زندگاني و كرامات امامزاده جعفر -ع- [1 از 3] |
|
چكيده: اين نوشتار، گفتاري است درباره زندگاني «امامزاده ابو جعفر محمد بن علي» نامور به «امامزاده جعفر» -ع- از آغاز تولد تا هجرت ايشان به يزد. در اين مقاله شجره نامه و نياكان ايشان برشمرده مي شود و درباره مكان و زمان تولد ايشان و حكومت ها و حاكمان هم دوره با ايشان بحث مي شود و به معماي تاريخي زندگاني ايشان كه پيدا نيست در در كجا متولد و پرورش يافته اند پرداخته مي شود. اين مقاله در ادامه به بررسي علل مهاجرت ايشان و زمان هجرت ايشان كه درباره آن روايات گوناگوني هست و شيوه مهاجرت ايشان مي پردازد. واژگان كليدي: علي، عبيدالله، احمد شعراني، علي عريضي، هجرت، فخر الدوله ديلمي، بغداد، مدينه، عريض، ابو جعفر محمد بن علي، امامزاده جعفر، يزد. |
|
كتاب: چشمه اي در كوير؛ درنگي در زيست نامه امامزاده جعفر -ع- يزد نويسنده: محمد مهدي حر زاده انتشارات: تشيع شابك: 964-6399-16-9 |
|
|
فهرست:
۞ 7- يزد در هنگام ورود امامزاده جعفر ۞ 8- روياي امير ۞ 9- ازدواج ۞ 10- خانه امامزاده در حال حاضر ۞ 11- ميوه هاي زندگي ۞ 12- بركت ۞ 13- عبادت ۞ 14- نقش اجتماعي ۞ 15- غروب زندگي ۞ 15-1- مدفن امامزاده در قبرستان تازيان ۞ 15-2- قبرستان تازيان ۞ 16- امامزاده جعفر در كلام ديگران ۞ 17- كرامات ۞ 17-1- شير درنده همبازي كودكان ۞ 17-2- سيل ويرانگر ۞ 17-3- نور باران ۞ 17-4- شتر پناهنده ۞ 17-5- شفا يافتگان ۞ 17-5-1- مورد نخست ۞ 17-5-2- مورد دوم ۞ 17-5-3- مورد سوم ۞ 17-5-4- مورد چهارم ۞ 17-5-5- مورد پنجم ۞ 17-5-6- مورد ششم ۞ 17-6- چاه صاحب الزمان |
|
1- پيش گفتار ۩
|
شناخت نامه و شجره نامه مبارك امامزاده ابو جعفر محمد -ع-؛ ايشان در طول سفر خود و در ابتداي اقامت خود در يزد براي اين كه ناشناس بمانند و هويتشان هويدا نشود اين برگه را در چوب در كوزه آب پنهان كرده بودند.
گنبد و بارگاه رفيعي كه اكنون در قلب شهر يزد قرار دارد (1) ۞ و محل آمد و شد زايران فراواني از صبح تا شب بوده و در ايام و ليالي خاصي همچون شب هاي قدر و شب هاي جمعه مملو از جمعيت است، متعلق به فرزند بزرگوار امام ششم -«حضرت امام جعفر صادق» -ع-- است. ميان اين امامزاده بزرگوار و «امام صادق» -ع-، چهار نسل به شرح ذيل فاصله است.
2- نياكان ۩
2-1- علي عريضي ۩
«علي عُرَيضي» كه در كتب احاديث، او را با نام «علي بن جعفر» -ع- مي شناسيم، كوچك ترين فرزند «امام صادق» -ع- بوده و در حالي كه كودكي بيش نبود، از نعمت پدر محروم شد. وي معتقد به امامت برادر خود، «امام موسي بن جعفر» -ع- بود و تا زمان «امام هادي» -ع- زندگاني كرد. (2) ۞ «علي عريضي»، سيدي جليل القدر، بلند مرتبه، بسيار باتقوا، عالمي سترگ، راوي حديث و بسيار فاضل بود. از آن بزرگوار، كتاب «مسايل علي بن جعفر» كه «علامه مجلسي» آن را در كتاب «بحار الانوار» جا داده، به يادگار مانده است. كوتاه سخن آنكه به گفته مولف «منتهي الامال»، تمام دانشمندان علم رجال او را بسيار ستوده اند. (3) ۞
از آنجا كه آن بزرگوار در روستاي «عريض» (/o.rayz/)، در چهار ميلي (6 كيلو متري) «مدينه» با فرزندانش سكونت داشته، وي را «عريضي» و فرزندان وي را «سادات عريضي» ناميده اند. همسر وي -«فاطمه كبري»- نواده «امام زين العابدين» -ع- است. قبر وي در «قم» يا «عريض» بوده و از وي چهار (4) ۞ يا به قول هاي ديگري پنج، ده يا يازده پسر (5) ۞ به يادگار مانده است كه يكي از آنان «احمد شعراني» از اجداد «امامزاده جعفر» -ع- است.
