقع گرديده است. نزديكترين جاده اصلي از شيركوه به مهريز از فاصله 8 كيلومتري جنوب پير مي گذرد. بقاي اين پير به چشمه اي بستگي دارد كه در پاي كوه جاري است و آب آن در مخزني جمع آوري مي شود و مورد استفاده قرار مي گيرد.
|
شكل 2: نقشه و موقعيت جغرافيايي پيرانگاه هاي زرتشتيان در اطراف يزد. Google Earth |
3- زمين شناسي و ويژگي هاي طبيعي مكان استقرار پيرانگاه ها ۩
در اين قسمت ويژگي هاي زمين شناسي و طبيعي مكان استقرار اين پيرانگاه ها، به طور اختصار آورده مي شود. اطلاعات اين بخش براي نتيجه گيري نهايي ضروري مي باشد.
بجز ستي پير و پير بانو، ساير پيرانگاه هاي نامبرده بر روي تشكيلات كارستي آهكي مربوط به دوران كرتاسه پديد آمده اند. پير بانو بر روي سنگ هاي كنگلومرايي پركامبرين مستقر شده است كه پر است از قلوه هاي گاهكي آذرين رنگارنگ. ستي پير بر روي زمين هاي ماسه اي بادي مستقر شده است كه در نزديكي آن تپه هاي فرسايش يافته از جنس كنگلومراي مربوط به ميوسن - پليوسن ديده مي شود. احتمالاً لايه هاي عمقي زير زيارتگاه ها نيز از همين جنس مي باشد.
پيرانگاه هايي كه در دامنه كوه هاي آهكي شكل گرفته اند، همگي در مجاورت گسل هاي محلي قرار دارند. اين امر به ويژه در مورد پير سبز، پير نارستانه و پير ناركي چشمگير است (شكل 3).
|
شكل 3: دورنمايي از پير ناركي در نزديكي مهريز در يزد، ديوار گسل مشرف بر پير ناركي مهريز نيز در تصوير مشخص است كه احتمالاً بزرگترين زمين لغزه در تاريخ استان يزد در نزديكي همين گسل روي داده است. ايرج افشار، كتاب يادگار هاي يزد |
اين دو ويژگي، يعني وجود تشكيلات آهكي و وجود گسل ها، موجب ايجاد دو پديده مهم در اين مكان ها شده است كه يكي پيدايش چشمه و ديگري پديده لرزش مي باشد. وجود هر دوي اين پديده ها مي تواند در توجيه علل پيدايش اين مكان ها تا حدي كمك كند.
سنگ هاي كربناته در مقابل فرسايش شيميايي ناشي از انحلال، بسيار حساس مي باشند. اين فرآيند توانسته است به تدريج به ايجاد غار ها، حفره ها و گالري هاي انحلال در اين تشكيلات منجر شود. اينچنين شرايطي محيط مناسبي جهت تراكم آب در داخل تشكيلات به ظاهر خشك يا كم آب شده است. از طرف ديگر، وجود گسل هاي متعدد كه در پاي ديواره آنها تراكم عظيمي از واريزه ديده مي شود، موجب شده است تا ساختمان سنگ ها به شدت خرد شده و تركدار گردد. در مجاورت بعضي از اين مكان ها پديده ريزش و نيز لغزش زمين ديده مي شود كه شايد آثار بزرگترين لغزش زمين در دوران چهارم در استان يزد را بتوان در نزديكي پير نارستانه مشاهده نمود. (8) ۞
نتيجه نهايي تركيب اين دو ويژگي، يعني تشكيلات كارستي و گسل خوردگي شديد را مي توان پيدايش سيستمي از گالري هاي پنهان و درز و ترك هاي فراوان به همراه تراكمي از واريزه ها دانست كه مجموعه اينها به جذب و نفوذ آب باران و آب ناشي از ذوب برف مي انجامد. اين آب هاي نفوذي در نهايت ذخيره مناسبي براي پيدايش چشمه ها شده اند. چنين شرايطي به ويژه در كوه هاي پير سبز، پير نارستانه و پير ناركي به چشم مي خورد.
