ايران و قضيه ايران (سفرنامه لرد كرزن) |
|
خلاصه: ذكر خاطرات و سفرنامه جرج ناتانيل كرزن سياح و سياستمدار برجسته انگلستان در نيمه دوم قاجار و دادن توضيحي بر وضع شهر و جمعيت و مساحت و جغرافياي آن و بررسي بعضي اديان يزد و وضع تجارت، عايدات و حكومت آنجا. كلمات كليدي: سفرنامه، لرد كرزن، راه هاي كارواني، مسلمان ها، زرتشتي ها، يهودي ها، جمعيت، بازار، عايدات، ظل السلطان، يزد. |
|
كتاب: يزد در سفرنامه ها گردآوري: اكبر قلمسياه زير نظر: ايرج افشار ناشر: موسسه انتشارات يزد كتاب: ايران و قضيه ايرانجلد: 2 نويسنده: لرد كرزن سال انتشار: 1892 ميلادي برابر با 1271 هجري شمسي ترجمه: وحيد مازندراني ناشر: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، سال 1340 |
|
جرج ناتانيل كرزن لرد كرزن پسر ارشد و دومين فرزند از 11 فرزند يك خانواده اشرافي در بريتانياي كبير بود. او مادرش را در 16 سالگي از دست داد. پدرش بارون سختگير، تندخو و سنتي اي بود و زياد با سفر هاي پسرش در سرتاسر آسيا بين سال هاي 1887 م. (1266 ه.ش.) تا 1895 م. (1274 ه.ش.) موافق نبود. لرد كرزن با اين سفر هايش در زمان وزارتش پر سفر ترين فرد كابينيه انگلستان تا آن زمان بود. پرستار بي رحم او در زمان كودكي نيز تاثير فراواني بر شخصيت اش گذاشت و صفات جنگجويي و مبارزه جويي را در او ايجاد كرد. او در سال هاي 1872 م. (1251 ه.ش.) تا 1878 م. (1257 ه.ش) در كالج ها و دانشگاه آكسفورد تحصيل كرد. هرچند در دانشگاه موفق به دريافت مدرك نهايي نشد ولي به موفقيت هايي دست يافت و باعث ترقي اش شد. او در سال 1886 م. (1265 ه.ش.) وارد مجلس شد؛ سپس به سفر هاي خود در آسيا پرداخت. او به روسيه، در سال 89-1888 م. (1267 ه.ش.) به آسياي مركزي، در سال 90-1889 م. (1268 ه.ش.) به ايران، سپس به سيام، هندوچين، در سال 1892 م. (1271 ه.ش.) به كره و در سال 1894 م. (1273 ه.ش.) به افغانستان و پامير رفت. حاصل اين سفر ها نگارش چندين كتاب راجع به كشور هاي آسياي ميانه و شرقي و سياست هاي آنها بود. سفر هايش او را مجذوب زندگي شرقي و همچنين جغرافيا كرد. حتي به سبب كار هايش، جايزه مدال طلايي انجمن سلطنتي جغرافيا را نيز برد. با اين حال دليل اصلي او از اين سفر ها، هدف سياسي بود و مطالعه جامع و وسيع وي از كشور هاي آسيا توانست براي سلطه انگليسي ها بر منطقه و تداوم استعمار آنها بر هندوستان نيز مفيد باشد. او در سال 1895 م. (1274 ه.ش.) با دختر يك اشرافي ميليونر ازدواج كرد. زنش در 1906 م. (1285 ه.ش.) در پي بيماري اي كشنده و طولاني مرد و اين بزرگترين خسارت زندگي او بود. او در سال هاي پيري مي گفت از مرگ ابايي ندارد زيرا مي تواند دوباره در بهشت به همسرش بپيوندد. حاصل اين ازدواج عاشقانه سه دختر بود. در سال 1899 م. (1278 ه.ش.) او به سمت فرمانفرمايي كل هندوستان تعيين شد. بد گماني او نسبت به سياست هاي روسيه سبب مي شد تا بخواهد رابطه انگلستان را با ايران بيشتر كند. او سرانجام در سال 1905 م. (1284 ه.