1- چكيده
پژوهش حاضر به منظور بررسي رابطه دين داري و برخي متغير هاي دموگرافي با بحران هويت در بين دانش آموزان دبيرستاني شهرستان يزد انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 165 دانش آموز دبيرستاني (89 نفر دختر و 76 نفر پسر) بود كه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. اطلاعات مورد نياز پژوهش از طريق سه پرسش نامه اطلاعات فردي، پرسش نامه هويت شخصي و مقياس عمل به باور هاي ديني (معبد) جمع آوري شد. نتايج پژوهش حاكي از آن بود كه بين دين داري و بحران هويت و نيز بين پيشرفت تحصيلي و بحران هويت، رابطه معكوس و معني داري وجود دارد. بين بحران هويت با متغير هاي ميزان درآمد خانواده، ميزان تحصيلات پدر و مادر، رابطه اي مشاهده نشد. نتايج آزمون t نشان داد كه بين دختران و پسران از لحاظ دين داري تفاوتي وجود ندارد ولي از لحاظ بحران هويت تفاوت معني داري وجود دارد؛ به طوري كه دختران بحران هويت بيشتري دارند.
كليد واژه ها: بحران هويت، دين داري، پيشرفت تحصيلي، تحصيلات پدر و مادر.
2- مقدمه
3- روش
3-1- آزمودني ها
3-2- ابزار هاي پژوهش
3-2-1- پرسش نامه اطلاعات فردي
3-2-2- پرسش نامه هويت شخصي
3-2-3- مقياس عمل به باور هاي ديني (معبد)
4- يافته هاي پژوهش
4-1- رابطه دين داري و بحران هويت
4-2- رابطه پيشرفت تحصيلي و بحران هويت
4-3- رابطه ميزان درآمد خانواده ها با بحران هويت
4-4- رابطه تحصيلات پدر با بحران هويت
4-5- رابطه تحصيلات مادر با بحران هويت
4-6- مقايسه دين داري و بحران هويت در دو جنس
5- بحث و نتيجه گيري
پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بحران هويت با متغير هاي دين داري، پيشرفت تحصيلي، ميزان درآمد خانواده و تحصيلات پدر و مادر انجام شد. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه بين دين داري و بحران هويت، رابطه اي معكوس وجود دارد؛ به طوري كه هر چه دين داري بيشتر باشد، ميزان بحران هويت كمتر است. اين يافته هاي پژوهش با يافته هاي «ماركستروم» و «آدامز» (1994) مطابقت دارد. ماركستروم و آدامز در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند كه بين رفتن به كليسا و هويت يافتگي، همبستگي معني داري وجود دارد. همچنين اين يافته پژوهش با نتايج تحقيق «كانگ» و همكارانش (2000) هماهنگي دارد. كانگ و همكارانش به اين نتيجه رسيدند كه انجام دادن مراسم مذهبي و رفتن به كليسا مستقيماً با هويت مرتبط اند و افراد داراي هويت ديني قوي، از سلامت روان و ثبات هيجاني بيشتر و عزت نفس بالا تري برخوردار اند. به طور كلي، يافته هاي پژوهش نشان دهنده نقش و اهميت مذهب و دين در زندگي و شكل گيري هويت نوجوان است؛ يعني مذهب به زندگي معنا مي بخشد و به نوعي به سوالات نوجوانان پاسخ مي دهد.
از ديگر يافته هاي پژوهش حاضر اين بود كه بين پيشرفت تحصيلي و بحران هويت، رابطه منفي وجود دارد. اين امر نشان دهنده آن است كه هر چه ميزان بحران هويت بيشتر باشد، پيشرفت تحصيلي كمتر است. بر اين اساس، آشفتگي و سردرگمي هويت باعث كاهش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مي شود و دانش آموزاني كه هويت منسجمي دارند، از پيشرفت تحصيلي بيشتري برخوردار اند.
از ديگر يافته هاي پژوهش اين بود كه بين وضعيت اقتصادي خانواده و ميزان تحصيلات پدر و مادر با بحران هويت، رابطه اي وجود ندارد. اين يافته هاي پژوهش با نتايج تحقيق «دانشور» (1375) مغاير است. دانشور در تحقيق خود به اين نتيجه رسيده بود كه هر چه طبقه اقتصادي اجتماعي خانواده پايين تر باشد، ميزان بحران هويت در نوجوان افزايش مي يابد اما اين يافته در پژوهش حاضر به دست نيامد.
همچنين نتايج اين پژوهش بيانگر اين بود كه بين نوجوانان پسر و دختر از لحاظ دين داري تفاوتي وجود ندارد. اين يافته پژوهش با نتايج تحقيق «پيدرسون» (2000) مطابقت دارد. نتايج تحقيق پيدرسون حاكي از عدم تفاوت زنان و مردان در گرايش مذهبي بود. اين يافته پژوهش حاضر با نتايج «خدا پناهي» و «خوانين زاده» (1379) و «آقاجاني» (1380) مغايرت دارد. اين محققان به اين نتيجه رسيده بودند كه دختران نسبت به پسران به مسايل مذهبي گرايش بيشتري دارند.
همچنين تجزيه و تحليل اطلاعات اين پژوهش نشان داد كه ميزان بحران هويت در دختران به طور معني داري بيشتر از پسران است. اين يافته پژوهش با نتايج «دانشور» (1375) هماهنگ است. وي به اين نتيجه رسيد كه دختران بيش از پسران دچار بحران هويت اند. در عين حال، يافته هاي «آرچر» (1985)، «طباطبايي» (1375) و «موسوي پور» (1375) مغايرت دارد. اين پژوهشگران در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه از نظر هويت يابي، بين دختران و پسران تفاوتي وجود ندارد. |