4- آثار و شواهد تاريخي و باستاني ۩
تاكنون هيچگونه بررسي باستانشناسي اي در مورد آن مكان ها انجام نپذيرفته است تا بتواند سابقه آن ها را روشن سازد. آثار تاريخي خاصي نيز در اين زيارتگاه ها يافت نشده است؛ مگر در مورد ستي پير كه بعد از حفريات دزدانه كه با خالي كردن گوشه اي از بخش زيرين ديواره خارجي پير همراه بوده است، زيرزميني بزرگ توسط حفاران در حدود سال هاي 1343 هجري شمسي مورد كاوش و دستبرد قرار گرفته است. به گواهي شواهد عيني، در داخل زيرزمين خمره هايي بوده كه درون آنها احتمالاً سكه و جواهرات مخفي شده بوده است. تعدادي از اين سكه ها در آن زمان به دست مردم محلي و ماموران ژاندارمري مي افتد كه تا آنجا كه نگارنده به خاطر مي آورد و به نقل از ساكنين محلي، يكي از اين سكه ها به دوره يزدگرد ساساني مربوط مي شده است. شايعاتي نيز رواج دارد كه در حوالي پير بانو تعدادي سكه و قطعات جواهر و اسلحه توسط چوپان ها كشف شده است كه نگارنده شخصاً هيچ موردي را نتوانسته مشاهده كند.
در حوالي مهريز و در مجاورت چشمه معروف و ديدني غربال بيز، آثاري از يك آبادي باستاني وجود دارد كه از طرف سازمان ميراث فرهنگي، قدمت آن به دوران قبل از اسلام و عهد هخامنشي تا ساسانيان نسبت داده شده است. در كند و كاو هايي كه در حدود سال 1369 براي احداث و گسترش باغ هاي نزديك چشمه غربالبيز به عمل آمده بود، اسكلتي از يك انسان به همراه اسلحه اي شمشير مانند يافت شده بود كه از سرنوشت آنها اطلاعي در دست نمي باشد. احتمالاً قديمي ترين اين مكان ها، پير بانو پارس در نزديكي عقدا مي باشد كه قديمي ترين بناي آن بنا به سنگنوشته هاي موجود، قدمتي بيش از 200 سال نشان نمي دهد. ساختمان اصلي اين پير، سبك معماري كاملاً اسلامي را دارد و از دور به يك امامزاده شبيه است با قبه اي سبز - آبي و منقش به نگاره هاي سرو (شكل 4).
|
شكل 4: زيارتگاه پير پارس بانو، بونو پرس يا پير بانو در زرجوع از توابع عقدا در يزد با گنبدي با نقش سرو هاي آراسته شده. عكس: نصر الله كسراييان؛ متن: زيبا عرشي؛ مجموعه: سرزمين ما ايران؛ سايت |
در نزديكي همين مكان در كوه عقدا يكي از غار هاي باستاني منطقه با آثاري از يك آتشدان و شواهدي از سكونت طولاني مدت انسان كشف شده است. هنوز متاسفانه هيچگونه تلاشي جهت سن يابي كربن چهارده بقاياي آتش بازمانده در لايه هاي اطراف آتشدان به عمل نيامده است كه بتوان قدمت استفاده از اين غار را حداقل تا حدي روشن سازد. بسيار احتمال دارد كه بنا هاي اوليه اين پيرانگاه ها به علت به كار گرفته شدن خشت و گل، به كلي از ميان رفته باشند، كما اينكه بنا هاي متروكه موجود نيز در حال ويراني و فروپاشي هستند. آنچه كه مي توان از شواهد موجود و ناقص كنوني دريافت اين است كه اين مكان هاي مقدس حتي پيش از بازسازي شدن و تغيير هسته اصلي و ساختمان خيله هاي زيارتي، براي مدت زماني، شايد بيش از چندين قرن اهميت وجودي داشته اند. (9) ۞
با افسوس بايد گفت كه در مواردي چند، شواهد تاريخي يا به علت سهل انگاري و يا به علت حفريات دزدانه از ميان رفته اند. اين موضوع وظيفه پژوهشگران را در ثبت و ضبط هر چه سريعتر شواهد موجود و بازيابي شرايط پيشين اين اماكن مشخص مي سازد.