ش.) استعفا داد و به انگلستان بازگشت و در سال 1908 م. (1287 ه.ش.) دوباره با راي مردم به مجلس رفت و در سال 1917 م. (1297 ه.ش.) براي بار دوم ازدواج كرد. او در سال 1919 م. (1297 ه.ش.) به سمت وزارت امور خارجه منصوب شد. در همين سال بود كه وي در فكر بستن قرارداد 1919 با ايران بود. پس از خاتمه جنگ اول جهاني و پيروزي متفقان كه انگلستان نيز يكي از آنها بود و قدرت مسلط خارجي در ايران به شمار مي آمد، انگليسي ها و در راس آنها لرد كرزن براي تثبيت نفوذ خود در ايران و حايل شدن ايران از نفوذ امواج انقلاب سرخ از سمت روسيه به هندوستان، در نهم اوت 1919 برابر 17 مرداد 1298، در شرايطي كه احمد شاه قاجار در آخرين ماه هاي حكومت خود بود، قراردادي با نخست وزير وقت ايران وثوق الدوله امضا كردند كه به موجب آن كليه تشكيلات نظامي و مالي ايران تحت نظارت انگليسي ها قرار مي گرفت و امتياز راه آهن و شوسه ايران نيز به آنها واگذار مي شد. قرارداد 1919 كه ايران را عملاً تحت الحمايه انگلستان قرار مي داد با مخالفت شديد سيد حسن مدرس و افكار عمومي مواجه شد و به تصويب مجلس نرسيد و احمد شاه نيز حاضر نشد اين قرارداد را تاييد كند. وثوق الدوله نيز استعفا داد و جانشين وي مشير الدوله اين قرارداد را لغو كرد. لرد كرزن تا سال 1924 م. (1303 ه.ش.) بر مسند وزارت امور خارجه بريتانياي كبير نشست. وي سرانجام در سال 1925 م. (1304 ه.ش.) و در 60 سالگي بدرود حيات گفت. |
|
|
|
سفر لرد كرزن به ايران و يزد مربوط به سال 1268 و 1269 هجري شمسي و عهد پادشاهي ناصر الدين شاه قاجار مي باشد. |
|
1- مقدمه ۩
يزد را كه حاكم نشين ناحيه اي با همين نام است، از سمت شمال به وسيله جاده كارواني، از كاشان، از راه نايين و يا از اصفهان و از طرف جنوب هم به وسيله جاده كارواني از بندر عباس و معمولاً نيز با شتر وارد مي شوند و به رسم مبالغه آميز ايراني، «دار العباده» لقب دارد كه چندان هم بي دليل نيست؛ زيرا كه اهالي -خواه مسلمان يا زرتشتي يا بابي- به مناسبت تعصب و غيرت مذهبي، شهرت دارند و عده اي هم از عناصر متعصب كه خود را سادات مي شمارند در آنجا هستند.
اين شهر در تاريخ، نام و نشان قديمي اي دارد اما چون به حدود مرزي نزديك نبوده است، از لحاظ فتنه انگيزي يا اقدامات اهميت آميز، به اندازه شهر هاي ديگر كه كوچك تر بودند، نقش عمده اي در تاريخ نداشته است.
مي گويند از مسير هاي زال افسانه اي و رستم، در حين عبور آنها از سيستان به فارس بوده و در كتاب بسياري از جهانگردان، اشاراتي راجع به يزد در زمان هخامنشي و ساسانيان ديده ام كه پس از تامل كافي، معلوم شده همان «استخر» (1) ۞ بوده است. هجوم تازيان كه به سركوب آيين زردشتي منجر و با آن، آتشكده هاي مادي و هيركاني خاموش گرديد، پيروان اين دين را به كانون هاي مصون تر يزد و كرمان سوق داد و ايشان در اين بلاد، از آن پس، عمري گذرانده اند و با اينكه دچار بد رفتاري و صدمات شده، بي تزلزل و با ثبات مانده اند.
