ميهمان گرامي، به غول آباد خوش آمديد! | ايميل: گذر واژه: مرا به ياد بسپار براي يك ماه: وارد شدن: | قلعه
غول آباد / كتابخانه / كتاب چهل گفتار در مردم شناسي ميبد - دفتر 4 / ديباچه

كتاب چهل گفتار در مردم شناسي ميبد - دفتر 4

صنايع كهن بومي و دانش عامه

ديباچهفهرستفهرست اسنادواژه نامهنمايهكتاب نامهديدگاه ها

ديباچه

محمد سعيد جانب اللهي فيروز آبادي

«محمد سعيد جانب اللهي فيروز آبادي» فرزند «محمد اسماعيل» و متولد «ميبد» در يزد مي باشد. وي تحصيلات مقدماتي را در «ميبد» و يزد به پايان رساند. او در سال 1341 دوره كارشناسي فلسفه و حكمت را در «دانشگاه الهيات تهران» گذراند و سپس در 1381 موفق به گرفتن درجه كارشناسي ارشد مردم شناسي شد.
«آقاي جانب اللهي» كارشناس مردم شناسي «سازمان ميراث فرهنگي» است و بيش از سي مقاله در نشريه هاي مختلف علمي و فرهنگي به چاپ رسانده است. ايشان بر فرهنگ شناسي و مردم شناسي استان يزد و به خصوص «ميبد» تخصص دارند و همچنين سرپرستي چند طرح پژوهشي از جمله «آب مايه حيات»، «مردم نگاري مهريز»، «مردم شناسي خويشاوندي عشاير عرب شوش» و «فنآوري هاي توليد و مصرف انار در ميبد» را بر عهده داشته اند. اثر سترگ ايشان سلسله كتاب هاي «چهل گفتار در مردم شناسي ميبد» مي باشد.


چهل گفتار در مردم شناسي ميبد
دفتر چهارم كتاب چهل گفتار در مردم شناسي ميبد نوشته محمد سعيد جانب اللهي.

شناسنامه كتاب

عنوان: چهل گفتار در مردم شناسي ميبد
دفتر: چهارم؛ صنايع كهن بومي و دانش عامه
نويسنده: محمد سعيد جانب اللهي فيروز آبادي
موضوع: صنايع كهن بومي، فرهنگ عامه، ميبد، يزد
شابك: 978-964-2745-32-6
ناشر: سبحان نور؛ تهران؛ 1390
كتاب: قطع وزيري، جلد شوميز ، 635 صفحه، مصور، 15000 تومان

پيش گفتار مولف

گفتار 19: صنايع كهن بومي ميبد، حرفه ها و پيشه ها

در اين دفتر، نخست به بررسي فنآوري صنايعي مي پردازيم كه در پي تحولات چند دهه اخير، برخي به كلي از ميان رفته اند و بعضي تقريباً به افول خود نزديك شده اند. قدمت اين صنايع از نوع ابزار آن مشخص است كه در برخي از آن ها از كهن ترين ابزار دست ساخت انسان يعني ابزار هاي سنگي استفاده مي شده است. كمياب بودن سنگ در حوزه كويري موجب شده است كه سنگ، هم به عنوان ابزاري براي تبديل نيرو و هم به عنوان وسيله اي براي استفاده از نيروي بالقوه، كاربرد هاي معتنابهي در صنايع سنتي «ميبد» اعم از صنايع خانگي و كارگاهي داشته باشد. هر چند كه ميبدي ها از خاك هم كه فراوان در اختيار داشته اند، استفاده بهينه كرده اند و به صنعت پررونق سفالگري رسيده اند.

منابع توليد نيرو، آب مثلاً در صنعت سنگ ابزار آسياب، انسان مثلاً در صنعت سفالگري، و حيوانات مثلاً در صنعت مازاري بوده و از اين جا پيدا است كه صنعت «ميبد» نيز همراه با رونق كشاورزي رشد داشته است. در واقع، «ميبد» يك جامعه صنعتي نيز بوده است و قسمت عمده اي از نيرو هاي كار آن، در بخش صنايع وابسته به كشاورزي مثل صنايع بافندگي دست بافت هاي نخي در كرباس بافي، شعربافي، زيلو بافي و پلاس بافي و يا سفالگري، مازاري، روغنگري و صنايع خوراكي مثل عصاري و ارده كشي، قند سازي، صابون پزي و دباغي اشتغال داشته اند.