5- نظريات مختلف درباره علل پيدايش اين زيارتگاه ها ۩
5-1- نظريه اول، حمله اعراب ۩
شايد نخستين و معروفترين نظريه در مورد منشاء اين پيرانگاه ها به گريز خانواده يزدگرد سوم، آخرين پادشاه ساساني از دست متهاجمين عرب مربوط مي شود. (10) ۞ بنابر اين نظريه، دختران يزدگرد سوم و همراهانشان، براي فرار از دست تعقيب كنندگان عرب به سمت خراسان حركت كرده بودند. خراسان دوردست ترين ناحيه ايران نسبت به مرز هاي غربي محسوب مي شد؛ و با وجود ناآرامي ها هنوز هم به عنوان نقطه اميدي براي خاندان ساساني محسوب مي گرديد.
بنا به روايات، در نزديكي عقدا و احتمالاً به خاطر نزديكي دشمنان، افراد گروه از هم جدا مي شوند تا تعقيب آنان دشوار تر شود و هر يك در جهتي به سمت راه هاي دورافتاده تر و البته همگي به سمت خراسان پراكنده مي شوند. نهايت اين نظريه افسانه گونه اين است كه دختران يزدگرد و نديمه هايشان وقتي به كوه هاي مابين عقدا و اردكان پناه مي بردند، در اين كوه ها به طرز معجزه مانندي از نظر ناپديد مي شوند يا در دل كوه مدفون مي شوند و بدين ترتيب شرافتشان حفظ مي گردد.
معروفترين اين دختران و يا احتمالاً همسر يزدگرد سوم كه به بانوي پارس يا پارس بانو شهرت داشته است در دره اي از كوه هاي عقدا ناپديد مي شود كه امروزه به پير بانو پارس معروف است. پيرزنان قديمي معتقد بوده اند كه حتي تا مدت ها، تكه اي رنگين از پيراهن اين بانو كه مبدل به سنگ شده بوده است در اين مكان ديده مي شده است. من در بازديد محلي بجز كنگلومراي رنگين چيزي نديدم و شايد اين همان چيزي باشد كه در گذشته، باقيمانده پيراهن آن بانو تلقي مي شد.
5-2- نظريه دوم، شورشگران داخلي ۩
دومين نظريه، كاملاً مشابه نظريه نخست مي باشد؛ با اين تفاوت كه جاي اعراب با مخالفين و شورشيان داخلي عوض مي شود. مسلم شده است كه در اواخر پادشاهي ساسانيان و به ويژه از زمان خسرو پرويز، اختلافات شديدي بين خاندان سلطنتي و دو خاندان مشهور چوبينه و سورن پديد آمده بوده است. (11) ۞ بر مبناي اين نظريه، هنگامي كه جنگ در مرز هاي غربي كشور به شكست نيرو هاي ساساني متمايل مي شود، در مراكز داخلي ايران، مخالفين سر بر مي آورند و زمان را براي انتقام جويي مناسب مي يابند. شورش هاي داخلي به سرعت منجر به حمله به ناحيه پارس و فيروزگرد مي شود و دوباره مشابه داستان نخست، خاندان شاهي و به ويژه حرمسراي شاهي براي گريز از اسارت، رهسپار خراسان مي گردند. بنابر اين نظريه، يكي از مقاصد اصلي شورشيان داخلي، دست يافتن به گنج هاي سلطنتي بوده است كه حفظ آن ها براي دولت ساساني به ويژه در آن شرايط دشوار از لحاظ پشتوانه جنگي اهميت داشته است. به هر حال باقي اين داستان و انتهاي آن مشابه مورد نخست است كه به ناپديد شدن گريزندگان در دل كوه ها منتهي مي شود.
|
شكل 5: گنجينه پادشاهان ساساني كه معروف است در يزد دفن شده است. corbis اين يك تصوير تزييني است.