|
 راه ها و بخش مربوط به يزد از نقشه قديمي ايران ترسيم شده در سال 1814 م. برابر با 1193 ه.ش.؛ طول زمان بعضي از مسير ها با شتر پربار نيز روي نقشه ذكر شده است. Thomson Map of Persia, 1814 |
از همين دو مركز، بعداً سيل مهاجرت بركت آميزي پيش آمده است كه زردشتي هاي گرفتار ايران را به پارسيان خوش روزگار بمبئي مبدل ساخته است. بالغ بر دو قرن، اتابكان يزد، حكومتي مستقل بر پا ساختند كه نظير وضع استقلال آميز اتابكان لرستان در غرب بود؛ تا در پايان در قرن سيزدهم به وسيله غازان خان مغول از بين رفتند.
«ماركو پولو» از اين "شهر نيك و نجيب" در سال 1272 ميلادي (2) ۞ عبور كرد. (3) ۞ برادر روحاني «اودريكوس» (4) ۞ در سال 1325 ميلادي (5) ۞ در آنجا بود و آن را «يزت» نوشت. سياح ونيزي «جوزفا باربارو» در سال 1474 ميلادي (6) ۞ آنجا را ديده و تاورنيه در نيمه قرن هفدهم ميلادي، سه روز در اين شهر بوده و از ميوه هاي ممتاز آنجا تعريف كرده و درباره بانوان آن شهر گفته است كه: "دلپذير ترين زنان ايراني اند." (7) ۞ وي از جمله كساني بود كه اين گفتار معروف را كه حالا ضرب المثل محلي شده است را اقتباس و تكرار كرده اند: "براي خوشبخت زيستن، مرد بايد زن يزدي بگيرد، نان ايزد خواست بخورد و شراب شيراز بنوشد." (8) ۞
انگليسي ها، يزد را تا اين قرن، چندان نمي شناختند. «كريستي» از «پوتينگر» در بلوچستان جدا شد و در سال 1810 ميلادي (9) ۞، هنگام بازگشت از هرات به اين شهر آمد. نويسندگان ديگر نيز كه نامشان در اين كتاب آمده است در رفع اين بي اطلاعي تشريك مساعي كرده اند.
|
 دورنماي بافت جديد شهر يزد؛ در اين عكس مي توان ديد كه يزد در ميان شنزار واقع شده است؛ رشته كوه هاي خرانق كه در سمت شمال شرقي يزد قرار دارند نيز در دوردست عكس مشخص است؛ در جنوب غربي يزد نيز رشته كوه هاي شير كوه قرار دارد. Nagy Bendegu´z; Corbis.com
2- اندازه، تركيب و جمعيت شهر ۩
يزد، مانند ديگر شهر هاي نسبتاً قابل توجه ايران، در دشت شنزاري واقع و به وسيله رشته هاي جبال، از دو سمت جنوب و شمال محدود شده است. به خصوص كوه هاي جنوبي، حواشي پر شيار و برجسته اي دارد. در همه حوالي شهر كه از قرار معلوم، سابقاً حدود وسيعتري داشته، زمين هاي ويرانه، فراوان ديده مي شود.
از طرف شرقي هم، باد و طوفان، همواره شن و خاك مزاحم را به ديوار هاي شهر فرو مي ريزد. در مدخل جديد و در ارگ مركزي كه در وسط شهر، برجستگي دارد، با بنا هاي وسيع برخورد مي كنيم و برج هاي بادگير و مناره ها و سردر مسجد جامع، نيك، جالب توجه است.
شهر جديد، تقريباً دو ميل و ربع (10) ۞ پهنا دارد ولي چنانكه در قديم بوده است حالا ديگر با ديوار، محصور نيست. از طرفي هم، ارگ كه در مركز شهر بوده و اكنون ويران است و يا در آنجا ساختمان كرده اند، هنوز دو رديف ديوار دارد، با خندق پهن و عميق كه جلوي استحكامات خارجي واقع گرديده است.
