شجره نامه و زندگي نامه سيد روح الله و سيد محمد خاتمي [1 از 2] |
|
همان گونه كه از عنوان و فهرست اين مقاله نمايان است، اين مقاله بخشي از يك مقاله بزرگتر با همين عنوان است كه تا كنون بخش هاي زير از آن در سايت غول آباد چاپ شده است:
|
|
چكيده: بررسي و گزارش فشرده اي از زندگي و خدمات آيت الله سيد روح الله خاتمي و سيد محمد خاتمي و معرفي شجره نامه و شرح تني چند از اجداد ايشان و همچنين بررسي زندگينامه سياسي سيد محمد خاتمي شامل پيشينه سياسي و مسيوليت هاي اجرايي و معرفي برخي از آثار و نوشته هاي وي. واژگان كليدي: آيت الله سيد روح الله خاتمي، حوزه علميه اردكان، آيت الله سيد اسماعيل اردكاني، آيت الله سيد محمدرضا خاتمي، آيت الله آقا محمد اردكاني، آقاي اردكاني، شيدا، حجت الاسلام والمسلمين دكتر سيد محمد خاتمي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، رييس جمهور، اردكان، يزد. |
|
كتاب: پديده خاتمي، پيوند ميان دين و آزادي نويسنده: سيد محمد صادق الحسيني مترجم: محمد رسول دريايي انتشارات: خانه انديشه جوان؛ تهران؛ 1378 شابك: 964-90121-9-2 |
|
سيد محمد صادق الحسيني سيد محمد صادق الحسيني در اصل عرب و كارمند وزارت امور خارجه ايران مي باشد. وي رييس انجمن هاي «دوستي ايران و مصر» و «گفتگو هاي ايراني و عربي» نيز مي باشد. زماني نيز مشاور وزير فرهنگ بود. از ايشان به عنوان كارشناس امور امنيت ملي و خاور ميانه نيز ياد مي شود. او همچنين نويسنده اي آگاه، توانا و متعهد است و در مورد ايران كتاب هايي درباره آقايان خاتمي و هاشمي رفسنجاني نوشته است و مقاله هايي از وي نيز در مجلات و روزنامه ها به چاپ رسيده است. |
|
فهرست:
۞ 2- زندگي نامه حجت الاسلام سيد محمد خاتمي ۞ 2-1- پيشينه سياسي ۞ 2-2- مسيوليت هاي اجرايي ۞ 2-3- آثار و نوشته ها ۞ 2-4- سخن پاياني |
|
1- آيت الله سيد روح الله خاتمي -پدر سيد محمد خاتمي- ۩
|
چهره نوراني آيت الله العظمي سيد روح الله خاتمي، عارف، فيلسوف، عالم ديني پرآوازه، امام جمعه اردكان و يزد و نماينده يزدي مجلس خبرگان.
«حجت الاسلام سيد محمد خاتمي»، فرزند شايسته بزرگمردي از استوانه هاي فضيلت و خلوص و از چهره هاي تابناك روحانيت روشن ضمير و روشنفكري متدين و مجتهدي بزرگوار، مرحوم «آيت الله سيد روح الله خاتمي» -ره- است. سيد محمد، تربيت شده مكتب پدري است كه اسوه بي بديل مكارم اخلاقي ناب محمدي -ص- بود؛ تربيت يافته پدري كه گرانسنگي جان فرهيخته اش، تنها از درك مفهومي دين و بسط اين مفهوم بارور نبود، بلكه علاوه بر اين، جان خويش را در فضاي بيكرانه و بهت انگيز تامل عرفاني و عمل و سير و سلوك به پرواز درآورده بود تا به حقيقت ديانت و منبع زوال ناپذير آن واصل شود. آيت الله خاتمي الگوي دينداري و فرزانگي و تنديس شكوهمند آزاد انديشي و تحجر ستيزي بود؛ نمونه اي كه در تاريخ، كم نظير و اندك است.
در تاريخ پر فراز و نشيب كشورمان، عالمان و انديشمنداني زيسته اند كه به دور از هياهو و جدال هاي زمانه، عمر پربركت خويش را مانند گوهري تابناك، روشني بخش راه هزاران جوينده حقيقت و معرفت ناب قرار داده اند. انسانيت، معنويت و سير و سلوك را در وادي عمل به آدميان آموختند و خاطره اي خوش از خويش در اذهان روزگار به ياد نهادند؛ عالماني كه با يادآوري ياد و خاطره آنان، هر انسان منصف و صاحب فضلي، بهجت و تلذذ روحي وصف ناشدني اي در خود احساس مي كند. مرحوم بزرگوار آيت الله سيد روح الله خاتمي از جمله چنين عالماني است؛ دينداري انديشمند و آزاده نهاد، عارفي آگاه و اهل راز كه دل به مهر حق بسته و از هوا و هوس هاي روزگار بريده، به اوج تعالي رسيده بود.