5-3- نظريه سوم، دفن گنج هاي ساساني ۩
سومين نظريه، ريشه پيدايش اين اماكن را مسئله اقتصادي مي داند. بنابر اين ديدگاه، اين اماكن مقدس و يا زمين هاي اطراف آنها، جاي دفن شدن گنجينه هاي ساسانيان مي باشند. در زمان فرار خاندان يزدگرد از دست اعراب يا از چنگ شورشيان داخلي، مشكل حمل ذخاير طلا و جواهرات كه به احتمال زياد بسيار سنگين بوده است، سرعت حركت و شانس نجات كاروان شاهي را در راه هاي پرت و دورافتاده اي كه جهت گريز انتخاب كرده بودند بسيار كم مي كرد. اين مشكل به ويژه در صورت گرماي هوا و نيز كمبود دسترسي به آب در مسير هاي دور از دسترس، بيشتر مسيله ساز مي شد. در نتيجه بر طبق اين نظر، براي اينكه بار حيوانات خود را كم كنند، ناچار بوده اند كه به نحوي از شر محموله گرانبها ولي خطرناكي كه به همراه داشتند خلاص شوند. اين وضعيت به ويژه زماني قابل لمس است كه بيانگاريم كه افراد كاروان، تعدادي از اسبان يا قاطران و شتران خود را به دليل حفظ محموله سنگين و نيز كمبود آب از دست داده باشند و ناچاراً مجبور شوند كه بين حفظ جان خويش و گنجينه، يكي را برگزينند. در نتيجه، آنها با عجله آن ذخاير را در جا هايي به طور پراكنده و در طول مسير دفن كرده اند و كم و بيش يك اثر يا نشانه اي را نيز براي آنها در نظر گرفته بوده اند. تقدس اين مكان ها به هر حال بعد ها، هم براي مشخص ماندن موقعيت محل دفن آنها و هم جهت حفظ و دست نخورده ماندن آنها ساخته شده است. مي توان تصور كرد كه افرادي از خاندان شاهي و يا بازماندگان آنها اميدوار بودند كه بعد ها و در زماني مناسب بازگردند و دفينه ها را بازيابي كنند و مورد استفاده قرار دهند.
اگر كه امروز اثري از آثار غالب اين دفينه ها نمي يابيم، شايد به اين دليل باشد كه يا پس از مدتي كوتاه توسط خود بازماندگان و يا افرادي ديگر كه از اين موضوع باخبر بوده اند برداشته شده اند؛ يا توسط بعضي ساكنين محلي و در طول زماني طولاني تر بازيافت و استخراج شده اند. مورد ديگري هم كه احتمال دارد و با شرايط طبيعي و اقليمي اين ناحيه امكان وقوع آن كم نمي باشد اين است كه در مواردي به دليل سيل هاي شديد و يا ريزش ها و يا لغزش ها، اين گنجينه با ضخامت زيادي از خاك و گل پوشيده شده اند، به طوريكه ديگر بازيافت آنها آسان نبوده است. به عنوان مثالي در تاييد اصل اين نظريه شايد بتوان از حفر دزدانه سردابه يا زيرزمين مخفي زير بناي ستي پير ياد كرد كه با تاراج مقادير زيادي از سكه هاي طلا و نقره دوره ساسانيان همراه بوده است. لازم به تذكر است كه بنابر پاره اي از نوشته هاي تاريخي، يزدگرد سوم بخش عمده ذخاير و گنجينه هاي گرانبهاي ساساني را قبل از رسيدن اعراب به فارس، به چين منتقل نموده بود. (12) ۞
|