2-2- احمد شعراني ۩
از «احمد شعراني» سه پسر به يادگار مانده است، كه يكي از آنان «عبيد الله»، جد «امامزاده جعفر» -ع- است. (6) ۞
2-3- عبيد الله ۩
تا آنجا كه نگارنده در كتب انساب مشاهده كرده است، همگي به اتفاق، جد «امامزاده جعفر» -ع- را «عبيد الله» ذكر كرده اند. اما در برخي از كتب تاريخ يزد و همچنين سنگ قبر منور آن حضرت، «عبد الله» ثبت شده كه به نظر اشتباه است. وي در شهر «مراغه» -از توابع «آذربايجان شرقي»- مي زيسته (7) ۞ و داراي يك پسر به نام «علي» بوده است. (8) ۞
|
نماي پيشين بناي صفوي امامزاده سلطان سيد علي در نايين؛ اين امامزاده كه هم اكنون در دل نايين و در كنار راه عبوري از اين شهر جاي دارد به روايتي پدر امامزاده جعفر -ع- در يزد مي باشند. George Stevens
مادرش -«ام حسين»- از نوادگان «امام حسن مجتبي» -ع- است. (9) ۞ «علي» ابتدا در «مرند» -از توابع «آذربايجان شرقي»- سكونت داشت و سپس به يزد نقل مكان نمود و در آن شهر سكني گزيد. (10) ۞ البته احتمال دارد اين هجرت را پدر وي انجام داده باشد؛ نه خود او. بارگاه «سلطان سيد علي» در «نايين» بدو منتسب است. (11) ۞ از وي يك يا دو پسر به يادگار مانده است؛ يكي «محمد» و ديگري «عبيد الله» كه البته در مورد وجود «عبيد الله» و فرزندان آن، جاي شك وجود دارد. (12) ۞ در هر صورت، «محمد» همان شخصي است كه ما، وي را با نام «امامزاده جعفر» -ع- مي شناسيم.
3- طلوع خورشيد زندگي ۩
در مورد تاريخ و مكان ولادت «امامزاده جعفر» -ع- اطلاع دقيقي در دست نيست. اما از برخي قراين و شواهد كه در آينده به آن اشاره خواهد شد، مي توان حدس زد «محمد» در اواسط قرن چهارم هجري، يعني حدود سال 350 ه.ق (340 ه.ش) پا به عرصه وجود گذاشت و با خود دنيايي از خير و بركت را به ارمغان آورد.
4- عصر امامزاده جعفر ۩
آن بزرگوار در زمان خلافت «بني عباس»، حكومت «آل بويه» بر مناطقي از ايران و غير ايران و در اواخر عمر شريفش در ايام حكومت «غزنويان» بر مناطق شرقي ايران يا «خراسان» مي زيسته؛ و احتمالاً اوايل زندگي آن حضرت، مصادف با حكومت «سامانيان» بر پاره اي از نواحي ايران بوده است.
اما كدام خليفه «عباسي»؟ كدام فرمانرواي ايراني؟ در اين باره مدرك قابل اعتمادي در دست نيست. البته در بسياري از تواريخ يزد، به هر دو پرسش، پاسخ داده شده است؛ اما متاسفانه اين تواريخ دچار اشتباه يا اشتباهات فاحشي در اين باره شده و خليفه زمان «امامزاده جعفر» -ع- را «متوكل عباسي» و فرمانرواي «بويهي» (13) ۞ را «فخر الدوله» و سال سكونت ايشان در يزد را 410 ه.ق (398 ه.ش) ذكر كرده اند.