او معتقد بود كه براي زنده نگاه داشتن دين، بايد از توانا ترين انديشه ها و تجربه هاي بشري، مدد گرفت، و گوهر دين را از زنگار انگاره هاي سست و انگيزه هاي پست، پيراست. ديني كه آيت الله خاتمي مظهر آن بود و آن را چه در مجالس وعظ عمومي، به تناسب درك و دريافت شنوندگان و چه در محافل خصوصي و تخصصي ترويج مي كرد، ديني بود كه گرچه راه روشن آن به سعادت واپسين، پايان مي يافت ولي از دنيا و از متن زندگي اين جهان مي گذشت، و بر اين باور بود كه دين اگر نتواند ديندار را در دنيا سربلند كند و زندگي افتخار آميزي براي او بيآفريند، دچار كاستي و محكوم به شكست است.
آيت الله خاتمي، شمع محفل بسياري از روحانيون انديشمند و روشن بين و مبارزان دلير راه آزادي و استعمار ستيزان فداكار بيش از نيم قرن تاريخ پرحادثه اين مرز و بوم بود و افزون بر آن، اندك نبودند دانشمندان و روشنفكران غير روحاني اي كه احياناً بنياد انديشه اشان با تفكر آيت الله خاتمي تفاوت داشت ولي مريدانه او را دوست مي داشتند و مشتاقانه در هر موقعيتي به ديدار او مي شتافتند و آن پير روشن ضمير نيز با آغوش گشاده از آنان استقبال مي كرد.
1-1- آيت الله خاتمي در منظر مجاهدان اسلام و نزديكان وي ۩
رزمندگان و فرزندان رشيد جبهه و جنگ مي گويند: "وقتي وجود آيت الله خاتمي -ره- با آن همه كسالت و كهولت را در جمع خود و در درون سنگر هاي خود مي ديديم، جلوه اي از رحمت و رافت الهي نسبت به بندگان خدا را در درون خود مي يافتيم."
|
حضور آيت الله خاتمي در مناطق جنگي و بازديد از رزمندگان؛ آيت الله خاتمي در جنگ ايران و عراق همواره در فرستادن روحانيان به جبهه و جمع آوري و ارسال كمك هاي مردمي به رزمندگان و بازديد از مناطق جنگي كوشا بودند.
مردم مومن، به ويژه نسل نوپاي انقلاب اسلامي مي گويند: "يكرنگي، صدق گفتار و تطبيق مصداق و معيار در عملكرد هاي فردي و جمعي آن بزرگوار، آميزه اي از اخلاص، ايمان به خداوند و عشق به عبوديت ذات باري تعالي بود و وجود بي آلايش، گفتار دلنشين و زندگي ساده ولي عميق او، سراسر برايمان درس بود."
روحانيت معظم و همسنگران مبارزاتش مي گويند: "وجودش براي مردم، مطلقاً، بركت بود و مايه قدرت و قوت اسلام و انقلاب. خدمات ايشان هم براي حوزه علميه و هم براي جامعه روحانيت، موثر و نافذ بود. كلام بي پيرايه، برداشت دقيق از متون، آيات و روايات، نقل هاي شيرين و آموزنده و اعتقاد به گفته هاي خويش، از ويژگي هاي آموزشي آن بزرگوار بود."
نهايتاً، خانواده، فرزندان و نزديكان او مي گويند: "صميميت، يكرنگي، دلسوزي و عطوفت ايشان براي هر يك از ما وصف ناشدني است. زندگي سبك، آسان و بي تكلف و در عين حال صراحت، قاطعيت، اطمينان قلبي و شجاعت ايشان در رويارويي با قضايا و مسايل، رنگي خاص به برخورد ها مي بخشيد. اگر اعتقاد به امر و موضوعي نمي داشت، امكان اعتنا و توجه به آن از جانبشان نبود و هميشه آنچه را مي گفتند، خود، عامل و آزموده آن بودند. گرچه در روابط خانوادگي، اساس بر احترام متقابل بود، ليكن ايشان را همواره، پيشقدم در گذشت ها و ايثار ها مي ديديم و تا جايي كه امكان انجام كاري برايشان بود، از احاله (1) ۞ به ديگران اكراه مي ورزيدند. در عين حال كه دل در غم احوال و مسايل امت داشتند، در محيط خانواده، از صفاي ديدار، برخوردار، و كمتر مشكلي بود كه در محضرشان عنوان و راه حل ميسري براي آن، پيشنهاد نداشته باشند.
سفارش ايشان به تقواي الهي، حسن معاشرت با مردم، رعايت حق و حقوق فردي و اجتماعي بود. هر يك از نزديكان را به نوعي، شريك در تصميم و فكر قلمداد مي كردند و از مشورت هاي مداوم و تشريك مساعي خانوادگي استقبال مي نمودند. فرد ممتاز خانواده از نظر ايشان، كسي بود كه دستآورد بهتر و بيشتري از خدا ترسي، تيزهوشي، مطالعه و تسلط بر كتب و منابع اطلاعاتي و برخوردي متواضع داشته باشد و همواره همگي را به همبستگي، همدلي، قوت بخشيدن به نقاط قوت و خطاپوشي در ضعف هاي احتمالي توصيه مي كردند."