طبعاً حرفه ها و پيشه هاي موجود در چنين دوره اي نيز متناسب با نوع توليد و ساختار اقتصادي جامعه بود؛ به طوري كه «ميبد»، ويژگي يك جامعه صنعتگر و كشاورز سنتي را توامان داشت. نكته جالب، ارتباط و تعامل صاحبان اين حرفه ها با يكديگر بود. گويي چرخه به هم پيوسته اي بودند كه هر يك براي حيات خود به توليدات ديگري نياز داشت. اگر عصار، نان خورشت كشاورز يعني ارده شيره را تامين مي كرد، كشاورز هم نان او و كاه شترش را تهيه مي كرد. زيلو باف، زير انداز كشاورز را مي بافت و كشاورز، پنبه مورد نياز او را تامين مي كرد. روغنگر، سوخت و كنجاله كه خوراك دام يا كودي براي كشاورزي بود تهيه مي كرد و دباغ از پوست دام هاي خانگي، چرم و تيماج براي پاي پوش كشاورز مي ساخت.

اين پيوند تنگاتنگ در عرصه صنايع دستي حرفه ها و پيشه ها، وجدان كاري، صداقت، الفت و همكاري صميمانه اي را بين مردم به وجود آورده بود؛ به طوري كه فكر و ذكر همه، مصروف جلب رضايت يكديگر مي شد. اما امروزه برخي از اين كارگاه هاي صنعتي به كلي از بين رفته و برخي تقريباً به افول خود نزديك شده اند. اين تغيير و تحول، آشفتگي زيادي در بازار كار پديد آورد و تعداد قابل توجهي از نيرو هاي كار را وادار به مهاجرت كرد كه خود پي آمد هاي ديگري به دنبال داشت.

گفتار 20: كويتي ها، مهاجرت و مهاجرين فصلي

البته «ميبد» با پديده مهاجرت حداقل از «دوره قاجاريه» به بعد پيوسته سر و كار داشته است؛ با اين تفاوت كه در «زمان قاجار» مهاجر پذير بوده است و در «دوره پهلوي» مهاجر فرست. بسياري از پديده هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي «ميبد» نيز زاييده اين دو حركت اجتماعي است. مهاجر پذيري اعم از اين كه اختياري بوده و يا اجباري، حركتي در اقتصاد «ميبد» به وجود آورده است.

برخي از اين مهاجرين كه تبعيدي بوده اند با ثروت و انديشه فرهنگي وارد اين حوزه شده اند و بالمآل، تاثير خاص خود را گذاشته اند. اين گروه ها همراه با تحول اقتصادي، تحول فرهنگي و فكري و انديشه عرفاني هم به وجود آورده اند و به خصوص در ترويج آيين هاي مذهبي نقش موثري داشتند؛ زيرا همان طور كه بعداً در «دفتر هفتم، مردم شناسي ديني» خواهيم گفت، ورود گروهي از آنان در عين حال كه انديشه تصوف را رواج داد، باعث رونق گرفتن آيين هاي سوگواري ايام محرم و ترويج كتل بندي و دسته بندي هاي مرسوم شد.

گروه ديگري از اين مهاجرين هر چند ثروتي با خود به «ميبد» نياوردند، ولي به علت آشنايي با نبض بازار تجارت و موقعيت ويژه «ميبد» و به خصوص با استفاده از شرايط مقطعي، هم تجارت «ميبد» را رونق دادند و هم خود به ثروت و مكنت رسيدند.