البته برخي يك اشتباه و برخي دو و بعضي ديگر مرتكب سه اشتباه شده اند؛ اما با اندكي دقت در مي يابيم كه چنين چيزي صحت ندارد. چرا كه «متوكل عباسي» در سال 247 ه.ق (240 ه.ش) كشته شد (14) ۞ و در سال 410 ه.ق (398 ه.ش) «القادر بالله» منصب خلافت را در دست داشت و «فخر الدوله ديلمي» نيز در سال 387 ه.ق (376 ه.ش) درگذشت. (15) ۞ همان گونه كه مي بينيد اين سه، در يك تاريخ نمي گنجد! قضاوت در اين باره را به مباحث آينده موكول مي كنيم؛ چرا كه هنوز نقاط مبهمي وجود دارد كه ابتدا بايد آن ها روشن شود.
|
عريض يكي از وادي هاي سرسبز مدينه و از جمله اراضي يثرب است كه در شمال شرقي و يك فرسخي مدينه قرار داشته و از مدينه تا آنجا يك ساعت راه بوده است كه البته اكنون جزو خود شهر مدينه شده است؛ اين وادي بسيار مورد كشت و كار و پرورش شتر بوده است؛ اين ملك كه در اختيار امام باقر -ع- بوده است به امام صادق -ع- رسيده و ايشان آن را به فرزند خود، علي، داده اند و او كه در هنگام وفات ايشان دو ساله بود در بزرگسالي بدان ده رفت و در آنجا ساكن شد؛ او كه به لحاظ كثرت علم و عبادت به زين العابدين هم شهرت داشت از آنجا كه در عريض ساكن بود به علي عريضي مشهور گشت و جد همه سادات عريضي مي باشد؛ از وي مسجد و مقبره اي نيز به جاي مانده كه پيشتر مورد عبادت و زيارت بوده كه گويا اكنون انبار غلات ساكنان آن اطراف شده است. 1- شهر مدينه؛ 2- مسجد نبوي؛ 3- قبرستان بقيع؛ 4- روستاي عريض؛ 5- تصوير ماهواره اي عريض؛ 6- بازمانده مسجد و مقبره علي عريضي؛ 7- نمايي از نخلستان هاي عريض. تصوير: گوگل ارث؛ عكس: مصطفي اصلان |
5- معماي تاريخي ۩
بيشتر مطالب گذشته، گزيده اي از كتاب هاي انساب (16) ۞ پيرامون «امامزاده جعفر» -ع- و پدران بزرگوارش بود. از اين نوشته ها كاملاً پيدا است كه اجداد آن حضرت در «مرند» و «مراغه» مي زيسته اند و سپس پدر يا جد ايشان به يزد نقل مكان كرده و از هجرت مجدد ايشان از يزد به «بغداد» يا مكان ديگري سخن به ميان نيامده و اين علي القاعده به آن معنا است كه «امامزاده جعفر» -ع- در يزد پرورش يافته است. (17) ۞
اما در تواريخ محلي يزد، هر كجا نامي از «امامزاده جعفر» -ع- به ميان آمده است، محل سكونت ابتدايي آن بزرگوار را ديار عرب، يعني «بغداد» يا «مدينه» ذكر كرده اند و سپس به علتي كه بعداً ذكر خواهد شد نوشته اند: "آن بزرگوار به ايران آمد و در شهر يزد اقامت گزيد." اين، دومين گره موجود در شرح حال «امامزاده جعفر» -ع- مي باشد. از يك سو، كتب انساب، محل سكونت پدر ايشان را شهر هاي «ايران» از جمله يزد ذكر كرده اند و از سوي ديگر، تواريخ يزد، با شرح و بسط، ماجراي ورود ايشان را از سرزمين «عراق» يا «مدينه» به يزد نقل كرده اند، به گونه اي كه هر كس تمام تواريخ محلي يزد را مطالعه كند، اصلاً در مورد اين مهاجرت، شك به خود راه نمي دهد. حال چه بايد كرد؟
از آنجا كه هيچ كدام از اين دو منبع را به عللي نمي توان ناديده گرفت و فقط يكي را ملاك قرار داد، ناگزير بايد بين آن دو جمع نمود؛ يعني به گونه اي نتيجه گيري كرد كه هر دو تصديق گردد. لذا مي توان گفت پدر يا جد «امامزاده جعفر» -ع- در يزد سكونت داشت؛ اما پدر ايشان به ديار عرب سفر كرده و «امامزاده جعفر» -ع- در آنجا متولد گشته؛ يا در ايران به دنيا آمده ولي سپس به «بغداد» يا «مدينه» رفته و بعداً به عللي به ايران و نهايتاً يزد بازگشته است. البته با توجه به داستان ورود ايشان به يزد، كه خواهيم گفت، سازگار تر به نظر مي رسد كه وي در «بغداد» يا «مدينه» تولد و پرورش يافته باشد نه يزد؛ چون او با اوضاع يزد، در هنگام ورود خود آشنا نبود.