شكل 6: پير سبز يا چك چك؛ مكاني كوهستاني و مقدس در اردكان يزد؛ به عقيده بعضي محققان مانند مري بويس اين اماكن در گذشته معابد آناهيتا، ايزد آب و عشق و ... با نمود ستاره شامگاهي و صبحگاهي، سياره زهره يا ناهيد بوده اند. عكس: نصر الله كسراييان؛ متن: زيبا عرشي؛ كتاب: سرزمين ما ايران؛ سايت
5-4- نظريه چهارم، معابد آناهيتا ۩
چهارمين و شايد قديمي ترين ريشه مطرح شده در پيدايش اين پيرانگاه ها مربوط است به رابطه اين اماكن و نيايش زن - ايزد آناهيتا. آناهيتا يا به نوشته اوستايي اردوي سور آناهيتا، ايزدي يا فرشته اي زن بوده است كه موكل آب، بارش، رود ها و چشمه ها، عشق و باروري، زايش، مادري و مهر خانوادگي بوده است. (13) ۞ تقديس آناهيتا به ويژه در دوران مهرپرستي يا عصر ميتراييسم، به ويژه در عهد تسلط سلوكيان و سپس به دنبال آن در عهد اشكانيان، سنتي رايج بوده است و حتي در كنار عناصر حاكم مذهب زرتشتي رواج داشته است و مكان هاي مقدسي جهت نيايش آن بر پاي بوده است. (14) ۞ نيايشگاه هاي آناهيتا در كنار چشمه هاي پرآب، رود ها و آبشار ها پديد مي آمده است. وجود عوارض طبيعي با نام هاي مربوط به زنان از قبيل كوه دختر و كوه پيرزن در نزديكي برخي از اين زيارتگاه ها بسيار جالب است و مي تواند گواهي اي بر ارتباط احتمالي بين تاثير نقش ايزد آناهيتا در اهميت يافتن اين اماكن باشد. از سوي ديگر، اغلب اين اماكن به يك بانو يا دختر مربوط مي شوند؛ همانند پارس بانو، پير سبز، پير ناركي و ستي پير كه مشخصاً منشاء روايتي آنها به زناني مقدس باز مي گردد.
لازم به تذكر است كه از اين پيرانگاه ها، پير سبز و ناركي هنوز هم در زمان بارش ها و يا در دوره ذوب برف ها داراي آبشار هاي موقتي مي شوند. همه اين پيرانگاه ها بجز پير هريشت و ستي پير داراي چشمه هستند و در نزديكي هريشت، مسيل رودخانه اي و در ستي پير چاه آبي خشك شده وجود دارد. اين احتمال موجود است كه زماني به علت بهتر بودن وضع آب و هوايي، آبشار ها و چشمه ها فعالتر و پرآب تر بوده اند و رودخانه ها در فصل يا فصولي از سال داراي آب بوده اند. چاه مقدس گونه ستي پير نيز تاحدود سي سال پيش هنوز آب داشته است. به هر حال ارزش و تقدس آب در اينگونه نواحي كم آب قابل درك مي باشد.
5-5- نظريه پنجم، نقش پناهگاهي و مهاجرتي ۩
آخرين نظريه در مورد منشاء پيدايش و بقاي اين پيرانگاه ها ايده اي است كه بر نقش و اهميت پناهگاهي و مهاجرتي اين اماكن تاكيد دارد. (15) ۞ بنابر اين نظريه، اين مكان ها در واقع پناهگاه ها و ايستگاه هاي مهاجرتي اي بوده اند براي كوچ به سوي سيستان يا به عبارتي يه سمت هند. از حدود پانصد سال پس از شكست ساسانيان و با گسترش روزافزون دشواري هاي اجتماعي و اقتصادي براي زرتشتيان به ويژه از عهد صفويه به بعد، مهاجرت اين قوم به سمت سرزمين هاي شرق فلات ايران شدت گرفت و يكي از اين مقصد ها، سرزمين هند بود كه در آنجا به طور نسبي فشار كمتري بر تازه واردين وجود داشته است.