در ارگ كه ناحيه مستحكم شهر و اقامتگاه حاكم است، ديواري به ارتفاع سي تا چهل پا (11) ۞ ديده مي شود؛ ولي اين استحكامات كه با گل و خشت خام ساخته شده است، ارزش نظامي ندارد. اين شهر و توابع آن، واجد كمترين وسيله دفاعي است. شهر به دو بخش تقسيم شده است؛ قديمي و جديد، كه به وسيله ديواري كه دو دروازه دارد از هم جدا شده اند.
شهر قديم با بخش جنوبي، هفت محله و سه دروازه دارد. آب را با مجاري زيرزميني به شهر مي آورند و مي گويند هفتاد تا از اين مجاري هست كه از شيركوه -در طرف جنوب و جنوب غربي- كشيده شده است. (12) ۞ آب انبار هاي گنبددار كه پله هاي پرشيب دارد، از افتخارات يزد به شمار مي رود؛ وگرنه، ابنيه عمومي آن، كه مي گويند شامل پنجاه مسجد و هشت مدرسه و شصت حمام عمومي است، هم از لحاظ تعداد و هم اهميت، درخور اعتنا نيست. تنها بنا كه حايز اهميتي است، مسجد جامع است كه درون ارگ واقع شده و ساختمان آن را به امير چخماق كه از سرداران تيمور بود، نسبت مي دهند. (13) ۞ نماي كاشي كاري كبود و مناره هاي رفيع آن با آنكه خود بنا در حال ويراني است، جالب توجه است.
|
 برج و باروي شهر يزد؛ در قديم شهر ها براي اينكه از هجوم هاي مختلف در امان باشند داراي برج و حصار و خندق و دروازه و قلعه بودند؛ برج و باروي يزد در تاريخ چندين بار مرمت و چندين بار گسترش يافت ولي قديمي ترين اطلاع ما از آن مربوط به سال 419 ه.ش. است كه مي گويد اين حصار توسط ابو يعقوب اسحاق ديلمي، ابو مسعود بدر بهشتي، ابو جعفر كيانرسو و ابو يوسف، چهار سرهنگ حكومت امير عضد الدين علاء الدوله ابو جعفر كاكويه گرداگرد شهر ساخته شده است. عكس: همايون امير يگانه؛ كتاب: يزد نگين كوير |
جمعيت يزد كه مي گويند در اول اين قرن (14) ۞ صدهزار تن بود، در سال 70 - 1860 (15) ۞ به چهل هزار، پايين آمده است و با حومه ، حالا، تا حدود هفتاد هزار و هشتاد هزار نفر مي رسد و در ميان آنها از همه عناصر ديده مي شوند. يهوديان كه دو هزار نفر اند حالا، ناگزيرند نواري به رسم علامت بر لباس خود نصب كنند. عده اي نيز هندو در آنجا سرگرم تجارت اند كه در سال 1860 (16) ۞، «سر اف. گلد اسميت» هفده تن و در 1871 (17) ۞ نيز پنج تن از آنها را ديده بود. جمعيت كثيري هم زردشتي در اين شهر اقامت دارند.
|
 آتش ورهام يا بهرام يزد؛ آتش بهرام معتبر ترين، فروزان ترين و عمومي ترين آتش است كه از 15 آتش گوناگون و آذرخش برق آسماني تشكيل مي شود؛ بناي اين آتشكده هرچند نسبتاً جديد است ولي قدمت آتش آن به هزاران سال مي رسد. عكس: همايون امير يگانه؛ كتاب: يزد نگين كوير
3- زردشتيان ۩
در نظر انگليسي ها، شايد اين طايفه، از هر چيزي بيشتر در يزد مورد توجه باشند. در اينجا طي قرن ها، اين جماعت شريف زيسته و اين شهر و نقاط مجاور آن را كه ايشان دهات مختص به خود دارند، از بركات صنعت و كار خستگي ناپذير و فضايل اخلاقي خويش بهره مند داشته اند؛ و در حالي كه مورد حمايت و عنايتي نمي باشند، گاهي آسيب هايي ديده اند.