|
امامزاده جعفر -ع- در سال هاي 340 ه.ش و در سن 30 سالگي به دلايلي كه برخي فشار دولت عباسي و يا زيارت امام هشتم -ع- در خراسان مي گويند در لباس درويشان و به طور ناشناس از مكاني نامعلوم كه برخي مدينه يا بغداد گفته اند و در حالي كه شجره نامه خود را در در كوزه آب پنهان كرده بودند به يزد مهاجرت كردند. اين يك تصوير تزييني است.
6- هجرت ۩
6-1- علت مهاجرت ۩
در تواريخ يزد، علت مسافرت و هجرت «امامزاده جعفر» -ع-، "فشار «حكومت عباسي»" و گاهي "زيارت قبر «امام رضا» -ع-" ذكر شده است. اما با بررسي بيشتر، توجيه فشار «حكومت عباسي» به دليلي كه در ذيل خواهد آمد، صحيح به نظر نمي رسد.
6-1-1- شواهدي بر وجود نداشتن فشار از سوي عباسيان ۩
از سال 200 ه.ق (194 ه.ش) به بعد كه شامل مقطع زماني مورد بحث ما مي شود، قسمت هاي مختلف ايران به دست سلسله هاي ايراني، اما زير نظر «خلفاي بغداد» اداره مي شد. منطقه اي را سرداري فتح مي كرد و از دست خليفه كاري ساخته نبود و فقط با قبول هداياي فراوان و خراج هاي ساليانه، حكومت آن منطقه را به وي واگذار مي كرد. اين حكم براي اين حكام و امرا بسيار ارجمند بود و قدرت سياسي و ديني آن ها كه بسيار هم اهميت داشت را افزايش مي داد.
با آغاز قرن چهارم كه زمان مهاجرت «امامزاده جعفر» -ع- است، «حكومت خلفاي عباسي» بسيار تضعيف شده بود؛ به گونه اي كه در سال 255 ه.ق (248 ه.ش) جز «بغداد»، منطقه اي در دست خليفه باقي نمانده بود كه آن هم بعداً در سال 367 ه.ق (356 ه.ش) به دست «آل بويه» اشغال شد (18) ۞ و در «بغداد»، خليفه و پادشاه در كنار هم مي زيستند؛ ولي عملاً قدرت در دست پادشاه قرار داشت. پيدا است در اين سال ها، مهاجرت از فشار «حكومت عباسي» به آن صورتي كه در قرن دوم وجود داشته، متصور نيست.