خانواده هاي زرتشتي از قسمت هاي مختلف ايران و از دو طريق به سوي هند روانه شده بودند. يكي راه، رفتن به سواحل جنوبي ايران و سپس ادامه سفر با كشتي بود و راه ديگر، عبور از كوير هاي مركزي و از طريق يزد و كرمان و جنوب دشت لوت بود. در اين رابطه، موقعيت مركزي يزد بر سر راه هاي مختلف احتمالاً ارزش و نقش مهمي داشته است.
وجود لهجه هاي متفاوت مابين زرتشتيان كنوني يزد و نيز سابقه تاريخي برجاي مانده از مردمي كه به اين لهجه هاي مختلف صحبت مي كنند، نشان مي دهد كه ساكنين روستا ها و آبادي هاي محلي از نواحي مختلف ايران به يزد و اطراف آن مهاجرت كرده اند. بخشي از اين امواج مهاجرتي به احتمال زياد نه تنها به دليل موقعيت مركزي ناحيه يزد و اردكان و نيز كرمان در اينجا مستقر گشته اند، بلكه پرت افتادگي و دوري نسبي اين نواحي نسبت به سرزمين هاي پرجمعيت تر شمالي و غربي فلات ايران نيز در اين امر تاثير داشته است.
دو موضوع مهم و حياتي براي مهاجرين در آن شرايط بحراني، يكي عدم جلب توجه شهرنشينان در مسير راه و ديگري دسترسي به آب قابل آشاميدن بوده است. در نتيجه، اين مسافرين به طور اجبار بايد مسير هاي دور از دسترس را با در نظر گرفتن امكان وجود آب بر مي گزيدند. هر دوي اين ويژگي ها در كوه هاي عقدا، اردكان و يزد وجود داشته است. علاوه بر اين، وجود بز و گوسفند كوهي هاي فراوان و پرندگان وحشي مانند كبك و هوبره مي توانست تامين كننده غذاي آنها باشد؛ شرايطي كه امروزه متاسفانه به دليل شكار بي رويه بسيار كمتر وجود دارد.
بر اساس اين عقيده، اين اماكن نه فقط به هنگام مهاجرت ها، بلكه در زمان سختگيري ها و نابساماني هاي دوره اي، كه به نحوي خطرات بيشتر و غير قابل پيش بيني اي متوجه جوامع زرتشتي آن زمان ها در يزد، نايين و عقدا مي گرديد، به صورت پناهگاه هايي موقتي حداقل يراي قسمتي از اين مردم در مي آمده اند. چنين شرايطي به عنوان مثال، بنابر تاريخ شفاهي زرتشتيان در اواخر عهد صفوي، در زمان حمله افاغنه و كم و بيش در برهه هايي از عهد افشاري پيش آمده است. در مجموع، بسيار محتمل است كه اين نوع اماكن به طور موقتي به عنوان پناهگاه مورد استفاده قرار مي گرفته اند؛ حتي هنگامي كه ديگر مهاجرت هاي انبوه نيز در كار نبود، باز هم در اين مكان ها جمع مي شدند و به شادماني به نيايش و شكرگزاري مي پرداحتند.
|
شكل 7: نماي داخلي زيارتگاه پير سبز، پير سوز، چك چك يا چكچكو در اطراف اردكان يزد؛ محل روشن كردن شمع و سوزاندن گياهان متبرك؛ زرتشتيان سوم تا دهم تير ماه هر سال بدينجا آيند. عكاس: همايون امير يگانه؛ كتاب: يزد نگين كوير
6- نتيجه ۩
زيارتگاه ها يا پيرانگاه هاي زرتشتيان در يزد، بنابر اعتقاد سنتي اين مردم، پناهگاه دختران و وابستگان يزدگرد سوم ساساني در زمان حمله اعراب و در نهايت، مكان ناپديد شدن يا جان باختن آنان بوده اند. احتمال دارد كه اين مكان ها پناهگاه وابستگان اين پادشاه در سال هاي پر هرج و مرج پاياني اين خاندان باشد كه از دست شورشيان و مخالفين داخلي در حال فرار بوده اند.