«ميبد» از مهاجر فرستي نيز بيشتر سود برده تا زيان؛ زيرا بيشتر اين گروه ها، مهاجرين فصلي و از قشر بي چيز بوده اند كه با دست خالي از «ميبد» رفته اند و با دست پر بازگشته اند. همان طور كه در گفتار مربوط به مهاجرت گفته ايم، اين گروه كه به «كويتي» معروف شده اند، هر چند با تاثير پذيري از فرهنگ غير خودي، برخي تحولات فرهنگي در «ميبد» ايجاد كردند و باعث و باني تقويت فرهنگ مصرف شدند، و اين توهم را به وجود آوردند كه مردم «ميبد»، آدم هاي ثروتمندي هستند، ولي نقش اقتصادي مثبت و چشمگيري نيز داشته اند.

محمد سعيد جانب اللهي فيروز آبادي
محمد سعيد جانب اللهي فيروز آبادي، فرهنگ پژوه و مردم شناس ميبدي و نويسنده سلسله كتاب هاي چهل گفتار در مردم شناسي ميبد.
فرشيد ساماني

گفتار 21: مالكيت و حقوق عرفي

در اين دفتر همچنين يك گفتار به مردم شناسي حقوق عرفي و مالكيت اختصاص يافت.

گفتار 22: پزشكي سنتي و عاميانه

در گفتار ديگري از اين دفتر با تفصيل به پزشكي سنتي و عاميانه پرداختيم؛ زيرا «ميبد» داراي پزشكي سنتي پيشرفته اي بوده و درمانگران باتجربه و حتي تحصيل كرده اي در اين بخش به فعاليت اشتغال داشته اند كه نه تنها به معالجه درد هاي جسم و جان مردم مي پرداختند بلكه دستگير و ياريگر آنان هم بودند و به ثروت اندوزي چشم نداشتند. نمونه بارز آن ها «مرحوم ميرزا علي محمد رادي ميبدي» بوده است كه مكرر از معمرين شنيده ام: "هر گاه با مريض تهيدستي مواجه مي شد كه پول دوا و نسخه نداشت، دست به زير تشكچه اي كه روي آن نشسته بود مي برد و هر چه تا آن لحظه به عنوان دستمزد گرفته بود، ناشمرده به او مي داد."

گروهي از زنان نيز در بخش به اصطلاح «طب العجوزه» در «ميبد» فعاليت داشتند. حتي اين گروه هم زنان عامي و بي سواد معمولي نبودند؛ بلكه در بيشتر موارد، همسران و دختران همين گياه پزشكان بودند كه در مكتب شوهر يا پدر خود آموزش ديده بودند. به همين دليل است كه پزشكي سنتي «ميبد» به نسبت بسياري از شهر هاي بزرگ از شائبه خرافات دور بوده است.

گفتار 23: واحد هاي اندازه گيري، گاهشماري

از مباحث ديگر اين دفتر، واحد هاي سنجش و اندازه گيري، گاهشماري و حساب و سياق است.

گفتار 24: مكتب و مدرسه

گفتار آخر اين دفتر درباره مكتب و مدرسه است كه در اين بخش با چند تن از پيشكسوتان و اولين دانش آموختگان مدارس اوليه «ميبد» گفتگويي داريم.

سخن پاياني

در همه گفتار ها، جا به جا، از واژگان محلي استفاده شده كه به روال دفاتر قبلي در پايان همان گفتار، بخشي را به توضيح آن ها اختصاص داده ام. نكته اي كه لازم مي دانم، شيوه به كار بردن افعال است. هر جا انجام عملي در گذشته صورت مي گرفته و اكنون ديگر به آن صورت نيست، از فعل گذشته استفاده كرده ام و هر جا كه عملي هنوز هم به همان شكل انجام مي شود، زمان حال به كار برده ام.

بر خود فرض مي دانم از همه فرهنگ دوستان فرهيخته و فضلاي عالي مرتبه «ميبد» كه با حمايت ها و ترغيب و تشويق و نقد و تقريظ هاي خود، موجبات دلگرمي نگارنده را فراهم آوردند، تشكر و قدرداني كنم.