از اين گذشته، قرن چهارم، قرن گسترش تشيع بود و زمينه اين گسترش در ايران به دست «آل بويه» صورت گرفت. اين سلسله كه ظاهراً در تشيع آنان شكي نيست و برخي مورخان براي شيعه دوازده امامي بودن آن ها حدود دوازده شاهد ذكر كرده اند (19) ۞، بر مناطق وسيعي از ايران، از جمله يزد حكومت مي كردند. وقتي «معز الدوله بويهي»، خليفه «عباسي» -«مستكفي»- را به علت بازداشت رييس شيعيان از خلافت عزل مي كند؛ (20) ۞ يا در سال 351 ه.ق (341 ه.ش) وي دستور نگاشتن شعاري را كه متضمن لعن بر «معاويه» و غاصب «فدك» بوده است بر ديوار «مسجد بغداد» صادر مي كند؛ (21) ۞ يا در سال 352 ه.ق (342 ه.ش) كه او دستور برپايي عزاداري روز عاشورا و جشن غدير را مي دهد كه سنيان و حتي خليفه، قدرت جلوگيري ندارند؛ (22) ۞ يا در سال 380 ه.ق (369 ه.ش)، «بهاء الدوله ديلمي»، «الطالع الله» -خليفه «عباسي»- را دستگير و ديگري را به جاي او نصب مي نمايد، (23) ۞ چگونه ممكن است در آن سال ها كسي از بزرگان شيعه و سادات علوي از فشار «حكومت عباسي» مخفيانه و با لباس مبدل هجرت نمايد!؟
اين ها و شواهد ديگر، اين نظريه را تقويت مي كند كه علت مهاجرت «امامزاده جعفر» -ع- نمي تواند فشار «حكومت عباسي» باشد. حتي اگر سال ورود «امامزاده جعفر» -ع- را 410 ه.ق (398 ه.ش) بدانيم كه وضع تغيير نموده و «حكومت آل بويه» رو به ضعف نهاده و «سلجوقيان» و «غزنويان» كه حكومت هاي ضد شيعي يا لااقل سني مسلك بوده اند پا گرفته اند و چنان كه برخي نوشته اند، كسي همچون «سلطان محمود غزنوي» به دستور «القادر بالله» بنا را بر آزار و اذيت و حتي قتل شيعيان گذاشته، باز وضع چندان عوض نمي شود. چرا كه به گفته برخي از محققان اگر چه در طول حكومت «محمود» و «مسعود غزنوي» فشار بر شيعيان بسيار بوده، اما عمده آن فشار در جهت سركوبي «قرمطيان» كه نامي براي «شيعيان اسماعيلي» (24) ۞ بوده است صورت مي گرفته؛ لذا سادات كه مظهر تشيع بوده اند، همچنان با احترام مي زيستند. (25) ۞
|
نمايي از صحن، گنبد و گلدسته هاي حرم امامزاده ابو جعفر در محله مصلي عتيق در يزد و مربوط به دهه 1340 ه.ش؛ مي گويند بيش از 100 سال پيش از اين حرم، تنها بقعه اي به ابعاد 5 متر در 3 متر به جاي مانده بوده تا اينكه ميرزا فتح الله خان مشير الممالك كه در سفري به سامرا حرمين عسكرين را ديده بوده در دهه 1280 طرحي مانند آنجا براي اين حرم مي ريزد. ايرج افشار؛ يادگار هاي يزد
6-1-2- شواهدي بر وجود فشار از سوي عباسيان ۩
آن چه تاكنون گفتيم، يك روي سكه بود. در روي ديگر سكه، با اين سوال مواجه هستيم كه با اين همه تصريحات كتب تاريخي محلي يزد كه هر جا سخن از مهاجرت «امامزاده جعفر» -ع- به ميان آمده، علت آن را فشار «حكومت عباسي» ذكر كرده اند، چه كنيم؟ اگر تنها به ذكر عبارت "فشار «حكومت عباسي»" اكتفا كرده بودند مانند برخي از محققان مي گفتيم كه عادت مورخان قرن ششم و هفتم آن بوده كه هر گاه با مهاجرت يكي از سادات موجه مي شدند، فوراً علت آن را فشار «امويان» يا «عباسيان» يا زيارت قبر «امام رضا» -ع- ذكر مي كردند؛ (26) ۞ لذا اين معتبر نيست.
ولي از آنجا كه در خصوص اين مورد، تاريخ، جزييات اين مسافرت را نسبتاً با طول و تفصيل بيان كرده است، نمي توان چنين توجيهي را در اين جا نيز پذيرفت و گفت كه فشاري در كار نبوده است. چرا كه در عين آن چه كه قبلاً گفتيم، در آن سال ها يعني از سال 379 ه.ق (368 ه.ش) به بعد، اگر چه «عباسيان» ضعيف بودند، پادشاه و «ديلميان» كه حمايتي براي شيعيان و سادات به حساب مي آمدند نيز ضعيف گشته بودند (27) ۞ و كار «عياران» بالا گرفته (28) ۞ و بد تر از همه، هر روز بين شيعه و سني جنگ خونيني رخ مي داد (29) ۞ و در پاره اي از موارد همچون جنگ شيعه و سني در سال 407 ه.ق (395 ه.ش) در «واسط» در نزديكي «بغداد» كه به پيروزي سنيان انجاميد، بزرگان شيعه و سادات، مجبور به فرار مي شدند. (30) ۞
لذا مي توان احتمال داد «امامزاده جعفر» -ع- در يكي از اين درگيري ها تحت تعقيب قرار گرفته و در نتيجه، مجبور شده مخفيانه خود را به مناطق امن ايران و يزد كه محل سكونت پدرش بود برساند. (31) ۞ گراني و تورم شديد كه مكرر در آن سال ها گزارش شده است، (32) ۞ به علاوه چرخش نسبي «آل بويه» از مواضع شيعي خود در مرحله عمل (33) ۞ و تقويت شدن نسبي خليفه «عباسي» با روي كار آمدن حكومت هاي «سلجوقي» و «غزنوي»، مي تواند بستر مناسبي را جهت ايجاد خطر براي برخي از سادات فراهم كند.