1-2- پژواك حيات بارور آيت الله خاتمي در كلام خويش ۩
|
آيت الله العظمي سيد روح الله خاتمي؛ اين فقيه عاليقدر در سراسر زندگي پربارش به گستراندن اخلاق، قسط، عدل و آزادي پرداخت و شاگردانش و ديگر مردم، همه فضايل نيكوي انساني را نه تنها از زبانش، كه از منش و رفتارش آموختند.
"نام من «سيد روح الله خاتمي» است. بر حسب نوشته اي كه از پدرم در پشت قرآنش باقي مانده است، در سال 1324 قمري (1285 ه.ش) متولد شدم؛ و اين را هم عرض بكنم، در تاريخي كه والدم براي من نوشته است، نام مرا «محمد» گذاشته است و لقب مرا «روح الله»؛ ولي از آنجايي كه من ياد دارم، چون از اول نام مرا روح الله خوانده اند، شناسنامه ام را هم به نام روح الله گرفته اند.
دوران طفوليت را در «اردكان» سپري كرده ام و از آنجايي كه خانواده من، هم از طرف پدر و هم از طرف
مادر، در سلك روحانيت بوده اند، لذا من هم پس از طي دوران كودكي، به تحصيل علوم ديني پرداختم؛ و تا سن هفده سالگي در اردكان، مشغول تحصيل بودم. پس از آن، براي ادامه كسب علم، به «اصفهان» كه در آن ايام، مركز مهم و حوزه گرم علوم و مجمع دانشمندان در فنون مختلف بود، روانه شدم؛ و تا سال 1355 ه.ق (1315 ه.ش) در آنجا به سر بردم و از محضر بزرگان علم و ادب و فقه و اصول و فلسفه، به قدر استعداد و قابليت، كسب فيض كردم. در اين فرصت، براي آنكه يادي از آن بزرگان علم و فضيلت كرده باشم، از آنهايي كه حقشان بر من عظيم تر است، نام مي برم: حضرت عالم رباني «ميرزا علي آقا شيرازي»، حضرت علامه بزرگوار «حاج آقا رحيم ارباب»، حكيم و فيلسوف نامدار «شيخ محمد خراساني»، حضرت «آيت الله حاج مير سيد علي نجف آبادي» و حضرت «آيت الله سيد محمد نجف آبادي»؛ كه هر يك، علي اختلاف مراتبهم، از چهره هاي درخشان فضيلت و خورشيد هاي پر فروغ آسمان دانش و تقوا بودند؛ "جزاهم الله عن الاسلام، احسن الجزا؛" كه همه به جوار حق رفته اند.
باري، چنانچه در پيش اشاره رفت، در سال 1355 ه.ق (1315 ه.ش)، از اصفهان به اردكان، نه به قصد اقامت، بازگشتم. در آن زمان از طرف رژيم «پهلوي»، فشار و خفقان، مخصوصاً نسبت به روحانيت، به اوج خود رسيده بود و كمر بر محو آنچه نشانه دين و فضيلت و انسانيت بود، محكم، بسته بودند. مساله تغيير لباس، كشف حجاب و تعطيلي محافل ديني و اشاعه فحشا و منكر و بازداشتن مردم از توجه به دين و اخلاق انساني و سوق دادن مسيوليتشان، طوعاً او كرهاً، به سوي فساد و حيوانيت، به شدت پيگيري مي شد و جوي به وجود آورده بودند كه منكر، معروف، و معروف، منكر شناخته مي شد و در آن جو، براي روحانيت كه وظيفه او، امر به معروف و نهي از منكر و نشر فضيلت و ترويج دين است، امكان هيچ گونه حركت ديني و علمي و تحقيقي نبود؛ جز اينكه اقامه جماعتي كند و گاهي مسايل ساده فرعي براي عده محدودي بيان كند؛ حتي همين اندازه هم براي رژيم قابل تحمل نبود و اغلب، بهانه جويي و مزاحمت هايي، فراهم مي ساخت.
|
گوشه اي از زندگي عارفانه آيت الله خاتمي هنگام كار بر زمين هاي كشاورزي كويري اردكان؛ مناعت طبع، ساده زيستي و احتياط در بيت المال از ويژگي هاي اخلاقي ايشان بود؛ آيت الله خاتمي در سراسر زندگي خود، همواره با كشاورزي و زراعت روزي خود را به دست مي آورد.
چند سال بدين منوال گذشت تا «جنگ بين الملل دوم» پيش آمد و شعله هاي آتش آن، همه جا را گرفت. «ايران» عزيز از طرف «متفقين» اشغال شد و همه چيز اين مملكت، دستخوش تجاوز آنها و فساد هاي بسيار و خسارت هاي بيشمار و انواع مصيبت ها شد و بلا ها براي ما به بار آورد؛ اما در ميان همه آن تاريكي ها، روزنه اي به روشنايي باز شد و آن؛ برداشتن اختناق و فشار و به وجود آمدن آزادي، به خصوص در امور مذهبي بود. آن تضييقات (2) ۞ و فشار ها كه بر روحانيت وارد مي آمد، فرو كشيد و امكان فعاليت مذهبي به وجود آمد و فرصتي دست داد كه بايستي در جمع، به شئون ديني توجه و در واقع از نو تجديد سازمان شود.
