قپه چسباني و قپه چرب كني (يادي از شعربافي سنتي يزد) |
|
چكيده: سخني پيرامون شعربافان و شعربافي يزد و برشمردن شماري از جستار هاي وابسته و اهميت كارخانه ها و كارگاه هاي شعربافي. شرح عمليات قپه چسباني، قپه چرب كني و يا جام شيشه گذاري براي بستن قپه هاي سقف در فصل هاي سرد سال. و در پايان نوشته، پيشنهادي دلسوزانه براي مردم و كارگزاران تا ارزش داشته هايمان را دريابند. واژگان كليدي: كلمبو، قپه، جام خانه، قپه چسباني، قپه چرب كني، جام شيشه گذاري، كارگاه، كارخانه شعربافي، شعربافي، يزد. |
|
نوشتار: پيشه هاي سنتي نويسنده: نورالله جاوداني ايميل نويسنده: jaavdaani [@t] gmail [d0t] com |
|
|
|
1- پيش گفتار ۩
|
هنرمند زن شعرباف سرگرم شعربافي در كاروانسرايي در ميبد. Nick Potter؛ importedlight.com
در مورد «شربافي» (/ŝa¹r.bA.fI/) (1) ۞ سنتي يزد آن قدر مي شود نوشت كه مثنوي هفتاد من كاغذ شود! از بحث درباره مكان و جغرافياي كارخانه شربافي كه مثلاً در فصل سرما احتياج به وسايل گرم كننده نداشت يا با يك منقل كوچك آتش گرم مي شد و در گرماي سوزان كوير در ماه هاي تير و مرداد نياز به هيچ كدام از وسايل خنك كننده نداشت، تا خودكفايي كامل اين صنعت كه هيچ گونه وابستگي اي به خارج نداشت؛ از ادبيات و فرهنگ شربافي و مشاغل زيادي كه از اين صنعت منتفع مي شدند، تا انواع طرح ها و نقش ها و انواع پارچه هاي خاص اين شهر و ديار مثل «ترمه»، «ابريشم يزدي»، «دارايي»، «قناويز» و ....
همچنين مي توان سخن گفت از بزرگ مرداني كه در اين صنعت نام آور بودند اعم از طراحان بزرگي امثال «حاجي علي تقي» كه ترمه ها و زربفت هاي منحصر به فردش به دربار سلاطين راه يافته بود و يا شربافان صاحب كارگاه امثال «استاد غلام صنعتي» و يا خانواده بزرگ «خجسته» كه با ايجاد كار و كارخانه، نان در سفره مردم مي گذاشتند و هنوز يكي دو تا از آن كارخانه هاي شربافي در محلات «وقت الساعه»، «بازار نو»، «يوزداران» و «مالمير» و ديگر محله هاي قديمي يزد، متروك به يادگار مانده است.
جاي آن دارد دانشجويان رشته معماري، تا هنوز چند تايي از اين كارخانه هاي شربافي سنتي باقي مانده و تبديل به آپارتمان و ساندويچي و پيتزا فروشي نشده، روي جغرافياي كارخانه و مكان يابي و ساختمان سازي آن مطالعه نمايند و اعجاز پدران خود در ساخت كارخانه شربافي را به چشم خود مشاهده كنند و خصوصيات ويژه آن را براي آيندگان ثبت و ضبط كنند؛ اعجازي در معماري، به گونه اي كه با تنظيم رطوبت و نور و دما، محيط را مناسب كار با نخ و پارچه مي كرد و با تهويه مطبوع در هر فصلي، كساني كه از صبح تا شب بايستي در اين محيط كار كنند نيز احساس گرما يا سرما و خستگي نمي كردند.