از «سيد حسن اسعدي» كه پيوسته حامي اين جانب بوده و از پژوهشگر جوان و پرتلاش «محمد رضا جانب اللهي فيروز آبادي» كه همواره رهگشاي بسياري از تنگنا هاي پژوهشم بوده است، سپاس ويژه دارم. زحمت «محمد اسديان خرم آبادي» را پاس مي دارم كه با مطالعه نسخه قبل از چاپ اين دفتر، مرا متوجه برخي لغزش هايم نمود. از دانشمند عالي مقدار «دكتر محمود جمالي فيروز آبادي» كه سخاوتمندانه گنجينه بزرگي از اسناد خانوادگي خود را در اختيار نگارنده قرار داد سپاسگزارم. مطالعه و بررسي اين اسناد، افق ديد نگارنده را وسعت بخشيد و بسياري از نكات ناشناخته مردم شناسي ميبد را برايم روشن ساخت.

مراتب قدرداني و سپاس خود را نثار دوست فاضل و فرزانه انديشمند «مصطفي صادقي ميبدي» مي كنم كه زحمت ترجمه انگليسي چكيده اين دفتر را تقبل فرمودند. همچنين از «محمد صفدري زاده ميبدي» كه با سخاوت و بدون هيچ چشمداشتي بخشي از هزينه چاپ دفتر «دوم» و «سوم» را تامين كردند و از «دكتر محمود رشيقي فيروز آبادي» (1) كه جامعه پزشكان و فرهنگيان «ميبد» پيوسته از خيرمندي ايشان بهره مند بوده است به سبب تامين هزينه چاپ اين دفتر به نهايت سپاسگزارم.

م. س. جانب اللهي فيروز آبادي
تهران - دي 1389

Parts of English summary of book

Topic 19: Ancient domestic industries

«Meibod» had all the characteristics of both an industrial and a traditional agricultural society. Most of the industries were highly dependant on agriculture, like cotton weaving and hand weaving cloths e.g. karbas weaving, hair weaving or sharbafi, pile-less carpet weaving or ziloobafi and pelasbafi. Also pottery, extraction industries or mazari, soap industry, leather processing and food industries like sesame oil and other extractions, among all, sugar and crystal sugar industries enjoyed a good market.

The age of such industries are recognized by the kind of tools and machinery used. There are some very old styles of production and the instruments or hand tools like water stone mills are still in use. The tools were in fact a power convertor. The power sources was water e.g. in stone tools water mills, man power e.g. in pottery and animals e.g. in seed mills. ....

Topic 20: Immigration

«Meibod» has been attractive for immigrants from old times. «Meibod» has been always the asylum of those who escaped dangers and would take refuge. The first famous immigrants in history of «Meibod» were the family of «Ale Mozaffar» whose ancestors moved from «Khorasan» to «Meibod». His children grow up and advanced somehow they could constitute a government.

There were some historical incidents that helped for admission of refugees in «Meibod». For example the Afghan people faced with people in «Meibod» on their way to invade «Isfahan». This was a massacre. There were only several who took refuge in the pass ways of channels or kanat. In «Qajar time», the rate of immigration increased substantially. There were different tribes from different locations who immigrated to «Meibod». These people found their way to succeed economically and they were the founders of many socio-economic evolutions. ....

نارنج قلعه ميبد
نارين يا نارنج قلعه در ميبد و كهن ترين بناي خشتي جهان.
Narin or Narenj castle in Meibod and oldest adobe building in the world.
Thomas Schuler

Topic 21: Ownership and traditional rights

«Lampton» writes: "Ownership is different in Yazd than the other cities; Why that the land ownership is separate from water ownership. There are sub-ownerships in many of the villages; But most of these sub-ownerships belong to some absent owners who are resident in Yazd. The owners of «Deh Abad», a village near «Ardakan» and «Meibod», are some sub-owners. (2) Although «Lampton» calls owners in «Meibod» are sub-owners, there has never been a kind of aristocracy in «Meibod»; But, any how, it seems that major ownerships existed in «Meibod»; Why that there are traces seen of such ownership in farms that exist around «Meibod».

According to the testament of «Robe Rashidi», the majority of kanats in «Meibod» belong to «Khaje Rashidoddin Fazlollah Hamadani», the richest landlords of the 8th century. In local history book, there is the name of many in «Meibod» who owned many lands and real estates. (3) There are many particular names in nomination of farms or large pieces of land and garden in «Meibod» which indicate large scale ownership. In the famine of the late periods of «Qajar era», in particular, the period between the two world wars, there appeared opportunities for some to use the absolute need of people to buy their land for a low price and like many sub-owners gain more in ownership of land and water. ....