با اين وضع، اينجانب هم، در اردكان، بر حسب وظيفه، با كمك مردم، به كار هايي دست زدم كه در راس آن، تشكيل «حوزه علميه اردكان» بود كه ظاهراً در اردكان، كم سابقه يا به آن صورت، بي سابقه بود؛ و در راس ديگر، كار هاي علمي و ديني و اجتماعي قرار داشت كه براي ذكر آن، موجبي نمي دانم. از سال 1341 ه.ش كه انقلاب اسلامي به رهبري قائد عظيم الشان «حضرت امام خميني» شروع شد، در جريان آن قرار داشتم و همپاي مردم و روحانيت، قدم برداشتم و كار هايي داشتم؛ كه بزرگي و كوچكي آن، و يا در انقلاب چه اثري داشته يا اصلاً اثري نداشته را نمي دانم و نمي خواهم بدانم يا از آن ذكري كنم؛ كه اگر چيزي از آن به حساب آمده باشد و به مقدار ذره اي، مورد قبول درگاه «او» قرار گرفته باشد، فَبها و نَعِمّا؛ وگرنه واي بر من كه عمري تباه كردم و كاري كه بتوان به حساب «او» بگذارم، ندارم.
و اكنون در آستانه هفتاد و هشتمين سنين عمر قرار گرفته و با كارنامه سياه براي مرگ لحظه شماري مي كنم . به جز فضل و رحمت «او» طمع و اميدي ندارم. و اگر كساني اين زندگينامه را بخوانند عاجزانه از آنها مي خواهم كه مرا به دعاي خير ياد كرده و آمرزش مرا از درگاه او مسئلت دارند."
اسفند ماه 1360
1-3- اجداد آيت الله خاتمي ۩
1-3-1- آيت الله حاج سيد اسماعيل اردكاني -جد پدري سيد روح الله خاتمي- ۩
«حاج سيد اسماعيل اردكاني»، خلف «حاج سيد محمد»، خلف «حاج ميرزا جعفر»، از علماي مقدم اردكان بوده و مرجعيت آن سامان را داشته است. وي در اردكان متولد گرديد و پس از اتمام مقدمات، عازم اصفهان كه در آن زمان، مهمترين حوزه علميه ايران محسوب مي گرديده، شده است و از محضر اساتيدي چون «حاج محمد جعفر ابادهي» و «آخوند ملا حسين علي تويسركاني» بهره مند گرديدند. ايشان از علماي آن عصر، اجازه اجتهاد دريافت نموده و براي تدريس و رتق و فتق امور، عازم اردكان گرديدند و سال هاي سال به روحانيت و امامت جماعت و انجام كار هاي مردم پرداختند.
وي ارادت مخصوصي به اهل بيت عصمت و طهارت داشته و در زندگي، بسيار قانع و زاهد بوده است. داستان هايي از قناعت در زندگي ايشان در افواه (3) ۞ وجود دارد. بالاخره عمر پربركت و زندگي زاهدانه خود را كه موجب غبطه اهل صلاح و عبادت مي باشد، در سال 1317 ه.ق (1278 ه.ش) در 63 سالگي در «كربلاي معلي» به پايان برده و در جوار محبوب و مولاي خود حضرت «حسين بن علي» -ع- مدفون گرديده است.
|
نقشه راه هاي اردكان از يزد و اصفهان؛ شهر اردكان در كرانه كوير مركزي ايران قرار دارد و مركز شهرستان بزرگ اردكان مي باشد.
از وي سه فرزند بزرگوار و سه كتاب ارزشمند و مقداري موقوفات بر جاي مانده است. فرزندان آن بزرگوار عبارتند از: «حاج سيد محمد رضا خاتمي» -والد معظم حضرت آيت الله خاتمي-، «حاج سيد مهدي مهدوي» -والد محترم «حجت الاسلام حاج سيد حسين مهدوي اردكاني»- و «حاج سيد حسين مرتضوي» كه ايشان اولاد نداشته اند.