|
فضاي زير گنبد و ضريح مطهر امامزاده جعفر؛ آينه كاري زيبا و وسيع اين بارگاه به دست استاد محمد علي عبد اللهي قمي و در سال 1351 پايان يافته است؛ اين ضريح تازه نيز به دستان استاد شكر الله صنيع زاده خاتم و استاد محمد حسين پرورش اصفهاني از طلا و نقره و مينا بر پايه چوب ساخته شده و در سال 1356 نصب شده است. سميه خاكپور
6-2- تاريخ هجرت ۩
قبلاً گفتيم سال ورود «امامزاده جعفر» -ع- به يزد دقيقاً معلوم نيست. در تواريخ محلي يزد مجموعاً سه تاريخ ذكر شده است؛ يكي زمان خلافت «متوكل» متوفاي 247 ه.ق (240 ه.ش) و ديگري زمان حكومت «فخر الدوله» متوفاي 387 ه.ق (376 ه.ش) و سوم، سال 410 ه.ق (398 ه.ش). حال بايد ديد كدام يك صحيح است؟ (34) ۞ براي هر كدام از اين زمان هاي خلافت «متوكل»، حكومت «فخر الدوله» و سال 410 ه.ق (398 ه.ش) قرايني وجود دارد. اما آن احتمال كه به واقعيت نزديك تر مي باشد اين است كه ورود «امامزاده جعفر» -ع- در عصر فرمانروايي «فخر الدوله ديلمي» صورت گرفته است.
توجيه اين سخن آن است كه در تمام تواريخي كه به شرح ورود «امامزاده جعفر» -ع- به يزد پرداخته اند، نام «فخر الدوله» را ذكر كرده اند؛ اما تنها برخي از آنان مثل «جامع مفيدي»، سال ورود را 410 ه.ق (398 ه.ش) برشمرده اند و نه تمام آنان. با مقايسه اين گونه تواريخ با منابع و مآخذ آن ها مثل «تاريخ جديد يزد» و دقت در عباراتشان مي توان احتمال قوي داد كه امثال «مفيدي» در برداشت از مطالب مآخذ خود دچار خطا و اشتباه شده اند و باز امثال «تاريخ جديد يزد» كه مطالب خود را از كتبي همچون «تاريخ يزد» -نوشته «جعفري»- برگرفته اند، بر اثر يك گمان و حدس غلط پنداشته اند كه خليفه وقت، «متوكل» بوده است. آن چه گفته شد با كنار هم گذاشتن عبارات اين گونه تواريخ و همچنين رعايت ترتيب زمان تاليف آن ها، به خوبي آشكار است.
نكته ديگري كه مي تواند مويد اين نظريه يعني واقع نشدن هجرت در زمان «متوكل» و عدم ورود به يزد در سال 410 ه.ق (398 ه.ش) باشد، آن است كه همان گونه كه خواهد آمد، «امامزاده جعفر» -ع- بعد از شناخته شدن، در شهر يزد، آزادانه زيست و بلكه مورد توجه و احترام حكومت و مردم نيز بود. از اين موضوع به خوبي استفاده مي شود كه امامزاده در زمان «متوكل» يعني دشمن ترين خليفه «بني عباس» با اهل بيت -ع- و در زمان اقتدار «عباسيان» نمي زيسته است؛ بلكه اين آزادي، مناسب با حكومتي همچون «حكومت آل بويه» و «فخر الدوله» است كه زمان اقتدار شيعيان و ضعف «خلفاي عباسي» بوده است. حتي اين آزادي با زمان «فخر الدوله» سازگار تر است تا سال 410 ه.ق (398 ه.ش) كه زمان حكومت «ابو الفوارس» يا «ابي كالنجار» بر پيرامون يزد بوده است؛ (35) ۞ چرا كه در آن موقع «القادر بالله» اقتدار از دست رفته خلافت «عباسي» را در اواخر خلافت خود، تا حدودي به دست آورده بود.