2- قپه چسباني و قپه چرب كني ۩
يكي از عملياتي كه هر سال در اوايل پاييز روي بام كارخانه هاي شربافي انجام مي شد، عمل «قپه چسبوني» (/ĝop.²ā ĉas.bU.nI/) و «قپه چرب كني» (/ĝop.²ā ĉarb ko.nI/) بود. سقف اغلب ساختمان كارخانه هاي شربافي، گنبدي شكل بود كه در يزد به آن «كلمبو» (/ko.lom.bU/) مي گفتند و در راس اين كلمبو چندين روزنه مدور بود كه در اصطلاح يزدي آن را «قپه» (/ĝop.²ā/) مي ناميدند. ساخت اين كلمبو با آن روزنه هاي دايره اي شكل در راس آن كه اغلب از سفال ساخته مي شد و به آن «جوم خونه» (/jUm ŵU.nā/) (2) ۞ مي گفتند، خود شاهكار معماري بود.
|
جام خانه و قپه هاي روي كلمبو هاي بام ساختمان زندان اسكندر يا مدرسه ضياييه؛ در فصل هاي سرد سال براي كار و زندگي در اين اطاق ها بايستي قپه ها را با كاغذ يا شيشه گرفت. همايون امير يگانه؛ كتاب يزد، نگين كوير |
2-1- قپه چسباني ۩
در فصل گرما اين قپه ها باز مي ماند تا تهويه هوا به خوبي انجام گيرد. اما در آغاز پاييز براي گرم ماندن كارخانه و جلوگيري از ريزش برف و باران، روي اين روزنه ها يا قپه ها را كاغذ مي چسباندند. براي اين كار از بازار، كاغذ هاي سفيد بزرگي به طول حدود 1 متر و عرض 60 سانت به قيمت 1 ريال در سال 1338 ه.ش مي خريدند و آن را با تا زدن به مربع هاي حدود 20 × 20 س.م تقسيم كرده و مي بريدند. يك كاسه هم سريش با آب خمير مي كردند و اهل خانه از جمله پدر و مادر و بچه ها و احياناً پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، همه به اتفاق، روي بام كارخانه مي رفتند و هر كسي كاري را به عهده مي گرفت؛ يكي با پارچه كهنه اي، خاك را از قپه ها پاك مي كرد تا سريش به قپه بچسبد؛ يكي خمير سريش را با كمك قطعه چوبي كه سر آن كمي پارچه پيچيده شده بود به اطراف جوم خونه مي ماليد؛ ديگري يك مربع از كاغذ هاي آماده را به دست پدر مي داد تا روي جوم خونه بچسباند؛ و ديگري با دست، اطراف كاغذ را به سريش، محكم و صاف مي كرد تا بعداً باد هاي تند نتواند كاغذ را بكند و با خود ببرد. خلاصه، بسته به تعداد كلمبوي هر كارخانه، عمليات قپه چسباني تا غروب هم ممكن بود ادامه داشته باشد.
|
ابزار ساده براي قپه چسباني و قپه چرب كني؛ معماري درست و اقليمي هر ديار در هر فصل با كمترين هزينه و انرژي براي زندگي آماده مي شود.
كاملاً به خاطر دارم در يك صبح جمعه پاييزي كه همگي براي قپه چسبوني روي بام كارخانه داخل منزلمان رفته بوديم، اطراف و جوانب ما روي بام ها تا دور ترين نقاطي كه چشم كار مي كرد، خانواده هاي شرباف، همگي، زن و مرد، كوچك و بزرگ، مشغول قپه چسباني بودند.
2-2- قپه چرب كني ۩
بعد از يك هفته كه از چسباندن قپه ها مي گذشت، باز يك صبح جمعه اي، همه روي بام ولي اين بار براي قپه چرب كني حاضر بوديم با يك كاسه كهنه محتوي روغن چراغ مثل روغن كرچك يا پنبه دانه و يك شاه پر يعني پر بزرگ مرغ يا خروس! اين پر را در روغن چراغ خيس مي كرديم و تمام سطح كاغذ بجز چهار دورش كه از پشت به سريش آغشته بود را با آن چرب مي كرديم. به اين ترتيب هم كاغذ چرب شده نور را بهتر عبور مي داد و هم ضد آب يا به اصطلاح واتر پروف (3) ۞ مي شد و باران و برف فراوان آن سال ها، كاغذ قپه را خراب نمي كرد.
اين كاغذ هاي قپه كافي بود سه ماه سرد زمستان را دوام بياورد. با اولين باد بهاري اگر كاغذي هم روي قپه سالم مانده بود، با دست پاره و برداشته مي شد تا نسيم بهاري بتواند از روزنه ها، خود را به كارخانه برساند.
|
عكس راست: نماي دروني از جام شيشه گذاري در بام كارگاه ترمه بافي خجسته. عكس چپ: نماي دروني از جام شيشه گذاري با شيشه هاي رنگي در بانك شاهي يا بانك انگليسي ها در ميدان خان يزد؛ اين كار جنبه تزييني و نور آرايي هم دارد.