تاليفات ايشان اينچنين است:
1- ذخيرة المعاد 2- مجالس الواعظين كه شامل 36 مجلس وعظ و مرثيه است و بنا به تقاضاي طلاب در 1282 ه.ق (1244 ه.ش) به رشته تحرير درآورده اند و در سال 1320 ه.ق (1281 ه.ش) در اصفهان به چاپ رسيده است. 3- كتاب ابطال كه در سال 1302 ه.ق (1264 ه.ش) تاليف نموده اند و مشتمل بر چهار باب است:
▪ باب اول در اثبات نبوت ▪ باب دوم در اثبات امامت ▪ باب سوم در احوالات «قائم آل محمد» -عجل الله تعالي فرجه- ▪ باب چهارم در ابطال مذهب طايفه بابيه
- اين كتاب نيز چاپ گرديده و «آيت الله محمد باقر فشاركي»، تقريظي (4) ۞ بر آن مرقوم فرموده اند كه قسمتي از آن چنين است: "اين كتاب شريف و تصنيف لطيف كه الحق تمام اين كتاب لئالي (5) ۞ ثمينه (6) ۞ و جواهر عظيمه كه از مخزن علوم رباني به توسط كلكل و بنان وحيد (7) ۞ اهل زمان و فريد (8) ۞ اهل دوران و ملاذ (9) ۞ و ملجأ (10) ۞ اهل ايمان، جامع علوم عقليه و نقليه، جايز مطالب اصليه و فرعيه، صاحب ملكه اجتهاد، مستحق استناد (11) ۞ و ارشاد (12) ۞، شمس فلك فقاهت و روايت، زين (13) ۞ علماي حقه و فخر جماعت شريفه، متفقه العالم رباني و الفاضل الصمداني الحاج اسماعيل يزدي الاردكاني -دام الله فضله العالي- شرف صدور يافت ... بايد عامه اهل ايمان قدر آن را داشته و در مقام اشاعت آن برآمده و دعوت بر خير نموده كه از افراد كامله امر به معروف است."
1-3-2- آيت الله حاج سيد محمدرضا خاتمي -پدر سيد روح الله خاتمي- ۩
سيد جليل و عالم نبيل (14) ۞، سيد الاعلام «حجت الاسلام سيد محمد رضا خاتمي» -رضوان الله عليه- در سال 1285 ه.ق (1247 ه.ش) در اردكان تولد يافت و پس از طي دوران كودكي در بيت علم و تقوا و فرا گرفتن تعليمات ابتدايي در مكتب خانه، به عرف محل، تحت تربيت و تعليم پدر بزرگوارش، عالم رباني و زاهد صمداني آيت الله حاج سيد اسماعيل -قدس سره- قرار گرفت و با عنايتي كه آن بزرگوار به تهذيب و تعليم فرزندش داشت، تا سن نوجواني، نزد پدر، علم و اخلاق آموخت و مقدمات عربي و قسمتي از سطح را تحصيل كرد و پس از آن براي تكميل تحصيلات و كسب فضايل، راهي «اصفهان» كه در آن ايام مهمترين مركز علوم اسلامي در ايران بود گشت.
|
شجره نامه پدري پسري سيد محمد و سيد روح الله خاتمي كه به پس از چهل و چند نسل به امام حسن مجتبي -ع- و حضرت علي -ع- مي رسد. |
مدتي در آنجا به كسب فضيلت پرداخت. سطوح عاليه را نزد اساتيدي چون عالم رباني و عارف صمداني «آخوند ملا محمد كاشي» -قدس سره- و غيره به اتمام رساند. ولي پس از آن، سال ها در محضر درس خارج عالماني چون «آيت الله شيخ مرتضي سريزدي» كه از شاگردان «شيخ انصاري» -اعلي الله مقامه- و اول كسي كه ناشر نظريات و مطالب شيخ در فقه و اصول در اصفهان بود و محضر مرحوم «آخوند ملا محمد باقر فشاركي» و ديگران، حضور يافت و بهره وافر يافت. پس از اتمام تحصيلات و اجازات اجتهاد و روايت كه از علماي بزرگ دريافت كرد، به مسقط الراس (15) ۞ خود -اردكان- برگشت و مرجع امور ديني قرار گرفت و به ارشاد خلق و ترويج و تبليغ و رتق و فتق امور مردم پرداخت و تا پايان عمر شريفش به اداي وظايف ديني خود به احسن وجه قيام نمود. ايشان در سال 1358 ه.ق (1318 ه.ش) به قرب جوار حق پيوست. عاش حميداً و مات سعيداً؛ رحمة الله و رضوانه عليه.
1-3-3- آيت الله آقا محمد اردكاني متخلص به شيدا -جد مادري سيد روح الله خاتمي- ۩
عالم جليل و فاضل معظم و اديب سخنور توانا، حضرت «آيت الله آقا محمد» معروف به «آقاي اردكاني» و متخلص به «شيدا» -جد مادري حضرت آيت الله خاتمي-، يكي از علماي گرانقدر و فضلاي برجسته «استان يزد» مي باشند. پدرشان مرحوم «آيت الله ملا عبد الكريم اردكاني» از نوادگان «ملا عليا اردكاني» و پسر عموي حضرت «آيت الله العظمي فاضل اردكاني» مي باشد كه از علماي بزرگ اردكان بوده و تاليفات متعددي از وي به يادگار مانده است.
|
نمايي از بافت تاريخي شهر اردكان با بادگير هاي يك طرفه اش؛ اين شهر از قديم زادگاه و موطن فضلا، علما، حكما، منجمان، دانشمندان و فلاسفه بوده و از اينرو از قديم تاكنون به «يونان كوچك» شهرت دارد.