عده آنها را در دوره هاي مختلف اين قرن به تفاوت، از سه هزار و پانصد تا هفت هزار، نوشته اند و درست هم معلوم نيست كه چه عده روستايي اند و چه عده ديگر فقط شهر نشين. (18) ۞ در شهر، مدرسه اختصاصي و موبد عالي مقام دارند و يكي از شهريان در كار ايشان سمت برتري دارد. آنها چهار آتشكده دارند كه محرمانه در خانه هاي خود، آتش جاويدان را پايدار نگه داشته اند. چند دخمه يا برج خاموشي بر تپه هاي اطراف دارند. بعضي از ايشان تبعه انگليس شده اند و از هندوستان بازآمده اند و نسبت به اين پيوستگي و ارتباط افتخار مي ورزند.
يكي از بازرگان هاي برجسته آنها، «اردشير مهربان» است كه نيك شهرت دارد. با وجود اين ثروت و سرافرازي، باز اين جماعت همواره دچار صدمه شده اند و هنوز هم از خطر آزار، آزاد نيستند. در زندگاني روزانه و امور تجارتي، از محروميت ها، صدمه مي بينند. چند سال پيش، باج سنگيني بر آنها تحميل شد كه در نتيجه، بسياري از آنها، جلاي شهر و ديار كردند. (19) ۞ در بيست سال اخير، يكي از زردشتي هاي نامي، به تحريك ملا ها، آشكارا در شهر به قتل رسيده و جاني ها از مكافات عمل خود، رسته اند.
ايشان ناگزيرند جامه هاي كم رنگ بپوشند و در شهر، حق اسب سواري يا دكان داري و اجازه تصاحب خانه هاي عالي ندارند و هنگامي كه استملاك مي كنند، ناچارند بيشتر از مسلمان ها، بها پرداخت نمايند؛ و به پنهان داشتن وسايل كار و زندگي خويش مجبور مي باشند و از بيم اقدامات خصومت آميز، كار هاي تجارتي را مكتوم مي دارند و در حين عبور از كوچه و خيابان، هيچ گاه از امكان حمله و بي حرمتي در امان نيستند. در سال هاي اخير، هم كيشان ايشان، از بمبئي، انجمني را براي حمايت از وضع و منافع آن ها ترتيب داده اند.
4- يزد، بازار بزرگ تجارت ۩
در حدود پنجاه سال پيش، زردشتيان يزد، باب تجارت را با هندوستان باز كردند كه از آن پس، به ميزان اهميت آميزي خيلي ترقي نموده و بر شهرت تجارتي اين شهر افزوده است. آنها در اين مورد، كم و بيش وضع سوداگران و دلال هاي چيني را در بنادر ژاپن دارند، كه قسمت عمده تجارت را به دست خود گرفته اند و مقدار زيادي از مصنوعات داخلي نيز تابع كار و تدبير آنهاست. از اين جهت، يزد در ايران، وضعي بي نظير دارد. هيچ گونه جنگ و جدال و يا حتي شايعات مربوط به جنگ و نزاع، در محلي كه تا اين اندازه در داخل كشور قرار گرفته است، وجود ندارد؛ و هيچ قسم تاخت و تاز مردم باديه نشين، به حدود و ثغور (20) ۞ ايشان، سرايت نمي كند و اين، خود، نگهبان دايمي وضع و بساط آنها است.
|
 نمايي از يك بازار سنتي ايران در تابلوي بازار اثر استاد رحيم نوه سي. استاد رحيم نوه سي |
غريزه هاي تجارتي اهالي آن، حتي از اين بابت نيز نيك عيان است كه الاغ را براي سواري بر اسب ترجيح مي دهند؛ و بنا هاي خوش ظاهر و بازار هاي پر جمعيت، حاكي از وفور رفاه و نعمت ناشي از روزگار قرين صلح و كار است. سابقاً، ابريشم سازي، اشتغال عمده تجارتي اين شهر بود و نهال توت، به حد وفور در آن حوالي مي كاشته اند و تا حدود 1800 كارخانه اي كه 9000 كارگر داشت، تا نيمه همين قرن، در اين كار تجارتي فعاليت مي نمود؛ ولي اين وضع درخشان، به دلايلي كه در همه جا ديده مي شود، دچار وقفه گرديده و به جاي آن، به خصوص از موقع جنگ انگليس و چين و باز شدن هنگ كنگ، زراعت خشخاش رواج يافته است و هر ساله 2000 صندوق محصول آن، از يزد صادر مي شود.