و نيز نكته ديگري كه نظريه فوق را تاييد مي كند آن است كه «احمد بن حسين كاتب» در تاريخ خود در خلال قصه شير (36) ۞ مي گويد در مدت اقامت ايشان در يزد، "امامزاده را فرزند و فرزند زادگان پديد آمدند" و از سوي ديگر همه تواريخ مورد نظر، سال رحلت آن بزرگوار را 424 ه.ق (412 ه.ش) ذكر كرده اند و اين موضوع، يعني صاحب فرزند و فرزند زاده شدن، با اين مطلب كه تاريخ ورود آن حضرت به يزد 410 ه.ق (398 ه.ش) باشد، سازگار نيست؛ چون چنين چيزي، يعني صاحب فرزند و فرزند زاده شدن، علي القاعده در مدت چهارده سال صورت نمي گيرد.
علاوه بر آن چه گذشت، نكته جالب توجه آن كه «محمد رضا عطايي» در پاورقي كتاب «مهاجران آل ابي طالب»، ترجمه «المنتقله»، صريحاً مي نويسد: "«امامزاده جعفر» -ع- در روزگار حكومت «فخر الدوله بويهي» در سال 380 ه.ق (369 ه.ش) وارد يزد شد." (37) ۞
6-3- ماجراي هجرت ۩
«امامزاده جعفر» -ع- به دليلي همچون گريز از دست ظالماني كه او را تعقيب مي كردند، نسب نامه و شجره نامه خود را كه معرف سيادت وي بود، در ميان چوبي كه بر سر ظرف آب مي گذاشتند پنهان نموده و لباس درويشان و فقيران پوشيد تا وي را نشناسند (38) ۞ و از «بغداد» راهي يزد شد و در آن جا سكونت گزيد. (39) ۞
|
|
چشمه اي در كوير؛ درنگي در زيست نامه امامزاده جعفر -ع- يزد
اين كتاب كه به قلم «محمد مهدي حر زاده» و با حمايت «واحد فرهنگي آستان مقدس امامزاده جعفر -ع-» نگاشته شده، به پيشينه تاريخي و زواياي پنهاني از تاريخ زندگاني اين امامزاده پرداخته است. در اين كتاب افزون بر تحليلي تاريخي از زندگي امامزاده جعفر -ع-، به گوشه اي از كرامات آن حضرت، وضع حرم ايشان در گذشته و حال و شرح حال پاره اي از عالمان مدفون در آن پرداخته شده است. فهرست عناوين فصل هاي اين كتاب چنين است: مقدمه / زندگاني امامزاده جعفر -ع- / كرامات امامزاده جعفر -ع- / تاريخچه بناي امامزاده جعفر -ع- / موقوفات و وضعيت كنوني / ستارگان حرم. |
|
|
|
ديدگاه هاي خوانندگان درباره اين مقاله: | 2 ديدگاه واپسين از 2 ديدگاه |
زحمت كشيده اند جاي تشكر دارد. اما دوستان توجه داشته باشند، مقالات بايد كمي خلاصه تر باشد تا حوصله و وقت خواننده پاسخگو باشد. معمولا در مباحث دانشگاهي ايجاب مي كند كه مطالب شكافته شود. 10/19/2011 10:52:59 AM
بسمه تعالي باسلام ؛ به عنوان گام اول درشناخت اين امامزاده بزرگوار تحقيق خوبي است.اجر محقق ارجمند باحضرت امام زاده جعفر(ع) 12/4/2013 11:28:28 AM |
|
هنگام چاپ: 10/18/2011 1:34:52 AM | امتياز: 3.56 از 5 در 9 راي | شمار بازديد: 11095 | شمار ديدگاه: 2 |
|
|