آقاي اردكاني در سال 1213 ه.ش در اردكان متولد گرديده است. وي پس از تحصيلات مقدماتي، جهت ادامه تحصيل به اصفهان كه در آن زمان از مهمترين حوزه هاي علميه عالم تشيع بوده است، عزيمت مي نمايد و از محضر علماي بزرگي چون مرحوم «آيت الله حاج ملا حسين علي تويسركاني» و مرحوم «آيت الله حاج محمد جعفر ابادهي» بهره مي گيرد. با توجه به استعداد فوق العاده اي كه در وي بوده است، مدارج عالي علمي را به سرعت پيموده و در سن نوجواني و قبل از 30 سالگي به درجه اجتهاد نايل مي گردد و با اجازه اجتهاد از اساتيد خود به اردكان مراجعت نموده و متصدي امور ديني و علمي و اجتماعي مردم مي گردد. طولي نمي كشد كه شهرت ايشان، تمام «شهر يزد» را فرا مي گيرد و بسياري از كار ها و امور ديني مردم يزد نيز به دست وي انجام مي پذيرد. سرانجام با اصرار مكرر اهالي و علماي يزد به آن شهر عزيمت فرموده و در آنجا به تدريس و قضاوت و رتق و فتق امور مي پردازد.
گاهي نيز با توجه به اينكه در «محمود آباد» «ميبد» داراي باغي بودند، يكي دو ماه در محمود آباد اقامت گزيده و به مراجعات مردم پاسخ مي داده اند. مدت ده سال در يزد توقف داشته اند و از آنجا كه وي عالمي آزاده و سخنوري متعهد بوده و نمي توانستند نسبت به سرنوشت سياسي مردم بي تفاوت باشند و ظلم و جور حكام نسبت به مردم را تحمل كنند، ناگزير به مخالفت با ظالمان پرداخته و دفاع از حق مردم را حق شرعي و قانوني خود مي دانستند. در جلوگيري از ستم هاي حكام، اقداماتي به عمل آورده و عاقبت به عنوان مخالفت با حكام و جريان هاي سياسي، به محمود آباد منتقل مي شوند و سال هاي آخر عمر را در آنجا و گاهي در اردكان سپري مي نمايند. سرانجام در سال 1298 ه.ش در سن 85 سالگي، در اردكان، ديده از جهان فرو مي بندند و در اين شهر مدفون مي شوند.
معظم له داراي ذوقي سليم و فكري مستقيم و بسيار نكته سنج بوده و اشعاري لطيف و زيبا در قالب غزل مي سروده است. ديوان شعري هم از ايشان باقي مانده است كه متاسفانه در دسترس نمي باشد و آثار نظم و نثري از وي به طور متفرقه به يادگار مانده است.
1-4- فرزندان حضرت آيت الله سيد روح الله خاتمي -ره- ۩
آيت الله سيد روح الله خاتمي -قدس سره- داراي سه فرزند ذكور به نام هاي حجت الاسلام و المسلمين آقاي سيد محمد خاتمي، آقاي «مهندس سيد علي خاتمي» و آقاي «دكتر سيد محمد رضا خاتمي»، و چهار فرزند اناث بوده اند كه هر يك از فرزندان ذكور ايشان در مناصب عالي بوده و منشأ خدمات ارزنده اي در ابعاد گوناگون سياسي، فرهنگي، علمي، مهندسي و پزشكي مي باشند و فرزندان اناث آن بزرگوار، منشأ خدمات ارزنده فرهنگي، آموزشي، سياسي و علمي در منطقه كويري و استان يزد مي باشند.
1-5- پيام امام خميني در درگذشت آيت الله خاتمي ۩
سخن درباره آيت الله خاتمي را با كلام گويا و بلند بنيانگذار فقيد انقلاب اسلامي، حضرت «امام خميني» -قدس سره- در رثاي آن عزيز به پايان مي بريم:
|
بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون اسلام و ايران يكي از پرفروغ ترين چهره هاي تقوا، خلوص و ايمان خود را از دست داد. برادر عزيزم آقاي خاتمي زنده دل، چهره تابناك مبارزات خستگي ناپذير روحانيت روشن ضمير، در دهه هاي اخير اين مرز و بوم بود. او روشنفكري متدين و مجتهدي بزرگوار و از خوبان اميني بود كه اگر نتوان گفت بي نظير، مسلماً كم نظير بود. او با گوشت و پوست خود، مبارزه را مي فهميد و سختي هاي آن را چون شربتي گوارا مي نوشيد. او يار و پناه محرومان بود. او يك عمر با تحجر و واپسگرايي جنگيد و يكي از طرفداران بي بديل اسلام ناب محمدي -ص- در عصر فريب و خودپرستي بود. او پاك زيست و پاك مرد و پاك در جوار رحمت رَبـّش آرميد. اين ضايعه دردناك را به مردم ايران، خصوصاً به اهالي متدين استان يزد و به خانواده مكرمش و فرزندان متدينش و فرزند فاضل و باتقوا و متعهدمان جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيد محمد خاتمي -وزير محترم ارشاد اسلامي- تسليت عرض مي نمايم. خداوند او را غريق رحمت خويش گرداند. روح الله الموسوي الخميني 1367/08/06 |
|
السّلام علي عباد الله الصالحين.