از صادرات ديگر يزد، پنبه، پشم، ريشه روناس، حنا، بادام و پسته است. واردات عمده مصنوعات هند و انگلستان از طريق جنوب، و ظروف و چيني آلات روسيه از طرف شمال، و پارچه هاي نخي و مس و برنج و آهن و دواجات و ادويه و چاي هندي و چيني از راه بمبئي و بندر عباس، به اين شهر مي رسد. از روسيه، نفت، شمع، قند، پوست و ظروف وارد مي كنند و آن كشور در واردات اسباب خرازي نيز رقابت مي نمايد.
|
 يكي از كاركنان پستخانه يزد در زمان قاجار كه با شتر نامه ها و بسته هاي پستي را حمل مي كند.
عده اي از ارامنه روسي، به كار تجارت وارداتي و صادراتي با روسيه اشتغال دارند و براي تامين منافع كشور خود، از همكاري يك آژانس محلي روسي كه از تجار بانفوذ يزد است، بهره مند مي شوند. منافع انگلستان، متناوباً حفظ و حمايت نشده است؛ هرچندكه انتصاب يك مامور كنسولي در آنجا در پيشرفت كار تجارت ما موثر خواهد بود. اخيراً «شركت هوتز» و «كمپاني زيگلر»، نمايندگي اي در اين شهر تعيين كرده اند. مقدار زيادي اجناس از راه يزد به مشهد و سبزوار و حتي كاشان و تهران حمل مي شود.
5- عايدات و حكومت ۩
در سال 1870 (21) ۞، عايدات يزد را فقط 100000 تومان تخمين زده بودند؛ ولي در 1888 (22) ۞، حكومت آنجا را به 250000 تومان و گمرك را به 470000 تومان، به اجاره واگذار كردند. پيش از آنكه ظل السلطان در سال 1888 مغضوب شود، يزد، جزو حكومت او بود. سپس، از ايالت فارس جدا شد و عماد الدوله كه شخص با كفايتي بود، به حكومت آنجا منصوب گرديد. در سال 1890 (23) ۞، حكومت يزد را بار ديگر به ظل السلطان دادند و او، فرزند خود را به فرمانداري آنجا گماشت. اين شهر، پست خانه اي دارد كه هر هفته يك بار، نامه هاي به مقصد بندر عباس و بوشهر را حمل مي كند و تلگراف خانه اي كه با يك رشته سيم دستگاه ايراني، با كرمان و اصفهان، مربوط است. |
|
كتاب يزد در سفرنامه ها در اين كتاب مجموعه اي از نوشته هاي سياحان در باره يزد گرد آوري شده است. زير عنوان هر سفرنامه، مطالبي نقل و صفحات آن نيز ذكر شده است و مشخصات هر كتاب در پايان و در بخش كتاب نامه آمده است. گردآورنده كوشيده است بند هايي چند از هر سفرنامه از عصر ماركوپولو در دوره مغول تا روزگار معاصر را كه به يزد اختصاص داشته است، براي نشان دادن تغييرات و تحولات اجتماعي گردآورد تا خواننده خود بتواند به حد مقدور به داوري بپردازد و از ميانه ديده ها و شنيده هاي گروه هاي گوناگون كه در هفت قرن مختلف زيسته اند، يزد را بشناسد و پانورامايي تاريخي از آن شهر باستاني و ديدني در ذهن خويش مجسم كند. |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 0 ديدگاه واپسين از 0 ديدگاه |
تاكنون ديدگاهي دريافت نشده است. |
|
هنگام چاپ: 10/4/2008 2:09:55 AM | امتياز: 3.4 از 5 در 10 راي | شمار بازديد: 44502 | شمار ديدگاه: 0 |
|
|