3- جام شيشه گذاري ۩
البته بودند كارخانه هايي كه به جاي چسباندن كاغذ از «جوم شيشه اي» (/jU.me ŝI.ŝā.I/) (4) ۞ كه شيشه هاي ارزان قيمت و نسبتاً ضخيم و مدور به شكل و اندازه نعلبكي بودند، استفاده مي كردند. براي اين كار در آغاز پاييز، جام هاي شيشه اي اي كه كنار بام چيده بودند، يكي يكي در جاي خود يعني جوم خونه قرار مي دادند. سنگيني خود شيشه اي كه در جوم خونه، خوب جا مي گرفت، ديگر احتياجي به محكم كاري نداشت و باز در پايان فصل سرما و بارندگي، اين جام ها را بر مي چيدند و كناري مي گذاشتند تا پاييزي ديگر كه روز از نو و روزگار از نو ....
4- پس گفتار ۩
جاي آن دارد كه متوليان محترم «دانشكده نساجي يزد» تا هنوز چند تايي از اين ساختمان ها و كارگاه هاي بافندگي سنتي يزد پا بر جا مانده و تا هنوز در تن پيرمرداني كه در شربافي سنتي موي سپيده كرده اند، نفسي باقي هست، نسبت به ثبت و ضبط تمام ريزه كاري هاي اين صنعت فراموش شده، اقدام نمايند. صنعتي كه هزاران سال بدون وابستگي به خارج از كشور، روي پاي خود ايستاد و بافته هاي پر شهرت و آوازه اش، روزي روزگاري، عالمگير بود. |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 3 ديدگاه واپسين از 3 ديدگاه |
سيد مصطفي ابوالقاسم | mosta...@yahoo.com |
با مراجعه به فرهنگ وادب فارسي ميتوان از لابلاي سنتهاو آداب وهر چه كه در نگاه اول كم ارزش به نظر ميرسد ميراث ماندگار براي آيندگان بجا گذاشت .پس با جمع آوري اين نوشته ها ومقالات حتي با امتياز كم وتشويق تدوين كنندگان ميتوان ريشه هاي رو به خشك سنتهاي رو به فراموشي را زنده كرد ودرآينده مجموعهء خوبي در اختيار داشت. با تشكر وقدرداني از زحمات شما عزيزان. 12/13/2010 9:20:28 AM
با عرض سلام طبق معمول مطلبتان جالب و خواندني بود من بالاي بعضي از خانه هاي قديمي و تقريبا متروكه محله مان(مريم آباد) اين كلمبوها را ديده ام. خوشحالم كه كاربرد آنها را هم فهميدم. در ضمن پايين محله ما كارخانه هاي شربافي زيادي هست كه اكثرا يا نوساز شده اند يا به علت كسادي بازار متروكه مانده اند.خانواده خودم هم قبلا شرباف بوده اند و اكنون خانواده همسرم نيز به همين كار اشتغال دارند. اميد است اين حرفه توليدي رونق قديمي خود را باز يابد و كسادي از شربافي رخت بربندد. 12/13/2010 10:13:07 AM
با سلام گذشتگان و مادربزرگ من همگي به شربافي مشغول بوده اند اما اكنون من هيچ چيزي از آن نمي دانم. يك روز برايم نقش ها و طرح ها را توضيح دادند و من همه را در دفترم يادداشت كردم. ولي آيا مي توان آنها را اكنون دوباره احيا كرد؟ بياييد تا اين عزيزان در بين ما هستند فرصت را مغتنم بشمريم و سنت هاي گذشته و ارزشمند قديمي يزد را يك به يك در يزد زنده كنيم. يزد حرف هاي زيادي براي گفتن دارد و ما نسل جديد اين چنين خاموش نشسته ايم. 12/18/2010 1:49:07 PM |
|
هنگام چاپ: 12/12/2010 11:51:47 AM | امتياز: 4.58 از 5 در 12 راي | شمار بازديد: 9235 | شمار ديدگاه: 3 |
|
|