|
|
كتاب پديده خاتمي، پيوند و آشتي ميان دين و آزادي كتاب «پديده خاتمي» به زبان عربي و تحت عنوان اصلي «الخاتميه» و يك تيتر فرعي تحت نام «پيوند و آشتي ميان دين و آزادي» در «دار الجديد» «بيروت» چاپ و منتشر گرديده است. «سيد محمد صادق الحسيني» -نويسنده آگاه و متعهد معاصر- كتاب را در چهارصد صفحه به رشته تحرير درآورده است كه در بر گيرنده مجموعه مباحث گوناگون پيرامون ابعاد مختلف پديده خاتمي مي باشد. مولف در «بخش اول» در مورد پنجمين انتخابات قانونگذاري، نقشه نيرو هاي سياسي ايران در آستانه اين انتخابات و نقش آقاي «هاشمي رفسنجاني» در ايجاد توازن معقول ميان روحانيان و قشر روشنفكر تكنوكرات به تفصيل سخن مي گويد. در «بخش دوم» به اوضاع و احوال ايران در آستانه هفتمين انتخابات رياست جمهوري و كشمكش عميق ميان اركان و شخصيت هاي اصلي نيرو هاي سياسي ايران مي پردازد. اين بخش حاوي مصاحبه و گفتگو هايي است كه مولف با برخي چهره هاي مختلف محافظه كار، اصلاح طلب و چپ راديكال به عمل آورده است و از اين طريق، فضاي پرچالش و رقابت واقعي ميان جريان ها و جناح هاي سياسي ايران را در پنج ماهه اي كه انتخابات رياست جمهوري در آن جريان داشت و منجر به پيروزي آقاي خاتمي با كسب هفتاد درصد آراي ماخوذه شد، به نمايش مي گذارد. مراكز تصميم گيري در ايران، ماراتن انتخابات و نحوه ورود جريان هاي گوناگون سياسي به اين انتخابات، از ديگر فصل هاي اين بخش است. در «بخش سوم» كتاب، مولف به نقد و بررسي ويژگي هاي درونزا و برونزاي جديد سياسي ايران پرداخته؛ دوران زمامداري آقاي خاتمي را عصر آزاد انديشي در داخل و به موازات آن نگرش آزاد انديشانه به مسايل فرامرزي رقم مي زند. آقاي «صادق الحسيني» دوره خاتمي را عصر گفتگو و پلوراليسم در چارچوب «تئوري انبساط جامعه مدني اسلامي» در داخل و گفتمان منطقي و تكثر گرايي در چارچوب جامعه متكثر فرهنگ ها و تمدن ها در خارج مي نامد. در قسمت ديگري از اين بخش، نويسنده به سه مسيله اصلي در زمامداري آقاي خاتمي اشاره مي كند و معتقد است كه رييس جمهور شديداً به دنبال راه حل هاي مناسب و مفيد براي حل معضلات اين سه مسيله مهم است. اين مسايل شامل مسايل اقتصادي، اجتماعي و خارجي است. در همين بخش نيز به حضور مردم در پاي صندوق هاي راي و اجماع آنان بر يك رييس جمهور جديد، خاتمي و چشم انداز هاي جمهوري سوم، اصلاحات در حكومت ديني امام خميني و خاتمي مروج فرهنگ گفتگو و دولت قانون اشاره مي كند. آقاي صادق الحسيني تاكيد مي كند كه مسايل اجتماعي دربرگيرنده حق شهروندان در بهره گيري از آزادي هاي شخصي و اجتماعي در چارچوب نهادينه كردن نهاد هاي جامعه مدني و ترويج قانونمداري در كنار مسايل مربوط به جوانان، زنان و توسعه، پايگاه نمايش ملي در تصميم سازي ها است. نويسنده به نكته ديگري در زمينه پيروزي قاطع رييس جمهور در دوم خرداد 1376 اشاره مي كند و مي گويد كه اين پيروزي در حد خود، شكلي از تجديد حيات انقلاب به شمار مي آيد. در قسمت هاي ديگر بخش سوم، به تفصيل به اوضاع حاكم بر ايران، وحدت در برابر خارج و تكثر در داخل، روابط «ايران» و «آمريكا» و «كنفرانس اسلامي» در «تهران» مي پردازد. در «بخش چهارم»، مقايسه اي ميان جبرگرايان و مكتب معتقد به اختيار به عمل آورده و مي گويد كه در ايران دو جامعه متفاوت از يكديگر در نگرش و منشأ پيدايي در زير يك سقف واحد به سر مي برند كه يكي جامعه قديمي سنتي و ديگري جامعه مدرن و جديد است. جامعه سنتي بر اين اعتقاد است كه امت غالباً بر محور اجبار، اطاعت و پيروي از رهنمود ها و آموزه هاي قانونمدارانه حكومتي حركت مي كند. قشر هاي جامعه مدرن، گرايش اعتقادي اي به اين موضوع دارند كه به طور كلي امت، مختار و