نظريه ديگر از اهميت يافتن اين مكان ها در رابطه با حفظ دفينه هاي ساساني حكايت دارد كه حداقل در يك مورد ستي پير شواهد زنده از آن موجود مي باشد. از سوي ديگر، برخي، پيدايش اوليه اين مكان ها را با نيايشگاه هاي ايزد آناهيتا يا فرشته موكل بر آب و گياه بي ارتباط نمي يابند و در اين مورد وجود شواهد طبيعي اي مثل كوه هاي پيرزن و دختر را نيز به عنوان گواهي بر اين مدعا مي دانند.
موقعيت مركزي اين ناحيه نسبت به مرز هاي تاريخي غربي (بين النهرين)، شمالي (ماوراء النهر و اران) و شرقي (سيستان) و نيز جدا افتادگي نسبي اين قسمت از ساير نواحي به دليل محاصره شدن در ميان بيابان ها و كوير ها مي توانسته اند عواملي باشند در تبديل موضعي و موقتي بعضي نقاط با امكانات طبيعي مناسب به ايستگاه هاي مهاجرتي و يا پناهگاه هاي اضطراري.
نقش هايي كه امروزه اين مكان ها به عهده دارند عبارتند از:
◊ مكان گردهمايي زرتشتيان به طور ساليانه و منظم ◊ مكان نيايش و دعا ◊ مكان يادآوري گذشتگان ◊ مكاني جهت نزديكي و يكي شدن با طبيعت ◊ مكاني جهت انجام مراسم شادماني دسته جمعي
گويي اين جمعيتي كه در دامن يك كوه يا در پهنه يك دشت و دور هم جمع مي شوند و توامان به نيايش و پايكوبي مشغول مي گردند، مي خواهند بقا و استواري خويش را در كنار ارزشمند ترين داده هاي طبيعت در نواحي بياباني و كم آب، يعني سايه كوه و چشمه آب جشن بگيرند. در واقع گرد آمدن همگاني مردماني كه ريشه باستاني دارند در كنار اين چشمه ها كه منبع زندگي در بيابان بي آب محسوب مي شوند و به ياد آوردن نياكان در ضمن قصه ها و مثل ها و نيز شادي و شادكامي هر چند كوتاه مدت در طي چند روز و شب زيارت، به خودي خود موضوعي است قابل ستايش و احترام؛ موضوعي كه ما اين روزها به آن خيلي احتياج داريم.
بنابراين اين مكان ها شايسته اند كه مقدس به شمار آيند، چه دختراني از اين يا آن پادشاه در آنها به دل كوه رفته باشند يا اينكه زماني شاهد بيم و اميد هاي صد ها دلشكسته مهاجر از تاراج زمانه باشند. اين مكان ها مقدسند زيرا به هرگونه كه پديد آمده باشند، انتقال دهنده تاريخچه و سرگذشتي مملو از اعتقادات، رنج ها، مقاومت ها و عشق و اميدند. |
|
منابع و مآخذ:
(1) صحبت هايي با موبد موبدان، روانشاد رستم شهرزادي، روانشاد موبد رشيد شهمردان، روانشاد آقاي فريبرز نسيمي و آقاي بهمن رييس پارسي (2) صحبت هايي با خادمين اين زيارتگاه ها در سال هاي 1354 تا 1357 (3) نيبرگ هنريك ساموئل، دين هاي ايران و باستان، ترجمه سيف الدين نجم آبادي، مركز ايراني مطالعه فرهنگ ها وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالي، تهران، 1359 (4) شهمردان رشيد، پرستشگاه هاي زرتشتيان، انتشارات سازمان جوانان زرتشتي بمبئي، 1346 (5) شهمردان رشيد، تاريخ زرتشتيان پس از ساسانيان، چاپ راستي، تهران، 1360 (6) زرين كوب عبدالحسين، تاريخ مردم ايران، جلد 1 (قبل از اسلام)، انتشارات اميركبير، تهران، 1364 (7) مشكور محمد جواد، تاريخ اجتماعي ايران در عهد باستان، چاپ دانشسراي عالي تهران، 1347 (8) فره وشي بهرام، ايرانويچ، انتشارات دانشگاه تهران، 1365 (9) پيشدادي جمشيد، برگ هايي از سنت هاي شايسته نياكان، انتشارات ساري، 1368 (10) بازديد هاي محلي نگارنده در مسافرت هاي مختلف |