Topic 22: Public traditional medicine

Traditional medicine is a kind of medicine that has been current and put into practice in «Middle East». As «Ferdowsi» says: "the root of the science returns back to the ancient times." He believes in his «Shahnameh» that "according to some Iranian legends, «Jamshid» the king, was the first physician who thought the science to people." There is a distinction between the traditional and the public medicine and we should not take the two as the same. This is true that both roots come out from practical experience along centuries, but the traditional medicine is a part of experience filtered by scientists and defined by documents; Where as the public medicine is just a collection of people`s assumption and partially is mixed and colored with illogical superstitions.

According to the traditional medicine, the man is composed of four different physical constituents that a physician who is aware of them should prescribe the suitable drug in case any disorder. The body of man and animals is composed of four elements of fire, weather, water and the soil. Each of the four elements have its own property and attributes. Each of the four that dominate the other three would appear in the man`s taste and behavior. One who oriented to fire, he is considered to have a warm and dry nature and one whose nature is oriented to the weather, he is considered to have warm and wet nature and so on. The four natures are in contradiction to each other. They are enemies to each other and each one can not tolerate the others.

There is a belief that there are secretions in the human body that they are also four. The four secretions of sputum because of the physiologic nature, each one creates a set of particular treatment, behavior and reflection which we call «mezaj» or nature. The four mezajs are also categorized in four different groups: the bloody nature, the bilious nature, the black bile or melancholic nature and the lymph or phlegm nature. ....

Topic 23: Measurement units, astronomy and assessment of calendar

The measurement of time would take place for economic, spiritual and obeying. Before the invention of the instruments, the measurement of time was by astronomy, the moon, the sun and their movement in the sky. The rise and the go down of the sun and the moon was basis for measurement. The measurement was done according to the position of stars or the moon during the night or the sun during the day. In measurement of time by stars, the scientist would consider the advance and the delay of the rise of a star in relation to other stars which would be considered as the beginning or a particular time interval. But concerning the sun the time division was according to the rise or set down.

For example, in the irrigation system, even today, the day and night is divided as two «taq» which starts one from the rise to the set and the other from the sunset to the next sunrise. The divisions made for taq is «nimtaq» or semi-taq which lasts for 6 hours and «tasu» which is 3 hours. ....

Topic 24: School and schooling

Before the establishment of modern schools, schooling was exclusively through old fashioned primary traditional schools. The teacher was called «molla». The mollas were mostly women. The classes were bi-sexual. Boys and girls both would participate in a class room. They were together. The principle subject of a «maktab» or traditional school was «Holly Quran». In some maktabs, poetry books of «Saadi» and «Hafiz» (4) were also taught. The «Quran» recitation was taught through pronunciation of letters or scansion depending on the type of vowels used and their pronunciation.

Punishment and doing a hard job were quite common. Teachers would charge the students to do a lot of homework as a task. The mollas would consider themeselves in a position to have the right to punish the students in any kind. ....

پاورقي:
(1) محمود رشيقي فيروز آبادي، متولد 1320 در فيروز آباد، ساكن تهران و از متخصصين مبرز چشم پزشكي است. اجداد پدري و مادري ايشان از مجتهدين طراز اول ميبد در قرن 13 و 14 هجري بوده اند. دكتر رشيقي، مصدر امور خير در چند شهر ايران و مخصوصاً در زادگاه خود است. تاسيس درمانگاه چشم پزشكي با كليه وسايل در بيمارستان ميبد، بناي هنرستاني با نام مرحوم پدرشان حجت الاسلام جلال الدين رشيقي، بناي پژوهش سراي مركزي و آزمايشگاه فيزيك و شيمي با كتابخانه اي به نام والده اشان و نيز بناي در دست ساخت درمانگاه فرهنگيان ميبد از جمله بنا هاي خير ايشان است.
(2) Lampton; p. 485
(3) Jame Mofidi; vol. 3, p. 95
(4) Two great poets of the 13th century of Iran