مريد است و در اكثر موارد به تركيبي متعادل از جبر و اختيار نزديك است. در نتيجه، مجبور به فرمانبري از يك منشأ واحد در تشريع قوانين حكومتي است. مولف در بخش چهارم كتاب، بر پيشنهاد و نظرات شفاف و جسورانه آقاي خاتمي كه منعكس كننده نگرش حقيقي او به دين و آزادي ها و پيوند ميان دين و آزادي است، تكيه دارد. اين بخش عمدتاً پيرامون جدال ها و كشمكش هاي سياسي و اجتماعي درون ايران و موضوعاتي چون جدال نسل ها، مسيله «آيت الله منتظري»، چپ و راست و طرفداران خاتمي، خاتمي كمربند امنيتي، دادگاه «كرباسچي»، مطبوعات در ايران و ركن چهارم دموكراسي، همراهي رهبري با تغييرات، گفتگويي كامل و همه جانبه با آقاي هاشمي رفسنجاني، خاتمي و دعوت به يك مصالحه تاريخي، بيست سال پس از انقلاب و بالاخره پديده خاتمي و مصالحه ميان دين و آزادي است. نويسنده تلاش مي كند تا مخاطبان خود را متقاعد سازد كه تئوري حكومتي آقاي خاتمي و يا شيوه او، موفق ترين راهكار و جمع ميان دين و آزادي و تاكيد آقاي خاتمي بر تبيين اين نكته است كه دين و آزادي، متلازم يكديگر اند و حكومت اسلامي معاصر، بدون اين تلازم نمي تواند پايا، پويا و پايدار باشد. آقاي خاتمي تاكيد مي كند كه ولايت فقيه، مقوله اي است مبتني بر اصل قانون اساسي كه همه افراد ملت بايد به آن متعهد و پايبند باشند و مخالفت با آن در حقيقت هجمه به سنگر اساسي و ركن ركين «قانون اساسي» است. با اين وجود، آقاي خاتمي با مناقشه و بحث پيرامون «نظريه ولايت فقيه» به عنوان يك مبحث علمي، فقهي يا كلامي از سوي محافل علمي و به دور از تحركات سياسي، مخالفتي نشان نمي دهد. از اين رو تاكيد مي كند كه هيچ كس حق ندارد راي و نظر يا قرائت ويژه خود را در عرصه مقولات دين يا مفاهيم اسلامي، تنها قرائت نهايي از دين تلقي كند و اين نگرش را بر ديگران تحميل نمايد؛ زيرا چنين برخورد و نگرشي قطعاً سركوب آزادي فكر، انديشه و بيان است. سيد محمد صادق الحسيني طي سال ها مطالعه و بررسي و ارتباط نزديك با محافل سياسي و ديني و روشنفكري، مشاهدات و برداشت هاي خود را از «حماسه دوم خرداد» به عنوان انقلابي ديگر شبيه انقلاب اسلامي مي داند و در بخشي از مجموعه نوشتاريش مي گويد: "بعضي بر اين باور اند كه آزادي در ايران با انقلاب 57 متولد شد؛ بنابراين، ديگر سخن گفتن از آزادي در يك دوران جديد، مفهومي ندارد. اين درست است، اما تنها نيمي از حقيقت را در بر دارد." بله، آزادي در ايران بود؛ ولي سخت در معرض تزلزل قرار داشت. اراده اي مردمي لازم بود تا اين آزادي را در چارچوب سازمان هاي يك جامعه مدني اسلامي نهادينه كند و آن را تقويت كند. اراده اي مي خواست تا قانون اساسي را به عنوان فصل الخطاب همه گفتمان هاي سياسي مربوط به آزادي قرار دهد و راه را بر سوء استفاده هر كسي كه آن را بر نمي تابد، مسدود سازد. نويسنده، كتاب خود را با اين تعبير زيبا به پايان مي برد كه "آقاي خاتمي در چشم انداز آرمان گرايانه اش، به توسعه سياسي و بسط درك سياستمداران از طريق فرهنگ و پيام فرهنگي چشم دوخته است."محمد رسول دريايي؛ مترجم؛ 8/6/78 |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 3 ديدگاه واپسين از 3 ديدگاه |
با سلام در مورد معرفي كتاب پديده خاتمي، بايد بگويم مطالب اصلا صحت ندارد و بهتر بود آن را در سايت قرار نمي داديد 11/21/2009 2:21:44 PM
من عاشق آقاي خاتمي هستم خيلي دوسش دارم همه آدم هاي خوبو دوست دارم،مرسي خيلي خوب ،فقط شگفت زده شدم كه چرا فيلتر نشده! 2/21/2011 4:14:23 PM
اي بابا؛ از فضل پدر تو را چه حاصل. 11/13/2011 1:46:34 PM |
|
هنگام چاپ: 11/5/2009 10:06:53 PM | امتياز: 3.85 از 5 در 40 راي | شمار بازديد: 53475 | شمار ديدگاه: 3 |
|
|