|
مجله تحقيقات جغرافيايي فصلنامه علمي - پژوهشي تحقيقات جغرافيايي از تابستان 1365 در شهر مشهد چاپ مي شود. اين فصلنامه توسط پروفسور محمد حسين پاپلي يزدي و با هدف ارتقاي علم جغرافيا در ايران بنيان گذاشته شده است. هيئت تحريريه اين مجله مركب از 32 نفر از اساتيد ايراني، فرانسوي، ژاپني، آلماني و آمريكايي است. وجود عبارت "جغرافيا عبارت است از روابط متقابل انسان، محيط، تكنولوژي و مديريت" بر روي جلد اولين شماره مجله حكايت از رواج انديشه و فلسفه اي جديد از جغرافيا در ايران دارد. اين مجله با پيدايش خود همواره محيطي براي تبادل انديشه هاي نو و پژوهش هاي تازه در مورد جغرافيا بوده است. اين مجله با هدف بالا بردن سطح كيفي جغرافيا و چاپ و نشر پژوهش هاي جغرافيايي بنيادي و كاربردي در ايران و آشكار ساختن زواياي تازه اي از ابعاد پژوهشي علم جغرافيا چاپ و منتشر مي گردد. فصلنامه تحقيقات جغرافيايي به طور مرتب در هر سال، 4 شماره منتشر مي كند. مقالات فصلنامه عمدتاً به زبان فارسي با چكده انگليسي مي باشد. |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 9 ديدگاه واپسين از 9 ديدگاه |
باعرض سلام وخسته نباشيد به استاد مهرشاهي عزيزوگرامييم مقاله خوب وآموزنده وجذاب بود. با اجازه خداحافظ شما وهمه همكاران زحمتكشتان........ 6/19/2008 2:29:11 AM
از اطلاعات كامل شما ممنونم تنها جايي بود كه انقدر در مورد چك چك كامل نوشته شده است 5/22/2009 10:39:59 AM
داود حسنعليان | davoo...@gmail.com |
باارزوي سلامتي وتوفيق روزافزون من داود حسنعليان هستم شما را درجلسه اي كه درمورد گسترش رشته هاي جغرافيا دردانشگاه اصفهان برگزار شد ديدم وقسمتي ازمقاله شمادرمورد تغييرات محيط ديرينه راخواندم تز دكتراي من درمورد زمين باستانشناسي حوزه نطنز است مي خواستم در صورت تمايل مراودات علمي با هم داشته باشيم. 8/24/2010 10:18:11 AM
بسيار جالب بود. 3/1/2011 3:34:10 PM
روز بخير. جالب بود برام، اخه قرار بود بريم چك چك ولي نشد. اما با اين مقاله يه سري اگاهي ازش كسب كردم. ممنون. 5/15/2012 6:54:34 PM
سلام. مقاله جالبي بود. متشكرم. 3/21/2013 5:26:57 PM
مهدي منتظري سانيجي | mahdi1347 |
بسيار شادمان شدم از اينكه گوشه اي ازتاريخ ايران عزيز را بيادمون اورديد وفهميدم تا حدودي مردم يزد رشه اصيلي دارند 11/9/2013 9:49:40 AM
بسيارعالي بود 3/25/2015 12:48:00 AM
از زحمات شما جهت زنده نكه داشتن ايران و آيينهايش و كمك به نشر دانسته هاي اصيل ايراني سپاسگزارم. 9/24/2015 12:48:35 PM |
|
هنگام چاپ: 12/29/2007 12:00:37 PM | امتياز: 4.14 از 5 در 37 راي | شمار بازديد: 47953 | شمار ديدگاه: 9 |
|
|